💟 یه خاطره جالب از شهید #مهدی_باکری☝️
💞 همراه با نکات ناب این خاطره
@Revayate_ravi
دل هوای روی ماه یار دارد جمعهها
دل هوای دیدن دلدار دارد جمعهها
صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان
یار با ما وعده دیدار دارد جمعهها
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
آدینه تون مهدوی
@Revayate_ravi
۲۳ خرداد ماه #سالروز_عملیات #بیت_المقدس_7 گرامیباد. ⚘
خلاصه ی گزارش عملیات:
نام عملیات: بیت المقدس7
زمان اجرا: 23/3/1367
مکان اجرا: منطقه عمومی شلمچه در شمال شرقی خرمشهر - محور جنوبی جنگ
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): 20400 نفر
رمز عملیات: یا ابا عبدالله الحسین(ع)
ارگانهای عملکننده: تکاوران نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
هدف از این عملیات: پس زدن دشمن از خاک ایران و مقابله با ترفند تجاوزات دوباره ارتش عراق
@Revayate_ravi
شرح عملیات :
زمانی که ایران آماده پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل به عنوان معاهده ای برای پایان جنگ 92 ماهه تحمیلی بود، نیروهای دشمن با پیشروی در خطوط و حتی اشغال برخی از مناطق ایران، وضعیت فوق العاده ای را به وجود آورند.
در شرایط ناپایدار سال1367 نیروهای بسیج، می بایست مناطقی را که عراق قصد اشغال آن را داشت، حفظ نمایند. بنابراین عملیات بیت المقدس 7 برای حفظ مناطق شلمچه و عقب زدن دشمن از خطوط بین المللی کلید خورد.
عملیات ویژه بیت المقدس 7 در نخستین ساعات بامداد 23/3/1367 با رمز«یا اباعبدالله» آغاز شد و هدف از این عملیات در درجه اول پس گرفتن خاک ایران و سپس مقابله با تجاوزات دوباره ارتش عراق بود.
چندین گردان بسیجی با فرماندهی سپاه توانستند شماری از نیروهای ویژه ی دشمن را از بین ببرند. علاوه بر شمار زیادی تلفات نیروهای بعثی در این عملیات، یک فروند هواپیما، چندین دستگاه تانک و نفربر زرهی، چندین قبضه توپ و 200 دستگاه خودروی نظامی و زاغه ی مهمات نیروهای عراقی منهدم و رزمندگان توانستند تعدادی از مهمات و زاغه های بزرگ دشمن را به غنیمت خود در آوردند.
@Revayate_ravi
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دل_بده
حاج حسین یکتا میگفت:
توصیه میکنم
جوانها اگر بخواهند
از دستِ #شیطان راحت شوند❗️
عشق به #شهادت را
در وجود خود زنده نگه دارند...👌
بقولِ شهید حاج امینی
خُدایا عاشقم کن....💔
@Revayate_ravi
#خاطرات_شهدا 🌷
#نان_سنگگ گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه چندتا سنگ به نانها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت #نانوایی.
میگفت «بچه بودم، یه بار نون سنگگ خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم؛ بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم، بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم، گفت برو بده به #شاطر. نونواها بابت اینا #پول میدن.»
#شهید_هسته_ای
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌷
🍃🌹🍃صلوات
@Revayate_ravi
.
#حواله_عاشقی
.
📚روایت زندگی #مدافع_حرم #شهید_حسن_رجایی_فر
.
رجایی فر در چهارم تیر ماه ۱۳۵۴ در یکی از روستاهای کامیکلا شهرستان #بابل متولد شد. دوران تحصیلات اش را در همان منطقه تا سطح دیپلم به پایان رساند. همان سال اول خدمت سربازی #ازدواج کرد و حاصل این ازدواج تا زمان شهادت سه فرزند بود. در امتداد خدمت مقدس سربازی، در سال ۱۳۸۷ به عضویت پاسداری در سپاه متنعم شد. در سال ۱۳۸۲ در دانشگاه آزاد اسلامی در رشته مدیریت بازرگانی و برای ارشد رشته مدیریت استراتژیک در سال 1392 این رشته را به پایان رساند. در دومین اعزام خود فروردین ۱۳۹۵ و پس از رزم سنگین ۲۲ روزه در مناطق عملیاتی #حلب، #خان_طومان به همراه 14 تن از همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل آمد و همچنان پیکر پاک و خستهاش به وطن بازنگشته است.
.
✂برشی از کتاب
به نظرت شروع مسیر شهادت کجاست؟ جنگ؟ جبهه؟
ثبت نام در نیروهای مسلح؟
نه جانم! شروع راه شهادت از همین جاییه که ایستادی.
اگه دنبال فیض شهادتی، باید منش شهدا رو داشته باشی.
یه قول سردار #شهید_قاسم_سلیمانی: « شرط شهید شدن، شهید بودنه.» شهید رجایی فر از خیلی وقت پیش از شهادتش، حواله عاشقی رو گرفته بود.
🛑قیمت پشت جلد : ۳۰۰۰۰ تومان
@ketab_hesan سفارش
@Revayate_ravi
یه نوجوانـ ۱۶ سال بود از محلههاے پایینــ شهر تهرانــ
چونــ بابا نداشٺــ خیلـے بد تربیٺــ شده بود
خودش مـےگفت: گناهـے نشد ڪ منــ انجامــ ندمــ
تا اینکہ یہ نوار روضه زیر و رویش ڪرد و بلند شد اومد جبهه
یه روز به فرمانده گفت:من از بچگـے حرم امام رضا علیهالسلام نرفتم، مـے ترسمــ شهید بشمــ و حرمــ آقا رو نبینم
۴۸ ساعت به من مرخصـے بدینــ برمــ حرمــ امامــ رضا علیهالسلام زیارت کنم و برگردمــ...
اجازه گرفت و رفت مشهد... خ
دو ساعٺـــ توے حرم زیارت ڪرد و برگشت جبهه
توے وصیت نامهاش نوشته بود:
در راه برگشتــ از حرم امام رضا علیهالسلام، توے ماشین خوابـــ حضرٺــ رو دیدمــ
آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینــ طور ادامه بدهے خودمــ میامــ مـےبرمتـ…
یه قبرے براے خودش اطراف پادگانــ ڪنده بود...
نیمه شبها تا سحر مـے خوابید داخل قبر، گریه مـےڪرد و مـےگفت:
یا امام رضا (ع) منتظر وعدهامـ
آقا جانــ چشمــ به راهمــ نذار...
توی وصیٺــ نامهاش ساعتــ و روز و مڪانـــ شهادتش رو نوشته بود
مـےگفت امام رضا {ع} بهمــ گفته ڪـے و کجا شهید میشمــ
حتی مڪانـے همــ ڪ امامــ رضا {ع} فرموده بود شهید مـے شـے تا حالا ندیده بود.
روز موعود خبر رسید ضد انقلاب توے یہ منطقه است و باید بریم سراغشونــ...
فرمانده گفت: چند تا نیرو بیشتر نمـے خواهیمــ
همهے بچهها شروع ڪردند التماس ڪردن که آقا ما رو ببرید
دیدند حمید یه گوشه نشسته و نگاه مےڪنه
ازش سوال کردند: مگه تو دوسٺــ ندارے برے به این عملیات؟
حمید خندید و گفت: شما برا اومدنــ التماسهاتونــ رو بڪنید، اونـے ڪ باید منو ببره خودش مـے بره
خود فرمانده اومد و گفت:
حمید تو هم بلند شو بریمــ...
بچهها میگنــ وقتـے وارد روستایـے ڪ ضد انقلابـــ بودند شدیمــ،
حمید دستاش رو به سمتــ ما بلند ڪرد و گفتـــ:خداحافظ🥀✨
ڪسـے اونــ لحظه نفهمید حمید چـے میگه
اما وقتـي شهید شد و وصیتنامهاش رو باز ڪردیمــ دیدیمــ دقیقا توے همونروز،
ساعت و مڪانـے شهید شده ڪ تو وصیتنامهاش نوشته بود...
""خاطره اے از زندگـے
🌹شهید حمید محمودے'"
راوی: حاج مهدی سلحشور
@Revayate_ravi