❣شـهیــدمـحمــدحـسیــنحــدادیــان❣
❣شـهیــدی ڪه ددراویــش گــنـابـادے او را در قـلـب تـهــران اربـااربـا ڪردن❣
🎬قسمت: 8⃣1⃣ #بـهروایــتمــادرشـهیــد
🥀🌹عمه و خالهاش اومدن خونهمون برای استقبالش.همه از محمدحسین توقع رفتار سابق رو داشتن.ولی محمدحسین آدم سابق نبود .آخه قبلا طور دیگهاب بود.به دخترخالهها و دخترعمههاش میگفت: بهبه!!!نوکرهای مامان!خوش اومدین.بعد به من میگفت: حاجخانم!!! شما میری روی مبل دست به سینه میشینی!!!همهی اینها اومدن در خدمت شما باشن.دست به کمر میزد توی هال مثل روءسا قدم میزد و میگفت: حاجخانم!!از کجا باید شروع کنن.پردهها رو باز کنن؟؟دخترها میخندیدن ، که برو بابا!!!محمدحسین میگفت: چی؟؟؟حرف گوش نمیکنین؟؟؟میرفت از اتاقش گاز اشکآور و دستبند رو میاورد.با شوکر میترسوند اونها رو و جیغشون رو در میاورد.همین که میخواست بره همه سوت و هورا میکشیدن.آخجون!!!برو از شرت راهت میشیم.در رو باز میکرد.ولی دوباره برمیگشت و میگفت:سوت و کف زدین؟؟؟من اصلا کاری ندارم!میخوام همینجا بنشینم.بچهها دست به دامن من میشدن :عمه!خاله! اینو بیرونش کن.
🥀🌹محمدحسین از سرمای استخون سوز سوریه میگفت که دو تا دستکش روی هم میپوشیدن ولی باز هم نمیتونستن اسلحه دست بگیرن.دلش کباب بود برای زنها و بچههای آوارهی سوری.میگفت: وای مامان من یکی طاقت ندارم مثلا صبح خواهرم بره بیرون ، بعد منتظر باشی ببینی تا شب برمیگرده یا نه!!!
دعا به جان آقای خامنهای میکرد:که اگه آقا نبود،مملکت ما از سوریه بدتر میشد.با حسرت میگفت: تازه فهمیدم که شهادت الکی نیست!مگه به هر کی میدن؟؟ باید خیلی خاص باشی که روزیت بشه!
🥀🌹بعد از فوت آقای هاشمی و حواشی که براشون بوجود اومدهبود.چند ساعت قبل از تشیع بهش زنگ زدن بره ماموریت.مراسم رو از تلوزیون دیدم.محمدحسین دیر کرد.دل نگرانش شدم.چند دفعه بهش زنگ زدم.جواب نداد.پیام دادم.گفت: درگیرم ، دیر میام. نمیدونستم غذاش رو روی گاز بگذارم بمونه یا نه!سابقه داشت شبهایی که نمیومد ، غذا فاسد میشد.دلش نمیومد نصف شب بیدارمون کنه.با دوستاش میرفت تو یه مغازهی موتورسازی میخوابید.وسط سیاهیِ روغن.عکسش رو بهم نشون داد.روی یه پتوی سربازی کف مغازه خوابیدهبود.به سرش غُر زدم که صد رحمت به کارتن خوابها.بهش گفتم: طوری نیست من راضیام بد خواب بشم ولی بیا توی خونه راحت بخواب.از این گوش میشنید از اون گوش در میکرد.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 این بی نظیر را ببینید؛💥
حرف های #حسین_یکتا با دهه هشتادی و نودیها
🔵شاید چیزی در حدود ۴ الی ۵ ماه بود هیچ ویدئویی از حاج حسین یکتا ندیده بودم.
این آقا محشر است!✨
🔴رزمنده و راوی دفاع مقدس و خادمِ مناطق محروم ...
