eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
💜شهید عزیز💜 🖇فرمانده رزمنده🖇 قسمت3⃣2⃣🌈 روزی درحال آتش ریختن روی تجمعات دشمن بودیم که با هدایت محمود توانستم با دومین گلوله خمپاره ۸۱هدف را مورد اصابت قراردهم. بچه ها خیلی خوشحالی کردند محمود همه را ساکت کرد وگفت:《تمامی اعمالمان،حتی گرفتن تلفات از تکفیری ها باید در راه رضایت وخوشنودی خدا باشد و اگر از روی هوای نفس باشد،هیچ تاثیری ندارد و دل هایمان را سنگ می کند》. حرف آن لحظه محمود باعث شد که بچه ها در فکر فرو بروند و ببینند کجای کارند. □■□ بعد از نماز صبح که به جماعت هم برگزار می شد، نمی گذاشت کسی بخوابد.می گفت:《خدا در این لحظات رزق امروزمان را تقسیم می کند》. قرآن جیبی اش را در می آورد و شروع می کرد به خواندن وتفسیر آیات.چنان ماهرانه و با اطلاعات کامل تفسیر می کرد که اگر کسی تازه با او آشنا می شد،متعجب می شد. □■□ بعد از شهادت محمد تقی سالخورده،رفقا خیلی ناراحت بودند.یک بار یکی از رفقا گفت:《حیف شد محمدتقی شهید شد!》محمود ناراحت شد وگفت:《یعنی چی حیف شد؟به من و شما چه ربطی دارد در کار خدا دخالت می کنیم.بنده خودش بوده،خدا از او بیشتر خوشش آمده و اورا برده پیش خودش! یک فرمانده هم اگر از نیرویی بیشتر خوشش بیاید او را پیش خودش می برد.رفتاری که خدا با محمدتقی داشته این طوری بوده. ببینید کار ما به کجا رسیده که روی تصمیم خدا اظهار نظر می کنیم!》.و آیه ای در این باره خواند. بعد از صحبت محمود آرامشی در قلب رفقا ایجاد شد. □■□ 🦋🌹 در صحنه های جنگ تیزبینی خاصی داشت. پیش بینی هایی می کرد که خیلی از فرماندهان از آن عاجز بودند. یک بار در سوریه در حال نبرد بودیم و هدایت آتش بارهای سنگین بر عهده محمود بود. در حین جنگیدن ناگهان به من گفت:《سریع به بچه های توپ ۲۳م.م محمول تویوتا بگو منطقه را ترک کنند و توپ را به جای امن ببرند!》. احتمالا در دوربین تحرکاتی از تکفیری ها دیده بود که احساس خطر کرد.پیغام را رساندم و بچه ها توپ را منتقل کردند. دقایقی نگذشت که دیدم نیروهای توپ ۲۳نیروی دریایی جنوب کشور که درخط کنار دستی ما مستقر بودند نتوانستند خطر را حدس بزنندومورد اصابت موشک تکفیری ها قرار گرفتند وسه نفرشان به شهادت رسیدند. □■□ 🦋🌹 همیشه یک قرآن جیبی در جیب پیراهنش بود. بعضی شب ها، بعد از گپ و گفت و خوردن تنقلات، قرآنش را در می آورد ونیم ساعتی قرآن می خواند.و اگر هم خط آرام بود تو حال وهوای نیرو ها مساعد آیاتی درباره جهاد می خواند و تفسیر می کرد. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi