eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
💜شهید عزیز💜 🖇فرمانده رزمنده🖇 قسمت5⃣🌈 در خانواده،محور تصمیم ها، محمود بود.چه آن زمان که پدرم در قید حیات بود و چه زمانی که از دنیا رفته بود. در تمام تصمیم گیری ها جمله مشترک همه این بود :《بگذارید ببینیم نظر محمود چیست؟》حتی در میان فامیل، پایگاه، اهالی محل، تکیه ومسجد هم نظر محمود برای آنها حجت بود. □■□ گاهی همراه پدرمان می رفتیم سر باغ و در کار کشاورزی به او کمک می کردیم. برادرم مرتضی مهندس جنگل بود و با کشاورزی آشنا بود. یک بار پدرم داشت زیر نهال یک ساله را بیل می زد که مرتضی اعتراض کرد که این کار اصولی نیست ونباید زیر نهال یک ساله را بیل زد. پدرم با این که مرتضی در این کار تخصص داشت،حرفش را نپذیرفت وبه کارش ادامه داد؛اما همان لحظه اگر محمود این حرف را می زد، چنان برای پدرم قابل اعتماد بود که سریع حرفش را می پذیرفت و می گفت:چون محمود گفته،درست است. □■□ اصرار داشت تمام پنجشنبه ها به زیارت اهل قبور وشهدا برود.سرقبر همه می رفت.فامیل نزدیک و دور برایش فرقی نداشت.شهدای گمنام را هیچ وقت فراموش نمی کرد.حتی سر قبر افرادی که به نظر ما آدم های خوبی نبودند هم می رفت و می گفت:《اینها دستشان از دنیا کوتاه است و به فاتحه وخیرات نیاز دارند》. □■□ یکی از دوستان می گفت:《بابا،این محمود تمام کارهایش برای خداست.حتی جورابش را هم برای خدا می پوشد.نمی پوشد که جلوی زخم شدن پایش را بگیرد؛می پوشد تا پاهایش داخل پوتین محکم باشد و بهتر کارهایش را انجام دهد》. □■□ تمام توانمندی های نظامی اش را در خدمت آموزش،در پایگاه بسیج محل گذاشته بود.گروهی از بچه های نوجوان را جمع کرده بود و به آنها کار با قطب نما وجهت یابی وانواع گراها وقبضه ها واین جور مطالب را آموزش می داد.از همین بچه هابسیجی هایی تربیت کرده بود که هر یکی از آنها می توانستند یک نیروی رزمی تمام عیار باشند. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi