eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌹 بین خواب و بیداری ، مهدی رو دیدم که از شونه‌هاش بال درآورده‌بود.بال‌بال میزد و صورتم خنک شده‌بود.مهلت نداد زبون باز کنم.یه دفعه جیغ کشیدم.مثل خواب‌زده‌ها دوروبرم رو نگاه کردم.خواهرم اومد دستم رو گرفت و گفت: چی‌شده؟؟؟گفتم: مهدی شهید شده.پشت دستش رو زدوگفت: چه حرفیه میزنی؟؟دور از جونش!!!!!! 🥀🌹سروکله‌ی بقیه هم پیدا شد.مادرم،خاله،داداش.دم گرفتم: (مهدی شهید شده).چند روز بعد فریده، خواهر مهدی اومد دنبالم که مهدی مجروح شده بیا بریم بیمارستان.ولی توی ماشین بهم گفت: از شدت بی‌تابی بیهوش شدم.وقتی چشمم رو بازکردم.دیدم تو خونه‌ی دایی ،مهدی هستم.پشت دستم می‌سوخت.دیدم بهم سرم وصل کردن. تازه ۲۱ سالم شده‌بود. @Revayate_ravi
🥀🌹 بین خواب و بیداری ، مهدی رو دیدم که از شونه‌هاش بال درآورده‌بود.بال‌بال میزد و صورتم خنک شده‌بود.مهلت نداد زبون باز کنم.یه دفعه جیغ کشیدم.مثل خواب‌زده‌ها دوروبرم رو نگاه کردم.خواهرم اومد دستم رو گرفت و گفت: چی‌شده؟؟؟گفتم: مهدی شهید شده.پشت دستش رو زدوگفت: چه حرفیه میزنی؟؟دور از جونش!!!!!! 🥀🌹سروکله‌ی بقیه هم پیدا شد.مادرم،خاله،داداش.دم گرفتم: (مهدی شهید شده).چند روز بعد فریده، خواهر مهدی اومد دنبالم که مهدی مجروح شده بیا بریم بیمارستان.ولی توی ماشین بهم گفت: از شدت بی‌تابی بیهوش شدم.وقتی چشمم رو بازکردم.دیدم تو خونه‌ی دایی ،مهدی هستم.پشت دستم می‌سوخت.دیدم بهم سرم وصل کردن. تازه ۲۱ سالم شده‌بود. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi