#فرنگیس
#قسمتآخر
✅بعد از #عملیاتمرصاد اولین نفر بودم که به خونه برگشتم ، اما چشمتون روز بد نبینه!!!😳
همه چیز رو غارت کرده بودن ، تلوزیون و یخچال رو هم بردن
از گوساله و گاو🐄 هم خبری نبود
لباسهایمان را تکهتکه کردن
✅ گوشوارهام را فروختم و از بنیاد وام گرفتم و با آن دو تا گاو 🐄خریدم و اینجوری خرج زندگیم رو درمیآوردم.
✅ #مین💥 هر روز تعدادی از مردم رو شهید میکرد ، سراسر منطقه پُر از #مین بود.
✅پدرم با نارحتی یه روز خونه اومدوگفت: بنیاد شهید فرزندم #جمعه رو شهید حساب نکرده😔 ، حقوحقوقش به دَرَک!!!!! میخوام بدونم پسرم شهید بوده یا نه؟؟؟؟
گفت: میرم پیش #امامخمینی
هرچه اصرار کردیم که نرو ، قبول نکرد و گفت: کسی با من نیاد خودم تنها میرم!!!
✅پدرم با خوشحالی😊 بعد از ۵ روز برگشت با نامهای توی دستش و مدام میبوسیدوگریه😭 میکرد
همهی مردم روستا دورش جمع شدهبودن
پدرمگفت: آدرس جماران رو سخت پیدا کردم ولی من رو داخل راه ندادن.
✅ همونجا روی زمین نشستم و تا ۳ روز فریاد زدم: #امام من رو به خونت راه نمیدن!!!من از مرز اومدم
از گورسفید✌️
پسرم شهید شده✌️
دخترم یه قهرمانه✌️
تا اینکه خبر رسید و اجازه دادن
گریه 😭کردم و دست #امام رو بوسیدم و قضیه رو براش توضیح دادم.
✅ #امام نامهای نوشت و گفت: برو خیالت راحت!!!
خواستم بلند بشم #امام خم شد و پیشونی من رو بوسید.☺️
@Revayate_ravi
#دانشمند.شهیدمجیدشهریاری
#قسمتآخر
📚 دستم رو بردم سمت در که #مجید رو بیرون بیارم ، بمب💥 جلوی چشمام منفجر شد.
به عقب پرتاب شدم.پام شکسته و آرنجم زخمیشد.🤕
📚 راننده اومد بالای سرم ، گفتم: برو کمک #مجید........
#مجیدعزیزم مُزد ارادتش رو به اهل بیت گرفت.😔
📚 من رو به بیمارستان چمران بردن ، یه ترکش نزدیکی قلبم رسیدهبود و پای چپم از ده تا نقطه شکستهبود.
📚 آقای دکتر صالحی(رئیسفعلیسازمانانرژیاتمی) از منپرسید: #دکتر رو کجا دفن کنیم؟؟؟؟!!!!
یکی از دوستان داخل دانشگاه رو پیشنهاد داد ولی گفتم: مادر#مجید اگه بخواد با پسرش خلوت کنه جای خوبی نیست!!!
گفتم: #امامزادهصالح دفنش کنید.
📚 روز تدفین #مجید من تو بیمارستان بودم.
دخترم #متین که دوم دبیرستان بود مجلس زنونه رو و پسرم #محسن که ترم اول دانشگاه بود مجلس مردونه رو اداره میکرد.
📚 بچهها چقدر شبیه پدرشون شدهبودن🙂
تو مجلسی که غیبت میکردن ، اون مجلس رو ترک میکردن
📚 #محسن یه ترم المپیاد درس داد ، دستمزدش رو که گرفت ، اول خمسش رو داد ، من دیگه چی میخواستم!!!!!
@Revayate_ravi
《ای بازگردانندهی از دست رفتهها》
#شهیدسیداحسانمیرسیار
#قسمتآخر
💔 دوباره با بچهها رفتیم معراجالشهدا
من ختم قرآن رو شروع کردم.
بچهها با گُل🌸 تابوت رو تزیین کردن
#رقیه رفت بالای تابوت خوابید😴
#زینب هم کنار تابوت دراز کشید و یک دستش رو انداخت روی تابوت ، انگار که دستش رو دور گردن پدرش انداخته باشه.
💔دقیقا روز شهادت #حضرتزهرا(س)💚 مراسم تشیع #احسان بود.
هر وقت دلم براش تنگ😔 میشه ، میرم لباسهاش رو بو میکنم و سررسیدش رو ورق میزنم.
💔 اما #احسان !!!!! آسمون یه بار دیگه رو سرمون خراب شد!!!
۱۳ دیماه ۹۸#حاجقاسم رو زدن🖤
💔 وقتی تو نبودی دلمون خوش بود که #حاجقاسم 💪هست.
ولی حالا من هم احساس یتیمی میکن
گریه😭 اَمانم نمیده و با خودم میگم:
ای اهل حرم میر رو علمدار نیامد🌹
سقای حسین سید و سالار نیامد🌹
@Revayate_ravi
#شهیدعبدالمهدیکاظمی
#شهیدیکهواسطهیازدواجششهیدسیدمجتبیعلمداربود
#قسمتآخر
🦋 یک هفته قبل از اعزام به سوریه ، خبر شهادت #مسلمخیزاب را آوردند
#عبدالمهدی خیلی گریه😭 کرد و گفت: خوش به سعادتش ، عاقبت به خیر شد.
🦋 #عبدالمهدی به معراجالشهدا رفت و در گوش #شهیدخیزاب گفت: به #امامحسین(ع)🌹 بگو تا من را نیز شهید کند.
🦋 خواب #مسلمخیزاب را دید که به او گفت: همان موقع که در گوشم این را گفتی ، #حضرتزهرا(س)💚 برات شهادتت را امضا کرد.هر کس میخواهد به شهادت برسد #حضرتزهرا(س)💚 پای شهادتش را امضا میکند.
🦋 #عبدالمهدی ۲۹ دیماه ۹۴ همانطور که #آیتاللهبهجت گفته بودند: در شب تاجگذار #امامزمان(عج)💚 با اصابت موشک کورنت به شهادت رسید.
🦋بعد از شهادتش #عبدالمهدی را در خواب دیدم که بسیار خوشحال بود و میگفت: 《 من زندهام ، فکر نکنید که مردهام.ناشکری نکنید و هر مشکلی که داشتید من برایتان حل میکنم.
🦋 #عبدالمهدی خیلی دلش میخواست دخترها ولایتی بار بیایند.
عاشق رهبری بود هر زمان که چهرهی ایشان را نگاه میکرد ، دست بر سینه✋ میگذاشت و میگفت: #جانناقابلیدارمفدایرهبرم.✌️
🦋 سفارش میکرد که بچهها را زینبوار بزرگ کنید.
حجابشان زینبی
و
رفتارشان زهرایی باشد.
@Revayate_ravi
《ای بازگردانندهی از دست رفتهها》
#شهیدسیداحسانمیرسیار
#قسمتآخر
💔 دوباره با بچهها رفتیم معراجالشهدا
من ختم قرآن رو شروع کردم.
بچهها با گُل🌸 تابوت رو تزیین کردن
#رقیه رفت بالای تابوت خوابید😴
#زینب هم کنار تابوت دراز کشید و یک دستش رو انداخت روی تابوت ، انگار که دستش رو دور گردن پدرش انداخته باشه.
💔دقیقا روز شهادت #حضرتزهرا(س)💚 مراسم تشیع #احسان بود.
هر وقت دلم براش تنگ😔 میشه ، میرم لباسهاش رو بو میکنم و سررسیدش رو ورق میزنم.
💔 اما #احسان !!!!! آسمون یه بار دیگه رو سرمون خراب شد!!!
۱۳ دیماه ۹۸#حاجقاسم رو زدن🖤
💔 وقتی تو نبودی دلمون خوش بود که #حاجقاسم 💪هست.
ولی حالا من هم احساس یتیمی میکن
گریه😭 اَمانم نمیده و با خودم میگم:
ای اهل حرم میر رو علمدار نیامد🌹
سقای حسین سید و سالار نیامد🌹
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi