#خاطرات_شهدا
🔻 دکتر بعد از این که تیر خورد و عملش کردند دیگر نمیتوانست خط برود.
سربازی به نام عسگری او را با ماشین ستاد میآورد.
عسگری همیشه در آن جاده های پر از چاله با سرعت ۱۷۰ میرفت.
بالاخره همین سرعت زیاد کار دستش داد و یکبار تصادف کرد
و ماشین را درب و داغان کرد
و به همین دلیل سه روز فراری بود.
بچه ها که بخاطر تذکرهای پی در پی به او برای سرعت زیادش عصبانی بودند بالاخره او را پیدا کردند و کشان کشان پیش دکتر آوردند.
حسابی ترسیده بود دکتر تا او را دید گفت خودت طوری نشدی عزیز؟!
او که انتظار هر عکس العملی جز احوالپرسی را داشت جواب داد نه؛ طوریم نشده.
دکتر به او گفت پس ببر ماشین را تعمیر کنند دیگه هم تند نرو لطفاً !
این اوج عصبانیت و خشم او بود !....
#شهیددکتر_چمران
📕 ستارگان خاکی🌷
@Revayate_ravi
♦️خـواستـگارےبـاچشـمهـایآبے♦️
♦️♦️گلـستــان یـازدهــم♦️♦️
🔲 خـاطــرات هـمســر سـردار شـهیــد #علــیچـیـتسـازیــان
🔲 از شنبه در کانال انجمن راویان
@Revayate_ravi
حاجاسماعيلدولابی :
در هر شبانه روز لااقل یک
سجده طولانی داشته باشید.
تربت امامحسین{ع}
و زیاد سجدهکردن وسجده طولانی
اخلاق را خیلی خوب عوض میکند ؛
حضور قلب را هم زیاد می کند :)♥️🔓
~📚مصباح الهدی.ص273~
@Revayate_ravi
آمریکا را پشت سر میگذاریم؛ امام ما را تربیت کرد و امروز این تربیت اثر میگذارد و کار دشمن تمام و این قطعی است و البته مجاهدت لازم دارد.
#حسین_یکتا
@Revayate_ravi
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🌟 چشمک ...!
🔻 شهید ناصرکاظمی رابطه روحی ویژه ای با مادرش داشت. مادر ناصر تعریف میکرد: یک شب وقتی ناصر مهمانم بود صحبت از شهادت او پیش آمد با هم راحت بودیم و این حرفها اذیتمان نمیکرد به اوگفتم باید به من قول بدهی اگر شهید شدی در سرازیری قبر بهم چشمک بزنی. گفت: قول میدهم قول مردانه.
🚩 شهید که شد وقتی داشتند توی قبر میگذاشتنش با زحمت خودم را به بالای سرش رساندم و گفتم: ناصر، مادر، قولت که یادت نرفته عزیزِ مادر؟ خدا میداند همان موقع چشمانش یک بار باز و بسته شد. همه شاهد این ماجرا بودند و صدای صلوات و تکبیر قطعه 24 را پُر کرد. من از پسرم راضی هستم او تا لحظه آخر هم پای قولش ایستاد.
✍🏻خاطره ای از شهید ناصر کاظمی
@Revayate_ravi