eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 برشی از زندگی شهـــدا❤️ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
📍حق ماموریت... ‌‌ 🌟از مأموریت که برگشته بود برای خودش چهارده روز مأموریت ثبت کرده بود. می دانستم بیست روز در مأموریت بود. بارها این کار را کرده بود.. وقتی به او اعتراض کردم، گفت: سیدجان! اشکالی ندارد، گاهی ممکن است در مأموریت سهل انگاری کرده باشم و یا بیشتر از اندازه لازم استراحت کرده باشم. این طوری خیالم راحت تر است. ‌‌همه می دانستند که محمود در مأموریت ها خواب و خوراک ندارد و بسیار کمتر از اندازه لازم استراحت می کند و بیش از اندازه لازم کار می کند، ولی با این حال خودش را مدیون می دانست و حتی حاضر به دریافت حق مسلم خودش هم‌نبود. 📚 ‌منبع: کتاب شهید عزیز "مجموعه خاطرات شهید محمود رادمهر" به روایت همرزم شهید 🌷‌‌شهید مدافع حرم محمود رادمهر🌷 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《ای‌بازگرداننده‌ی از دست رفته‌ها 💔 اما چند روز بعد از آخرین تماس ، ایام اربعینِ۹۴ ، که یه خمپاره ۶۰ 💥 پشت‌سر و فرود میاد نشسته بود و کتف‌هاش ترکش خوردن🤕 ولی از پشت‌سر و کتف و کمر پر از ترکش میشه و به کُما میره. 💔 به دلیل شدت جراحت نمی‌تونن اون رو به ایران برگردونن و قبل از اینکه دخترش حلما رو ببینه تو سوریه به شهادت میرسه.😔 💔 همه نگران همسر هستن که اگه این خبر رو بشنوه ، حالش بد بشه و برای تنها یادگار اتفاقی بیفته!!!! 💔 برای مراسم سوم برگشت ایران کاملا شرمندگی😓 رو می‌تونستی تو عمق وجود ببینی. 💔 می‌گفت: اگه یه روزی حلما از من بپرسه ، چرا بابای من رفته و تو موندی؟؟؟؟ چی جوابش رو بدم.😥 دیگه اون سابق نبود اصلا غذا نمی‌خورد رنگش زرد شده‌بود حواسش پیش ما نبود بدنش خیلی ضعیف شده 😡 👊 💔 مجروحیتش رو به کسی نگفت.می‌گفت: اگه بخوام اون رو جراحی کنم دیگه بهم اجازه نمیدن به سوریه برگردم. 💔 عادت داشت توی خواب غلت بزنه ، اما همین که روی شونه‌ی راستش می‌چرخید ، ناله‌اش😬 به آسمون می‌رفت و دوباره به حالت اولش برمی‌گشت.
💔 دی‌ماه‌۹۴ بود که فرمانده‌اش با رفتنش به سوریه مخالفت کرد و گفت: تو فقط دو هفته‌هست که برگشتی بذار خستگیت در بره. 💔 بالاخره از سوریه تماس می‌گیرن و می‌خوان که اون برگرده سریع آماده شد که بره 😇 با دخترا که مدرسه بودن خداحافظی نکرد حتی با که خواب بود.😴 💔 قرار بود تو سوریه یه عملیات بشه و چندتا از همرزماش تو تله‌ی نیروهای داعش می‌اُفتن و بقیه‌ی نیروها به میرسن و به دلیل محاصره نمی‌تونن اجساد رو به عقب برگردونن.....☹️ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀جلسه‌ی انجمن راویان شهرستان بهشهر ، روز سه‌شنبه ، در حسینیه‌ی شهدا با حضور راویان برگزار شد. 🌀در این جلسه با خاطره‌گویی و توضیح آزادسازی خرمشهر توسط پیشکسوتان دفاع مقدس انجام شد. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
💠حضور جمعی از خانواده های معزز شهیدان شهرستان بهشهر بر سرمزارمطهر سپهبدشهید حاج قاسم سلیمانی 🔻همچنین در این سفر؛ زائرین بر سر مزار شهیدجعفری ادای احترام نمودند. 🔸️شهیدجعفری از مبارزین انقلابی شهرستان بهشهر بوده که بعداز دستگیری توسط ساواک و فرار کرده و به کرمان می‌رود. زندگی و مبارزات مخفیانه خود را با نام جدید "محمد حاج محمدجعفر" شروع نمود.در کرمان ازدواج می‌کند و در زمان جنگ به جبهه می‌رود و در پایان جنگ تحمیلی بشهادت میرسد و پیکرپاکش سال ۷۴ تفحص و در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شد. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | 🔻۲۸ اردیبهشت ماه سالروز شهادت شهید سید مجتبی هاشمی بنیان گذار و فرمانده گروه چریکی فداییان اسلام گرامی باد. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
📍خانواده دوست بود... 🌟«پدر، فرمانده جنگ‌های نامنظم بودند ولی بسیار باعاطفه و خانواده دوست بودند. گاهی ما ۹ ماه هیچ اطلاعی از پدر نداشتیم اما رفتار او با ما عاشقانه و زندگی مادرم با ایشان، شیرین بود و هنوز هم حلقه ۵۰ ساله ازدواجشان در دست مادرم است. مادر پا به پای آقا سید دشواری‌های زندگی را تحمل کردند و حتی در زمانی که پدر در جبهه بودند مادر مغازه را می‌چرخاندند.یکی از مسئولان که مدتی همراه شهید هاشمی بود خاطره‌ای تعریف می‌کردند: «یک بار که می‌خواستم به تهران برگردم آقا سید به من گفت سری به خانواده‌ام بزن و اگر چیزی نیاز داشتند برایشان تهیه کن. وقتی دوباره به خط برگشتم شهید هاشمی مرا در آغوش گرفت و مدام مرا می‌بوئید و اشک می‌ریخت. گفتم چه می‌کنی؟ گفت: تو بوی خانواده‌ام را می‌دهی.» 🌷شهید سید مجتبی هاشمی🌷 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi