eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺شب‌های جمعه برنامه‌ی هفتگی‌مون بود بریم اونجا دو سه ساعت قبل از اذان ،دعای کمیل می‌خوند.نماز صبح رو می‌خوندیم و می‌رفتیم کله‌پارچه می‌خوردیم.به قول خودش 《 بریم کَلَپچ بخوریم》 🌺تا قبل از ازدواج به کله پارچه لب نزده بودم. دیگ کله‌پارچه رو که بار می‌گذاشتن شروع می‌کردم به عق زدن تا ظرف‌هاش رو نمی‌شستن به حالت طبیعی برنمی‌گشتم. ولی یه بار با اصرار یه لقمه امتحان کردم.مزه‌اش که رفت زیر زبونم کله‌پارچه‌خور حرفه‌ای شدم. 🌺قبل از ازدواج خیلی پاستوریزه بودم همه چیز باید تمییز بود سَرَم می‌رفت.دهن زده‌ی کسی رو نمی‌خوردم بعد از ازدواج ، به خاطر حشرونشر با خیلی تغییر کردم. کله‌پارچه که به سبد غذاییم اضافه شد ، هیچ ، دهنی هم می‌خورم. 🌺هر وقت چایی می‌ریختم می‌آوردم ، می‌گفت: 《بیا دو ، سه خط روضه بخونیم تا چایی روضه خورده باشیم.》 🌺عاشق قیمه بود و از خوردنش لذت می‌برد. جنس علاقه‌اش با بقیه‌ی خوراکی‌هاش فرق داشت چون امام حسین(ع) و هیات رو یادش مینداخت و کیف می‌کرد. 🌺بد شانسی آورده بود.با همه‌ی بخوریش ، گیر زنی اُفتاده بود که اصلا آشپزی بلد نبود خودش ماهر بود آبگوشت و مرغ و ماکارونیش حرف نداشت.اما عدسی چون زمان دانشجویی تو هیات درست کرده بود از خانم‌ها هم خوشمزه‌تر بود. 🌺اولین باری که عدس پلو درست کردم نمی‌دونستم آب عدسی رو باید خالی کنم ، شفته پلو شده بود وقتی گذاشتم وسط سفره گفت: فقط شمع کم داره که به جای کیک تولد بخوریم. اون رو ریخت توی یه زمین که پرنده‌ها بخورند ورفت پیتزا خرید. 🌺نذر کرده بود اگه این وصلت سر بگیره سنگ قبر رو که شکسته بود با هزینه خودش تعویض کنه یک روز ۸ تا سنگ‌ها رو عوض کرده بود یک روز هم۵ تا گفتم: مگه از سنگ قبر، ثوابی به شهید میرسه؟؟ گفت: اگه سنگ قبر عزیز خودت بود ، باز همین رو می‌گفتی؟؟؟ @Revayate_ravi