🚨جشن تکلیف سیاسی #رای_اولیها
🔘 رهبرانقلاب:
💠 #انتخابات برای جوانان ما که برای اول بار وارد این صحنه می شوند، #جشن_تکلیف_سیاسی است.
۱۳۸۳/۱۲/۲۴
@Revayate_ravi
#لاریجانی یه پست گذاشته نوشته:
«خرمشهرها در پیش است..»
یه بابایی هم جواب داده:
حاجی کدوم بخش از خرمشهر! واگذاریها یا بازپسگیریها؟! :))
@Revayate_ravi
🔴 عاشقان وقت نماز است اذان میگویند
🔹 طنین گلبانگ #اذان فتح در مسجد خرمشهر حاصل نصرت الهی، مدیریت و عملکرد انقلابی، تفکر جهادی، حضور مردم ، مقاومت و وحدت بود. نترسیدن، ناامیدنشدن و مجاهدت رسم جهان آراهاست. هر جا حضور حداکثری ملت و روحیه انقلابی بوده است شاهد عقب نشینی دشمن و پیشرفت بوده ایم.
🌸 خرمشهرها در پیش روست!
@Revayate_ravi
#به_بهانه_سالگر_فتح_خرمشهر
❣ دلم حاج احمد میخواهد
🖌 #حسین_قدیانی
چو امروزی
عین کفر است
ننوشتن از احمد
ده اردیبهشت شصت و یک
همهی بچههای لشکرش را قیچی کردند
سردار اما
دلش شکست و کمرش نه
ایستاد در غبار
آخرش هم به مسجدجامع رسید
با پای مجروح
با عصا
صحیحترش این است
خدا
خرمشهر را
با غیرت متوسلیان آزاد کرد
با عقل باقری
با همت همت
با اخلاص صیاد
با خون وزوایی
با دست دستوارهها
با مشهدیهای قالیباف
با کرمانیهای قاسم
با اصفهانیهای خرازی
با اشکهای کاظمی
با دقیقههای دقایقی
با برادران باکری
با محاسن حاجبخشی
خدا
بعضی کارها را خودش میکند
و در بعضی دیگر
یارکشی میکند
حاجاحمد متوسلیان
کاپیتان تیم خدا بود
در مسابقهی «الی بیتالمقدس»
دههی شصت
گلهای پرپر حاجاحمد
مردم را کشاند به خیابان
هیچ کدام از این گلها
آفساید نبودند
حتی به قضاوت سازمان ملل
گل کاشته بودند بچهها
یکی باباکرم میرقصید
یکی سجدهی شکر میکرد
جانم به سماع برفپاککنها
ای جانم به یومالله سوم خرداد
که باز
قلم را دست آوینی داد
باحجاب و بدحجاب و بیحجاب نداشت
ملت همه شاد بودند
همه یک ملت بودند
تیم ملی
نه در مستطیل سبز
که در پهندشت اهواز به خرمشهر
غوغا به پا کرده بود
بفرمایید
این هم کمک میدان
خرمشهر
با لبخند ظریف آزاد نشد
با تعصب جهانآرا بود
گفت:
«ممد نبودی ببینی»
اما
احمد هنوز هست
حاجاحمد هنوز زنده است
شیر
در قفس هم که باشد
باز شیر است
دلایلتان را شنیدیم
کافی نبود
بعضا مسخره بود
احمد هنوز زنده است
عمرا ما به این شاهد
شهید بگوییم
خامنهای هم گفت
که شهید نگویید
در مذاکره با صدام
چی داشتند دیپلماتها
اگر فتح خرمشهر نبود؟
مذاکره
تا خرخره به میدان بدهکار است
@Revayate_ravi
🌺 گُردان به تو مینازد 🌺
#شهیدمدافعحرمقدیرسرلک
#قسمتاول
🌀 متولد: ۱۳ شهریور ۱۳۶۳
🌀 شهادت: ۱۳ آبان ۱۳۹۴
🌀 مادر:اشرف
🌀 پدر: عبدالحسین
🌀 عبدالحسین عید ۵۹ به خواستگاری اشرف رفت.
بعد از مدتی زندگیشون رو تو تهران شروع کردن ، تو زیرزمین ۹ متری خونهی عموش.
🌀 عبدالحسین صافکار بود و دستگاه صافکاریش رو میگذاشت پشت چرخش🏍 و کنار خیابون صافکاری میکرد.
🌀 وقتی مهمان داشتن مجبور بودن ، سماور و پیکنیک رو تو راهپله بگذارن تا به قدر نشستن یک نفر جا باشه.
🌀 عموش وقتی اومد بهش سر بزنه با تعجب 😳پرسید: چرا از یخچالی که اونجا هست استفاده نمیکنین؟؟
اونها گفتن: نه!!!مال مستاجر قبلیه
اشرف همیشه حرف مادرش آویزهی گوشش بود که ( بدون اجازه دست به امانت مردم نزنید)
تا اینکه مقداری پول قرض کردن و اون یخچال رو از مستاجر قبلی خریدن.
🌀 یه کمد خرید که پایههاش بلند بودند ، برای همین ، اشرف یه پرده به دور اون کشید تا سیبزمینی🥔 و پیازها رو زیرش جا بده.
🌀 عبدالحسین بالاخره تو آخرین نقطهی جنوبی تهران ، توی یه شهرک یه خونهی جمعوجور پیدا کرد و با فروختن گاو🐄 و گوسفندهاش اونجا رو خرید.
🌀 شهریور ۶۳ ساعت ۵ صبح دقیقا روز عید غدیر دومین فرزند خونواده بعد از خواهرش شهناز یعنی #قدیر ❤️به دنیا اومد.
@Revayate_ravi
🌀 عبدالحسین و اشرف ، دختر👧 و پسر 👦براشون فرقی نمیکرد و میگفتن هر دو میوههای معطر خدا هستن
اما بالاخره انسان از هر میوهای دلش میخواد 😍که داشته باشه ، خیلی خوشحال بودن که خدا هر دو میوه رو بهشون داده.
🌀 عبدالحسین هر وقت که خانومش برای زایمان بیمارستان بستری میشد ، خونه نمیرفت و همونجا جلوی بیمارستان میخوابید و میگفت: خونهای که #طلاخانم😇 توش نباشه صفا نداره.
@Revayate_ravi