ارزشمندترینسرمایهاتخودتـی .
پسازشمراقبتکن
وفراموششنکن ؛
ازتوفقطیکیتوایندنیـآست(:😌💕
#قوےباشمؤمن
#پیشاپیشحلولماهرمضانمباررررک❤️
@Revayate_ravi
👤 توییت استاد #رائفی_پور
✍ ظریف: انتقام #نطنز را با پیشرفتهای هستهای میگیریم.
ریشهایترین و قاطعترین انتقام، به زبالهدان فرستادن لیبرالها در انتخابات پیشرو است.
#دولت_جوان_انقلابی
@Revayate_ravi
«[☁️👒]»°•
همیشھمیگفت:
زیباترینشهادترامیخواهم!🕊
یڪبارپرسیدم:شهادتخودشزیباست؛💙♥
زیباترینشهادتچگونهاست؟!😍
درجوابگفت:
زیباترین#شهادت ایناستڪه💖
#جنازهای همازانسانباقینماند... :)
#شہیدابراهیمهادی🌼
@Revayate_ravi
#دانشمندشهیدمجیدشهریاری
#قسمتچهارم
📚 به #آقایشهریاری گفتم: من دوستان زیادی دارم میتونم بهتون معرفی کنم
وقتشه شما هم برید سَر خونهوزندگیتون
📚 ۵ یا ۶ ماه از حادثهی فوت همسر #آقایشهریاری میگذشت.آرومتر از قبل شدهبود.رفتم پیششون و گفتم: اجازه میدید یکی از دوستانم رو معرفی کنم.
خیلی قاطع گفتن: نه ، ممنون!!!!!!🤨
گفتم: هر وقت آماده بودید بگید. من مثل خواهر بزرگ شما هستم.
📚 #آقایشهریاری گفتن: شما چند سالتونه؟؟؟
گفتم: حالا حالاها مونده به سن من برسید.فکر میکردم ۵ یا ۶ سال از ایشون بزرگترم.
#آقایشهریاری گفت: من متولد ۴۵ هستم.
گفتم: من از شما بزرگترم ، متولد۴۳
📚 بعد مدتی یکی از دوستانم بهم گفت: یادته راجع به #آقایشهریاری و پیشنهاد ازدواجشون صحبت کردیم.
گفتم: آره!!! چطور؟؟؟؟
گفت: #آقایشهریاری گفته این پیشنهاد رو به خودت بدم.😳
📚 سَرم داغ شدهبود.گفتم: معلوم هست چی میگی؟؟؟؟
همیشه تو ذهنم بود همسرم باید ۱۰ سال از من بزرگتر باشه.حتی پسرهایی که یکی ، دو سال از من بزرگتر بودن رو میگفتم: اینه بچهان
حالا فکرش رو بکنید باید با کسی ازدواج کنم که ۲ سال از من کوچیکتره🙃🙃
📚 مهرش به دلم اُفتاده بود❤️ اما از طرفی هر کاری میکردم نمیتونستم با مردی که کوچیکتر از خودمه ازدواج کنم.
📚 #آقایشهریاری گفت: پسرم الان تنها پیش مادرم هست.شبیه این که پدرش رو هم از دست داده😔
گفتم: اون بچه هیچگناهی نداره که اینقدر اذیت بشه!!!!!
من حرفی ندارم ولی لازم هست که خونوادهها هم موافقت کنم.
@Revayate_ravi
📚 باورم نمیشد🙃 خونوادهی من خیلی راحت با این مسئله کنار اومدن!!!
من اون موقع ۲۸ سالم بود.
📚 خواستگاری انجام شد و #آقایدکتر گفتم: من به اندازهی یک تلفن زدن هم سختمه!!!
اگه اشکالی نداره محرم بشیم. صیغهی محرمیت خونده شد.
سه ماه بعد جشن عقدوعروسی💍 رو باهم گرفتیم.😍
📚 خونه نگرفتیم ، همون خوابگاه متاهلین
داخل آرایشگاه قبل از شروع......
@Revayate_ravi
💠حتی فکر گناه هم نکنید!
✍️امام صادق علیه السلام می فرمایند:
روزی حضرت عیسی (علیه السلام) در جمع حواریون نشسته بودند. حواریون به عیسی علیه السلام عرض کردند: آموزگار راه هدایت! ما را از نصایح و پندهایت بهره مند ساز.
عیسی علیه السلام: پیامبر خدا موسی علیه السلام به اصحاب فرمود؛ سوگند دروغ نخورید، ولی من می گویم سوگند خواه دروغ و خواه راست نخورید. آنها عرض کردند: ما را بیشتر موعظه کن.
ایشان به حواریون فرمود : برادرم موسی میگفت : زنا نکنید ولی من به شما میگویم : حتی فکر زنا نکنید ؛ زیرا فکر گناه مثل این است که در اتاقی آتش روشن کنند که اگر خانه را هم به آتش نکشد، دیوارها را سیاه میکند.
📚سفینه البحار، ج 3
@Revayate_ravi
#دانشمندشهیدمجیدشهریاری
#قسمتپنجم
📚 وقتی داخل آرایشگاه رفتم ، اذان گفتن.
گفتم: اجازه بدید اول نماز خونم ، بقیهی همراهان عروسای👸 دیگه هم بلند شدن و همراه من نماز خوندن.
انگار دلشون میخواست ولی خجالت میکشیدن.😥
📚 ما حتی سالن هم برای عروسیمون کرایه نکردیم. تو همون سلفسرویس دانشگاه مراسم گرفتیم.
غذا هم باقلیپلو با گوشت بود.
📚 فامیل دوستداشتن موسیقیوپایکوبی باشه
اما....
آغاز زندگی با کار حرام غیرممکن بود.😡
گفتم: اگه میخواین آهنگ بزارین من میرم بیرون خودتون شاد باشین.
دختر برادرم اُرگ بلد بود ، یه مقدار آهنگ بادابادامبارک رو زد.😍
📚 با همون لباس عروس تا طبقهی چهارم خوابگاه دانشجویی رفتم.
واونقدر آروم که کسی متوجه نشد به این خونه عروس آوردن.
📚 هنوز لباس عروسم رو در نیاوردهبودم که #دکتر شروع کرد به نمازشب خوندن.
تو پوست خودم نمیگنجیدم ، نشستم و مَردَم رو تماشا کردم
گفتم: خدایا!! تو بهتر از خواهش ما به ما عطا میکنی.😎
@Revayate_ravi
📚 دو تا اتاق داشتیم یکی ۱۲ متری و یکی دیگه ۶ متری
همهی وسایل زندگی من دوتاپتو ، دوتاپشتی ، یه تلوزیون سیاهوسفید کوچیک، یه یخچال ، و یه بخاری قدیمیویه کمیظرف بود.
چون تو خونه جا نداشتیم جهاز رو خونهی مادرم گذاشتم.
📚 همهی برادر و خواهرهای من زندگی مرفهومُبل داشتن. ولی ما با اینکه همیشه مهمان داشتیم احساس کمبود نداشتیم.
ساده زیستی رسم زندگی من و دکتر بود.😊
📚 شبها با صدای گریهی😭 #دکتر بیدار میشدم .خونهی کوچیک ما با نمازشبهای #دکتر روشنِروشن بود.
نماز صبحها رو #امامزادهصالح میرفت.بعد هم حتما دعای عهد رو میخوند.
عبادت غروب پنجشنبه و جمعهاش ترک نمیشد.
فصل انار هم صبح جمعه ناشتا انار میخوردیم.
و
زندگی ما به خوشمزگی همین اعمال مستحبی بود.😍
@Revayate_ravi