#حسینمشتاقی
🎈بعد از مراسم خواستگاری، روزی که برای آزمایش خون رفتیم رو یادم نمیره...
روبه روی هم نشستیم تا از ما خون بگیرند ، من خیلی عادی نشستم .. نوبت حسین که شد اَدا درآورد که مثلا درد😜 میکشد...
🎈همه فکر میکند پاسدار ها خیلی خشک مقدس اند ولی حسین خیلی شوخ😉 بود.
🎈وقتی عصر می خواستیم برویم جواب گروه خون را بگیریم ، حسین گفت خانم سعادت!! میتونم شماره ی شمارو داشته باشم ؟
گفتم :مشکلی نیست .. شمارم رو دادم.
🎈اون هم تک انداخت و شماره ی هم رو ذخیره کردیم ...
همون روز غروب اولین پیامک رو به من زد.. نوشته بود :
#تمامزنبورهایعالمهمنیشتبزنن حقته!!!! #چونخیلیگلی🌺
#عارفهسعادت_همسرشهید
@Revayate_ravi