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
♦️ دیروز:
امیر شهید حاج حسن آبشناسان در دفاع مقدس، از لاتهای تهران گردان ضربت ساخت.
سردار شهید حاج حسین همدانی در فتنه ۸۸ از لاتهای تهران، مدافع وطن ساخت که مدال مدافعان حرم به گردن آویختند.
🔹 امروز:
سردار حسین سلامی: با همین جوانانی که فریب شما را خوردند، به سراغتان می آییم!
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک _یا_خامنه ای
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
❣شـهیــدمـحمــدحـسیــنحــدادیــان❣
❣شـهیــدے ڪه دراویــش گـنـابـادے او را اربـااربـا ڪردن❣
🎬قسمت: 9⃣1⃣ #بـهروایــتمــادرشـهیــد
🥀🌹یهبار پاپیِش شدم که کجا بودی؟؟گفت: سر پل کالج به یکی مشکوک شدم.میگفت: توی جمعیت داشت اعلامیه پخش میکرد.گفتم:چرا همونجا نگرفتیش؟؟؟گفت: اتفاقا اونا دنبال همین هستن.منتظرن هر برخوردی رو پیراهن عثمان بکنن و فضا رو به آشوب بکشن.مسافتی رو پیاده رفتهبود دنبالش.بعد سوار اتوبوس شدهبود تا ایستگاه مترو.بعد هم رفتهبود تا مرقد امام.میگفت:مامان!!سایه به سایش رفتم.پاشو که گذاشت تو دستشویی من هم رفتم و دستبند زدم به دستش.نره غولی بود برای خودش.کُتم رو انداختم رو دستش و آوردمش بیرون ، گفتم جیکت در نمیاد.
همش میترسیدم سَر نترسش آخر کار دستش بده.برای اینکه ترس به جانم نیوفته خیلی از کارهاش رو لاپوشونی میکرد.فقط میگفت: حاجخانم ما دنبال دونه دُرُشتاییم.
🥀🌹سال ۹۶ سال پرتنشی بود.از همون روز اولش.پدر فرهاد از دنیا رفت.حدود ساعت سهوچهار عصر موقع تشیع زودتر رفتیم کنار قبر.کسایی که قرار بود دفن و تلقین میت رو انجام بدن ، ظاهرالصلاح نبودن.محمدحسین شاکی شد که اینا نباید آقا رو دفن کنن.انگشتر و ساعتش رو به من داد رفت وضو گرفت.گفت: میرم توی قبر تلقین میخونم.باورم نمیشد یه بچهی بیست ساله تموم آداب کفن و دفن رو بدونه.نه تنها من که همهی فامیل انگشت به دهن موندن.
🥀🌹صبح ۱۷ خرداد ، یه دفعه از اتاق پرید بیرون گفت: حرم رو زدن.شل شدم روی صندلی و فریاد زدم: یاحسین!!!فکر کردم حرم امام حسین(ع) یا حرم حضرت زینب(س) رو منفجر کردن.گفت: نه!حرم امام(ره) رو زدن.زنگ زد به رفیقش جواب نمیداد. دور هال راه میرفت وهی میگفت: چرا این دانیال جواب نمیده.این دفعه جواب داد با حرص گفت: شیخ پشمکِپشمکباف! ده دقیقه آماده دم خونه نبودی،کتکو خوردی!گفتم :تو کجا میری؟؟؟چند تا داعشی همزمان عملیات انتحاری کردن.مجلس رو هم زدن.
سهشب پیداش نبود.......
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🚨 حواستان هست یا نه؟
1⃣ یک دختر کرد به قتل رسید
2⃣ به یک دختر زاهدانی تجاوز شد
3⃣حالا هم یک دختر اردبیلی بعد از ضرب و شتم فوت شده
⭕️ دروغهایی که دقیقاً بر گسلهای تجزیه ایران منطبق است!
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi