🥀🕊شهیدے که پودر شد و بازنگشت🥀🕊️
#شهید_محمد_ رضا(علی) بیات
▪️تاریخ تولد: ۷ / ۱۱ / ۱۳۶۵
▪️تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱ / ۱۳۹۵
▪️محل تولد: فلاح/ تهران
▪️محل شهادت: سوریه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روایت از همرزم شهید← «چند روز قبل از شهادت از یکدیگر خواستیم که در حق همدیگر دعا کنیم و سپس از آرزوهای خود بگوییم نوبت به محمدرضا که شد، گفت *دعا کنید خدا من را پودر کند
روایت از پدربزرگوار شهید← عروسی یکی از خواهرزاده هایم بود در مراسم بودیم که حس کردم یک لحظه جو مراسم بهم خورد و همه باهم در حال صحبت شدند. از برادرم پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ گفت خبر دادهاند محمد رضا به شهادت رسیده است همرزمهایش تعریف کردند که محمد رضا و دوستانش به کمین میخورند با تعداد کمی از دوستانش، تعداد بسیاری از تکفیریها را نابود میکنند اما به دلیل اتمام مهمات، به رگبار گلوله بسته میشوندو پیکر مطهرشان سه روز زیر آفتاب میماند در نهایت نیز آن منطقه در دست تکفیریها باقی مانده و آن را بمباران میکنند محمد رضا همانطور که خواست پودر شد.
و من(پدرش) روضه علی اکبر را لمس کردم پیکرش برای همیشه در آنجا به یادگار ماند و به آرزوی خود که گمنامی همچون مادرمان حضرت زهرا (س)بود رسید.
#روحمان_با_یادش_شاد
#جاویدالاثر
#شهید_محمدرضا_بیات
@Revayate_ravi
💠 ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست!
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده.
✅ هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم.
اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد.
🍃خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم.
✅... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم.
بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای.
🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
🌷شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ...
🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم...
وای بر ما وای بر ما چقدر شرمنده شهیدان هستیم
📗 منبع: کتاب حکایت فرزندان فاطمه 1
@Revayate_ravi
هروقتمیخواستبراےجوانان
یادگارےبنویسدمےنوشت :
"منکانللہکاناللهله"
هرکهباخداباشدخدابااوست.
رسمعاشقنیستبایکدل
دودلبرداشتن...!🌿
#شهداییمـ 🙃
#شهیدمحمدابراهیمهمت❣
@Revayate_ravi
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 شهيدي كه قرار بود از جبهه اخراج بشه...
🗓روايت حاج_حسين_كاجي از شهيد ماشاالهي
@Revayate_ravi
#هیچ_چیز_مثل_همیشه_نیست عنوان تازهترین کتاب انتشارات روایت فتح است که به روایت داستانی از زندگی شهید #مدافع_حرم #امیر_سیاوشی پرداخته و به قلم #الهه_آخرتی نوشته شده است.
امیر سیاوشی قهرمانی است که ادای #قهرمان ها را درنمیآورد.
اوجوانی امروزی با تمام خصوصیاتی است که از یک انسان واقعی سراغ داریم و در عین حال از یک قهرمان سر میزند. آنهم قهرمانی که پابهپای قهرمانیهایش پهلوان است. در جای خود اهل رفاقت است و سنگ تمام گذاشتن برای رفیق و آنجا که باید همسر باشد،رمز و راز دلبری از همسرش را به خوبی میداند. وقت شوخی هم بلد است چطور دیگران را از خنده رودهبر کند و البته گاهی با زیادهروی حرص دیگران را درآورد. در موسم عزا علمداری است که برای هیئتش تمامقد میایستد و به وقتش میاندار یکهتاز معرکه دفاع از حرم میشود.
🛑قیمت پشت جلد ۲۷۰۰۰تومان
🛑باتخفیف ۲۴۵۰۰ تومان
@ketab_hesan سفارش
@Revayate_ravi
مرتضی بیشتر بابایی بود و به لحاظ کارش از پدرش راهنمایی میگرفت👌. در کل تودار بود و کارهایی که میدانست از لحاظ احساسی من را ناراحت میکند به من نمیگفت. بیشتر اوقات به من زنگ میزد یا پیام میداد «مامان ناراحت نیستی»، «زیاد فکر نکن☺️» به این صورت دائم به فکر سلامتی من بود. مرتضی خیلی بچه شوخ طبعی بود و همه را شاد نگه میداشت. در بیشتر مسافرتها با من بود. الان دیگر سفر رفتن بدون مرتضی برایم معنا ندارد😞.
همیشه میگفت: «چشمتان به دهان #رهبر باشد☝️. باید در مسیر ولایت باشیم تا به سعادت برسیم و از مسیر حق منحرف نشویم.»
شهید مدافع حرم
مرتضی عبداللهی🌹
@Revayate_ravi
🌷🕊 چه آرزوهای قشنگی میکردند و چقد زیبا اجابت میشد ...
💟 حاج احمد آرزو کرده بود :
"بدست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی اسرائیلی ها کشته بشم ."
و حالا دست آنهاست ...
💟حاج همت از خدا خواسته بود:
"مثل مولایم حسین بدون سر وارد بهشت شوم"
ترکش خمپاره سرش را برد...
💟شهید برونسی همیشه میگفت:
"دوست دارم مثل حضرت زهرا گمنام باشم"
سالها پیکرش مفقود بود ...
💟آقا مهدی باکری میگفت :
"بدنم حتی یک وجب از خاک زمین را اشغال نکنه"
آب دجله اورا برای همیشه برد...
💟حاج آقا ابوترابی در مسیر پیاده روی مشهد میگفت :
"آرزو دارم در جاده عشق (مشهد)از دنیا بروم"
تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت امام رضادر جوار امام رضا دفن شد .
حاج_حسین_یکتا :
میخواستند
میشد...
میخوایم
نمیشه
چه کار کردیم با این دل ها ...😔
اللهم_أرزقنا_توفیق_شهادت_فی_سبیلک🙏🌷
اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_الحسین_ع 🙏❤️
شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
@Revayate_ravi
باز دلتنگ شهیدان می شوم
بی قرار یاد یاران می شوم
یادآنانی که مجنون بوده اند
تشنه اروند و کارون بوده اند
شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🦋🌷🦋
@Revayate_ravi
گفت : بابای من یه خونه تو شمال و یه ویلا تو کیش و یه ماشین شاسی بلند به نامم کرده
بابای تو چی!؟؟؟
گفتم : بابای من.!!!!
یه پوتین به ارث گذاشته .
تو جاکفشی های طلاییه...... .
تقدیم به همه پدرهای بسیجی...
@Revayate_ravi