eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین ✨ به روایت همسرش قسمت 0⃣2⃣ وای از عملیات خیبر، که آن روز ها، توی اسلام آباد، هر چی بهش نزدیک می شدیم قدر ابراهیم را بیشتر می دانستم. هرگز آن شب که مهمان داشتیم را یادم نمی رود. سرم گرم آشپزی بودم که آشوب عجیبی افتاد به جانم. آمدم به مهمان ها گفتم : "شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. " رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم، که سالم بماند، یکبار دیگر بماند. ابراهیم که آمد بهش گفتم چی شد و چکار کردم. رنگش عوض شد. سکوت کرد. سر هم تکان داد. گفتم : " چی شده مگه؟ " گفت :" درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری اش کرده بودند. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، اگر فقط چند دقیقه بعد از ما رد می شدند، می دانی چی می شد؟ " خندیدم، حرف نمی زدم. او هم خندید و گفت :" تو نمی گذاری من شهید شوم. تو سد راه شهادت من شده ای. بگذر از من " نمی توانستم، نمی توانستم کسی را از دست بدهم، یا دعا کنم از دستش بدهم، که وقتی من یا بچه‌ها تب می کردیم، می آمد می نشست بالای سرمان گریه می کرد، کمپرس آب سرد می گذاشت روی پیشانی مان، و می گفت : " دردتان به جان من." یا می گفت : " خداراشکر که داغ هیچ کدام تان را من نمی بینم. " از این حرفهایش البته بدم می آمد. گاهی می گذاشتم پای خودخواهی اش، که حاضر بود داغش به دل ما بیفتد، اما خودش داغ مارا نبیند. آن قدر مراعات مرا می کرد که حتی نمی گذاشت ساک سفرش را ببندم. بالاخره یک بار پیش آمد که ساک سفرش را من ببندم. برای اولین و آخرین بار. دعا گذاشتم براش توی ساک. تخمه هم خریدم که توی راه بشکند (گره ی پلاستیکش باز نشده بود وقتی ساکش دستم رسید) یک جفت جوراب هم براش خریدم، که خیلی خوشش آمد. گفتم :" بروم دو سه جفت دیگر بخرم؟ " گفت : " بگذار این ها پاره شوند بعد. " (وقت دفنش همین جوراب ها پاش بود) تمام وسایلش را گذاشتم توی ساکش، دادم دستش. سرش را انداخت پایین و....... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆 اعمال مشترکه ماه شعبان 🌸 حلول ماه شعبان و اعیاد شعبانیه مبارک باد 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ زیبا هم به بهانه حلول ماه شعبان تقدیم به همه نوکرها و علی اصغرهای ارباب 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊°ب‍‌س‍‌م‌رَب‌ّال‍‌ش‍‌ه‍‌دآوال‍‌ص‍‌دی‍‌ق‍‌ی‍‌ن°🕊 🎞 :) ✨🌷شهیـــــــــد علی تمام زاده
خلاصه زندگینامه روحانی شهید علی تمام زاده:) ✨ شهید علی تمام زاده متولد ۱۳۵۵ و در کرج به دنیا آمد، دوران ابتدایی و متوسطه را در شهر محل تولد گذراند و در تمام دوران نوجوانی و جوانی هیچ گاه از کار فرهنگی و زندگی بسیجی وار غافل نشد و همیشه در عرصه فرهنگ و سازندگی حضوری فعال داشت. شهید تمام زاده پس از اخذ مدرک دیپلم برای دامه تحصیل در «حوزه ایروانی» واقع در چهارراه مولوی تهران ثبت نام کرد و سپس برای گذراندن مدارج بالاتر «حوزه علیمیه کرج» را انتخاب نمود. اعزام به سوریه برای شهید تمام زاده که یک روحانی بود و سوابق نظامی نداشت کار آسان و در دسترسی نبود و به همین جهت تصمیم گرفت با هویت ساختگی و در قالب تیپ فاطمیون راهی شام شود. اولین اعزام این شهید بزرگوار و آشنایی تیپ فاطمیون با ایشان به گونه ای بود که برای دومین اعزام تمام کارها و مقدمات اعزام به کمک ابوحامد فرمانده تیپ فاطمیون انجام شد. روحانی شهید حجه الاسلام علی تمام زاده با نام جهادی ابوهادی در جبهه سوریه حاضر شد و در میان دوستان و همرزمان به نام شیخ شناخته میشد، حضور شیخ ابوهادی در خط مقدم نبرد برای همه نیروهای مقاومت نوعی دلگرمی بود و به قول شهید مرتضی عطایی گاها تاثیر روحیه بخش حضور روحانیون، بیشتر از حضور فرماندهان در خط مقدم جنگ بود. علی تمام زاده علاوه بر تحصیل علوم حوزوی همواره دستی بر قلم داشت و چند نشریه علاوه بر دو وبلاگ از این شهید بزرگوار به جامانده است که وبلاگ « مدافعون » به نویسندگی شهید تمام زاده کماکان در دسترس است و اولین نشریه وی نیز درباره شهید مدافع حرم، علیرضا توسلی با نام جهادی ابوحامد به چاپ رسید. علی تمام زاده در دومین اعزام خود به سوریه و در ۱۶ آبان سال ۱۳۹۴، در جریان عملیاتی در محدوده روستای قراصی از روستاهای جنوب غرب حلب و در میان آتش سنگین تکفیری ها مشغول عقب کشیدن همرزمان مجروح خود بود که در اثر اثابت گلوله مستقیم دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمد. شهید شیخ ابوهادی پس از تشییع با شکوهی که با حضور همشهریان قدر شناسش در کرج برگزار شد در کنار شهید عبدالرشید رشوند در مقبره الشهدا کرج به خاک سپرده شد. بنا به وصیت شهید و به خاطر علاقه ای که ایشان به شهید مهدی صابری داشت تصویر شهید صابری نیر بر سنگ مزار وی نقش بسته است. •••🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 با یاد شهیدی که اسیر شهرت و نام دنیا نشد پشت پا زد به پیشنهادهای سینمایی فدای عمه سادات شدن را انتخاب کرد و.. جاودانه شد🥀 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سوال مجری از یامین پور درمورد دین گریز شدن جوان‌ها؟ جواب یامین پور 👆👆 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi