#فقط_برای_خدا
🍃 یک روز از ماه را نذر جانباز هفتاد درصد کرده بود.☝️ می رفت نجف آباد اصفهان، تمام کارهای جانباز را انجام می داد، از حمامبردن تا شستن لباس و نظافت! 😊
سوریه بود که خبر شهادت جانباز را دادند. یک نفر را مامور کرد بروند نجف آباد، هم در مراسم شرکت کند و هم کاری زمین نماند.
🌷🌷🌷🌷🌷
#من_ماسک_میزنم
@Revayate_ravi
گاهی یک ماسک زدن ساده؛
ممکن است بشود آزمونِ ولایت مداری!
#من_ماسک_میزنم🌱
#علی_خلیلی
🌸 طلبه جوانی که به خاطر نهی از منکر در جریانی در 25 تیر سال 90 در یکی از محلات شرق تهران به وسیله سلاح سرد زخمی شده بود پس از 32 ماه تحمل جراحات وارده دعوت حق را لبیک گفتن و در قطعه 24 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
روایت ماجرای درگیری از زبان خود شهید👇👇👇
🌸 #علی_خلیلی، قبل از شهادتش در گفتگو با خبرگزاری فارس در مورد ماجرای منجر به زخمی شدنش در جریان امر به معروف و نهی از منکر گفته بود:👇👇👇
🌸 "نیمه شعبان دو سال پیش به نظرم ساعت دوازده شب بود که میخواستیم دو نفر از دوستانم را به خانهشان در خاک سفید برسانم که دیدیم پنج، شش نفر در حال اذیت #دو_خانم هستند و به زور میخواستند وی را سوار ماشین کنند.
🌸وی افزود: دوستان من به دلیل پایین بودن سنشان جلو نرفتند اما من به آن افراد تذکر دادم و گلاویز شدیم و یکباره چاقویی که نمیدانم از کدام سو، نثار ما شد.
🌸شهید خلیلی با بیان اینکه چاقو به ناحیه گردنم و شاهرگ خورده بود، اظهار کرد: من همان جا افتادم و آن افراد نیز فرار کردند اما یکی از همراهان من که موتور سواری بلد بود آنها را دنبال کرد و شماره پلاکشان را برداشت.
🌸وی میگوید: من نیم ساعت در خیابان افتاده بودم و ماشینی که دو سرنشین داشت و عازم شمال بود من رو سوار کردند و به اورژانس فلکه سوم تهرانپارس بردند؛ ساعت دوازده و نیم بود که پزشکان گفتند که اگر تا نیم ساعت دیگر مریضتان را به یک بیمارستان مجهز نرسانید وی جان به جان آفرین تسلیم میکند.
🌸«دوستان من را به بیست و شش بیمارستان دیگر هم بردند اما هیچ بیمارستانی من را به دلیل اینکه حالم وخیم بود پذیرش نمیکرد تا اینکه بالاخره ساعت پنج در بیمارستان عرفان عملم کردند».
🌸وی معتقد است که اسم کارش را امر به معروف نمیگذارد بلکه آن اقدام را دفاع از ناموس میداند و به گفته وی دفاع از ناموس بر هر مسلمانی واجب است.👌
🌸شهید خلیلی در پایان با تاکید بر اینکه جز خدا هیچ کسی پشت آدم نیست، خاطرنشان کرد: من آن موقع هم که رفتم با آن افراد درگیر شدم به کسی امید ندوخته بودم به خاطر لبخند آقا رفتم و دفاع کردم."
#علی_خلیلی بعد از تحمل دردهای فراوان به فیض شهادت نایل شدند
#صلواتی_جهت_شادی_روح
#شهید_علی_خلیلی
#من_ماسک_میزنم
@Revayate_ravi
#سیره_شهدا
✍یک بار زمان جنگ رفتم خانه شان ؛ درست همان زمانی که بمباران های هوایی ، امان مردم را بریده بود.
اواخر شب وقتی می خواستیم بخوابیم ، گلدسته را با پوشش و حجاب کامل دیدم!
با تعجب پرسیدم: دخترم کاری پیش اومده؟ ، جایی می خوای بری؟
گفت: نه پدرجان! اینجا هر لحظه ممکنه بمباران هوایی بشه ، ممکنه فردا صبح زنده نباشیم و به همین خاطر باید آمادگی کامل داشته باشیم تا وقتی بدنمون رو از زیر آوار در میارن ، حجابمون کامل باشه ....
#شهیدگلدسته_محمدیان
#من_ماسک_میزنم
@Revayate_ravi
نقل از مادر بزرگوار #شهید_رسول_خلیلی 🕊🌷
#قسمتی_آموزنده_ازخصوصیت_اخلاقی_شهید
از همان کودکی،به بچهها یاد داده بودیم که به شدت از گناه دوری کنند.
مثلا اگر قرار بود به مجلس عروسی برویم و مجبور بودیم در آن عروسی برویم به خاطر صلهرحم،موقع شام میرفتیم که تمام شده باشد.
در رادیو و تلویزیون هم اگر احساس میکردیم که موسیقی پخش میشود که شرعاً گوش دادنش صحیح نیست،صدا را قطع میکردیم و اینها باعث میشد که رسول،مسایل دینی را بیاموزد...
یادم میآید یکبار زمانی که بچه بود،سوار تاکسی شدم و راننده موسیقی حرام گذاشته بود،یکهو دیدم رسول گوشهایش را گرفته و سرش را بین دستانش پنهان کرده و انداخته پایین!❗️
گفتم:چیه مامان؟
گفت:گناه دارد نمیخواهم بشنوم...☝️
#شهید_مدافع_حرم
🌹شهید_رسول_ خلیلی
#من_ماسک_میزنم
@Revayate_ravi
#مادرانه
🌷روز عاشورا🌷
🔷مادر ختم سوره ی واقعه
برداشت ؛ به این نیت که اگر
قراراست پسرش شهید شود،
روز عاشورا باشد و گریه ای
که می کند برای سیدالشهداء
باشد.
محمودکه رفت منطقه، عکس
او را قاب گرفت و نصب کرد
روی دیوار.
روزعاشورا که فرا رسید، مادر
هنوز خبر نداشت که محمود
شهید شده. نگاه کرد به قاب
عکسش که از قبل آماده کرده
بود و دست هایش را رو به
آسمان بلند کرد.
: خدایا،
هنوز منو قابل ندونستی که
دعام رو مستجاب کنی ...
چند روز بعد...
دعای مادرمستجاب شد؛خبر
شهادت محمود را برای مادر
آوردند.
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
@Revayate_ravi