انجمن راویان شهرستان بهشهر
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
روزی که شنیدیم پیکر مطهر سردار پرافتخار ما شیرمرد فاتح کربلای۴ شهید مظلوم #علیاکبرآویش تفحص شده و پیکر مطهر رو به آمل اوردند.
به اتفاق دوستان رفتیم منزل این شهید بزرگوار.
بعد از احوالپرسی
یکی از همرزمان از روزهای قبل از کربلای چهار خاطراتی بیان کردند. و اینکه:
⚘
من و علی اکبر مامور شدیم یک ماه در منطقه عملیاتی کمین بزنیم و کارهای شناسایی ر انجام بدیم.علیاکبر آویش خبر داشت که قراره فرزندش به دنیا بیاد با این حال تو عملیات شرکت کرد و مرخصی نرفت. یکی دو روز قبل از عملیات خبر دادند که تلگراف زدند و تماس گرفتند که همسرت جویای حالته برو باهاش صحبت کن و کمی بهش دلداری بده تا در آرامش خاطر باشه!
باهم اومدیم عقبه وعلیاکبر آویش رفت زنگ زد و با خانواده صحبت کرد و بعد با حالتی نگران و چشمانی سرخ برگشت. پرس و جو کردم چیزی بهم نگفت....
⚘
تا به اینجا رسید همسر شهید آویش پرسید:
یعنی اونیکه اون روز باهام صحبت کرد خود علیاکبر بود؟😭
آخه اون آقا پشت تلفن گفت من دوست علیاکبر هستم و علیاکبر رفته ماموریت و فقط خبر داد که بگم سلامت هست و شما هیچ نگرانی نداشته باشید!!
همرزم آویش که سرش رو پایین انداخته بود و بغضش رو فرو میخورد گفت: آره اون علیاکبر بود.
یعنی آویش خودش رو معرفی نکرد و گفت دوستشم؟؟!
همسر شهید آویش آه جانسوزی کشید و اشک همه در اومد!
⚘
آره شهید آویش دلاور و شجاع ما خودش رو معرفی نکرد که مبادا همسرش که تو بیمارستان بوداصرار و ازش خواهش کنه و بخواد که آویش بیاد به عقبه و تو عملیات نتونه شرکت کنه😭
تو همون روزهایی که سردار عارف ما شوق پرواز داشت
پسرش بدنیا اومد و شد همنام پدر شجاع خودش!
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi