#شهیدعبدالمهدیکاظمی
#شهیدیکهواسطهیازدواجششهیدسیدمجتبیعلمداربود
#قسمتدوم
🦋تا آنکه آن رویای صادقانه اتفاق اُفتاد
یک شب در خواب #سیدمجتبیعلمدار را دیدم که همراه جوانی از داخل کوچهای سمت من میآمد.
🦋 #شهیدعلمدار لبخندی🙂 زد و گفت: امامحسین(ع)💚 حاجت شما را دادهاست این جوان هفتهی بعد به خواستگاری شما میآید ، نذرتان را ادا کنید.
🦋 وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم ، گفتم: من خواهر بزرگتر دارم و غیر ممکن🙄 است پدرم هفتهی بعد اجازه دهد من ازدواج کنم.
🦋 فردا شب #سیدمجتبی به خواب مادرم میآید و به مادرم گفت: جوانی هفتهی بعد به خواستگاری دخترتان میآید و مادرم هم در خواب گفتهبود ، نمیشود من دختر بزرگتر دارم ، پدرشان اجازه نمیدهد.🤔
🦋#شهیدعلمدار گفت: ما کارها را آسان میکنیم.
خواستگاری دُرُست هفتهی بعد انجام شد
همانطور که حدس میزدم پدرم مخالفت کرد ولی وقتی #عبدالمهدی در جلسهی خواستگاری شروع به صحبت کردن کرد ، پدرم موافقت کرد و بدون هیچ تحقیقی رضایت داد.
🦋 همون شب خواستگاری قرار شد با هم صحبت کنیم وقتی چشمم به #عبدالمهدی اُفتاد تعجب کردم🧐 و حتی ترسیدم😨 ، طوری که یادم رفت ، سلام کنم🙃
او همان جوانی بود که در خواب #سیدمجتبی به من نشان دادهبود.
@Revayate_ravi