eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
.شهید‌مجید‌شهریاری 📚 دستم رو بردم سمت در که رو بیرون بیارم ، بمب💥 جلوی چشمام منفجر شد. به عقب پرتاب شدم.پام شکسته و آرنجم زخمی‌شد.🤕 📚 راننده اومد بالای سرم ، گفتم: برو کمک ........ مُزد ارادتش رو به اهل بیت گرفت.😔 📚 من رو به بیمارستان چمران بردن ، یه ترکش نزدیکی قلبم رسیده‌بود و پای چپم از ده تا نقطه شکسته‌بود. 📚 آقای دکتر صالحی(رئیس‌فعلی‌سازمان‌انرژی‌اتمی) از من‌پرسید: رو کجا دفن کنیم؟؟؟؟!!!! یکی از دوستان داخل دانشگاه رو پیشنهاد داد ولی گفتم: مادر اگه بخواد با پسرش خلوت کنه جای خوبی نیست!!! گفتم: دفنش کنید. 📚 روز تدفین من تو بیمارستان بودم. دخترم که دوم دبیرستان بود مجلس زنونه رو و پسرم که ترم اول دانشگاه بود مجلس مردونه رو اداره می‌کرد. 📚 بچه‌ها چقدر شبیه پدرشون شده‌بودن🙂 تو مجلسی که غیبت می‌کردن ، اون مجلس رو ترک می‌کردن 📚 یه ترم المپیاد درس داد ، دستمزدش رو که گرفت ، اول خمسش رو داد ، من دیگه چی می‌خواستم!!!!! @Revayate_ravi
📚 دکتر صالحی تو دیدار گفتن: من استادِ آقای بودم اگه نمره‌ی بین استادان هسته‌ای کشور ۱۰۰ باشد ، نفر بعدی از نظر علمی ۵۰ است. و برای انجام محاسبات پروژه‌ی غنی‌سازی اورانیوم حتی یک ریال هم نگرفت. ❤️روحش شاد و یادش گرامی باد ❤️شهدا را یاد کنید حتی با یک صلوات @Revayate_ravi
🌹 یاد هم بخیر که آسمانی شد ولی انتقامش رو گذاشتن به وقتش :: نذارید به مذاکرات ما لطمه‌ای بخوره : انتقامی در کار نیست : سیاست ما لیبرال‌ها همینه : هر کاری می‌کنیم تا کدخدا ازمون راضی باشه ........ ولی ما تو انتخابات ۱۴۰۰ انتقام فخری‌زاده رو می‌گیریم✌️ @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• 💛🔅| لا تَخَف و لا تَحزَن انّا مُنَجّوك تا تو هستی مرا چه باک از تلاطمات ؟!🙂 [🕊سوره‌عنکبوت-آیه‌ی۳۳] @Revayate_ravi
ارباب جان💔 روزه و روضه عجب وجه تشابه دارند... روزه داران همه، یاد لب عطشان تو اند @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 🔻 بعد از ۴۸ ساعت درگیری با دشمن نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم ... 🔹 مقداری آب و یک جعبه خرما باقی مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط کرد و گفت : برادرانی که خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایی که می ‌توانند، تا فـردا صـبح تحمل کنند. ➖ جعبه خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید... ▫️ فرمانـده به جعبـه خرمـا نگاه کرد، خرما هـا دست نخورده بود، بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار کرده بودنـد ❤️ @Revayate_ravi
📝خاطرات شهدا | 🔻 بودن یعنی این..😍 🔅 باید با اتوبوس🚌 می‌رفت مدرسه🏢. امـا گاهی پیـاده می‌رفت تا پولش رو جمع‌کنه و برای چیزی بخـره❤️ و خوشحالش کنه... می‌گفت: دوسـت دارم زندگی‌ام طوری باشه که اگر کسی به زیر پایم نیاز داشت ، کوتاهی نکنم👌... عروسی که کرد، یک فرش ماشینی بهش هدیه داد 🎁 ؛ عبدالله هم فرش رو داد به یک و برای خودش موکت خرید...😔 📍خاطره‌ای از زندگی علمدار روایتگریِ شهدا حاج‌عبدالله ضابط 📚 کتاب شیدایی ، صفحات ۱۱ و ۱۹ @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا