#طنز_جبهه 😂🌻
هوا خیلے سرد شدہ بود😶❄️
فرماندہ گردانمون همہ ے بچہ ها رو جمع ڪرد...
بعد هم با صداے بلند گفت :
ڪے خستہ است؟😉
همہ با انرژے گفتیم: دشمن!!!😎
ادامہ داد :
* ڪے ناراحتہ؟ ☺️
- دشمن!!!!😌☘
* ڪے سردشہ؟!🙃
- دشمن!!!✌
* آفرین... خوبہ!👏🏻😅❤️
حالا برید بہ ڪارتون برسید
پتو ڪم بودہ ، بہ گردان ما نرسیدہ..😁😝😂
#شادے_روحشون_صلوات🌱✨
@Revayate_ravi
#طنز_جبهه『°•.≼😂≽.•°』
رفــیــقــم مــیــگــفــت لــب مــرز یــہ داعــشــے رو دســتــگــیــر ڪردیــمــ...
داعــشــےگــفــتــہ تــا ســاعــتــ11 مــن رو بــڪشــیــد تــا نــهار رو بــا رســول خــدا و اصــحــابــش بــخــورمــ😌
ایــنــام لــج ڪردن ســاعــتــ2 ڪشــتــنــش گــفــتــن حــالــا بــرو ظــرفــاشــون روبــشــور😂😂
@Revayate_ravi
#طنز_جبهه😊 | #شهید_باکری
🔰 به سلامتی فرمانده
⛔️ دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق ندارد رانندگی کند!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده دست تکان داد، نگه داشتم
سوار كه شد، گاز دادم و راه افتادم
من با سرعت میراندم و با هم حرف میزديم !
📍گفت: میگن #فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید ! راست میگن؟!
🔅 گفتم: #فرمانده گفته ! زدم دنده چهار و ادامه دادم اینم به سلامتی فرمانده باحالمان !!!
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند !!
پرسيدم : کی هستی تو مگه ؟!
گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار 😉
فرمانده لشگر همیشه پیروز عاشورا
#مهدی_باکری❤️
@Revayate_ravi
#طنز_جبهه✌🏻😂
+دعای وقت خواب
تازه چشممان گرم شده بود كه يكي از بچهها، از آن بچههايي كه اصلاً اين حرفها بهش نميآيد، پتو را از روي صورتمان كنار زد و گفت: بلند شيد، بلند شيد، ميخوايم دسته جمعي دعاي وقت خواب بخوانيم.😅
هرچي گفتيم: بابا پدرت خوب، مادرت خوب، بگذار براي يك شب ديگر، دست از سر ما بردار، حال و حوصلهاش را نداريم.🥴🤕😂
اصرار ميكرد كه: فقط يك دقيقه، فقط يك دقيقه🤩
همه به هر ترتيبي بود، يكييكي بلند شدند و نشستند
شايد فكر ميكردند حالا ميخواهد سورهي واقعهاي، تلفيقي و آدابي كه معمول بود بخواند و به جا بياورد، كه با يك قيافهي عابدانهاي شروع كرد بسم الله الرحمن الرحیم همه تكرار كردند بسم الله الرحمن الرحيم... و با ترديد منتظر بقيهي عبارت شدند، اما بعد از بسم الله، بلافاصله اضافه كرد: «همه با هم ميخوابيم» بعد پتو را كشيد سرش.
بچهها هم كه حسابي كفري شده بودند😬، بلند شدند و افتادند به جانش و با يك جشن پتو حسابي از خجالتش در آمدند.😂
@Revayate_ravi
#طنز_جبهه😂
داشتم تو جبهه مصاحبه میگرفتم
کنارم ایستاده بود که یهو یه خمپاره اومد و بوممممم....🙆🏻♂
نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین دوربینو 📹 برداشتم رفتم سراغش.
بهش گفتم تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو..😢
در حالی که داشت اشهد و شهادتین رو زیر لب زمزمه میکرد گفت:
من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم.
اونم اینکه وقتی کمپوت میفرستید جبهه خواهشا پوستشو اون کاغذ روشو نکَنید😁
بهش گفتم:بابا این چه جملهایه قراره از تلویزیون پخش شه ها یه جمله بهتر بگو برادر...
با همون لهجه اصفهونیش گفت:اخوی آخه نمیدونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجهفرنگی افتاده
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#طنز_جبهه
#لبخندهای_خاکی
چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن؛
داد میزد:
آهــای... سفره، حوله، لحاف، زیرانداز، روانداز، دستمال، ماسک، کلاه، کمربند، جانماز، سایهبون، کفن، باندِ زخم
تور ماهیگیریم ... هــمـه رو بُردن !!😂
شادی روحشون که دار و ندارشون
همون یک #چفیه بود صلوات
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
✍خدا لعنتت كند صدام ! تو روز و شب حاليت نيست ؛ بابا ساعت يازده شب است بگير بخواب فردا هر غلطی خواستی بكن...
🔹در سال ۱۳۶۳ از طرف جهاد به جبهه اعزام شده و در منطقة بستان مسئوليت روابط عمومی و تبليغات، برگزاری نماز، نصب تابلو در بين راه های منطقه را به عهده گرفتم.
🔸يک شب در منطقة طلائيه در سنگر خوابيده بوديم كه ناگهان آب با شدت زياد وارد سنگر شد.
🔹مانده بوديم كه اول وسايلمان را جمع كنيم يا اول از سنگر خارج شويم.
🔸خلاصه پتوها مان را زير بغل زده و از سنگر بيرون پريديم.
🔹وقتی رفتيم بيرون متوجه شديم نيروهای عراقی آب را پمپاژ كرده و به سوی سنگرهای ما فرستاده اند.
🔸يكی از بچه ها كه بدخواب شده بود با لحن غضب آلودی گفت: خدا لعنتت كند صدام ! تو روز و شب حاليت نيست ؛ بابا ساعت يازده شب است بگير بخواب فردا هر غلطی خواستی بكن!
🔹بچه ها كه از خيس شدن در آن موقع شب و در آن هوای سرد خيلی دلخور شده بودند با اين حرف دوستمان همه چيز را فراموش كرده و از ته دل شروع به خنديدن كردند.
🔸او می گفت انگار صدام بی خوابی به سرش زده كه نيمه شب هم ول كُن ما نيست.
💢راوی: آقای عباس سالار محمدی کرمان
#طنز_جبهه
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi