eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣شــب نـشینــے در بـهشــت❣ 💢شب خاطره بهترین فرزندان این سرزمین 💢هم‌اکنون در سالن بصیرت @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️خـواسـتگــارے بـا چـشـم‌هـاے آبے ♦️ ♦️♦️ گـلستــان یــازدهــم ♦️♦️ 🔲 خـاطــرات هـمســر ســردار شـهیــد 🔲 قسمت : 2⃣1⃣ 💢 علی‌آقا می‌گفت: از اول جنگ تا به حال یه گردان از دوستام و رفیقام شهید شدن. اما هنوز من زنده‌ام.امیر تازه چهارماه بود که رفت جبهه.من هفت ساله توی جبهه‌ام . این انصاف نیست‌.من چیکار کردم که خدا من رو قبول نمیکنه و در عوض امیر رو به این زودی میبره.چرا امیر باید به این زودی شهید بشه و من هنوز زنده باشم. من گوش می‌کردم و بغض.گفتم: علی!!ناشکری نکن.به قول خودت راضی باش به رضای خدا. از وقتی که خبر شهادت امیرآقا رو شنیدم حالم بدتر شد.هنوز عُق میزدم.دویدم سمت دستشویی که علی‌آقا من رو دید ، گفت: چیه؟؟ تو هنوز خوب نشدی؟؟؟ می‌خوای به یکی از بچه‌ها بگم ببریمت بیمارستان؟؟؟ فکر نمی‌کردم علی‌آقا تو اون وضعیت حواسش به من باشه.چه برسه به اینکه من رو به بیمارستان بفرسته.گفتم: نه!!چیزی نیست ، الان خوب میشم. 💢 بعد مراسم تشیع جنازه‌ی امیر ، منزل علی‌آقاشون مجلس ختم بود.بوی غدا تا رفت زیر دماغم ، دلم زیر و رو شد.بعد از کلی عُق زدن ، مادرم دستم رو گرفت و من رو برد توی اتاق خواب.پنکه‌ای آورد.روبروم گذاشت و روشنش کرد.دکمه‌های مانتوی من رو باز کرد و چادر رو از روی سرم درآورد.چشم‌هام رو بستم.دلم می‌خواست بخوابم. علی‌آقا هراسون اومد توی اتاق.فرشته‌خانم ، گُلُم ، چی شده؟؟؟می‌خوای بریم بیمارستان؟؟ با چشم و ابرو اشاره کردم ، نه!!!گفت: ناهار خوردی؟؟؟مادر به جای من جواب داد.از بوی غذا حالش بهم خوره. علی‌آقا با ناراحتی گفت: 《این‌طوری که نمیشه گُلُم.باید بالاخره یه چیزی بخوری.چی می‌خوای برات بخرم؟؟ گفتم: فقط سیب گلاب دوست داشتم و می‌تونستم ، بخورم.سرم گیج رفت و اتاق دور سرم چرخید.تا اینکه آمبولانس خبر کردن و بهم سرم وصل کردن تا حالم کمی بهتر شد. @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀مراسم یادواره شهدای بهشهر 🥀سالگرد آیت‌الله جباری 🥀هفته‌ی دفاع مقدس چقدر این روزها جات خالیه @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌴 خاطره ناب از سردار شهیدحبیب الله افتخاریان ( ابو عمار ):👇 🌹👈 مهر ماه سال ۱۳۶۰ جهت یک دوره آموزش سه ماهه به پادگان المهدی(عج) شهرستان چالوس اعزام شدیم. 🌹👈 فرمانده پادگان سردار شهید ابوعمار بود. 🌹👈 سردار شهید سعی می کرد برای عدم تداخل در برنامه ها و کلاس های دوره آموزشی هفته ای یک بار بعد از نماز ظهر و عصر با نیروهای آموزشی نشست صمیمی و سخنرانی داشته باشد. 🌹👈 اولین سخنرانی در وصف عظمت و جایگاه شهدا عزیز در پیشگاه الهی بود. 🌹👈 سردار شهید ابوعمار با لبخند همیشگی، چنان عاشقانه، عارفانه و مستدل از عروج روح مطهر شهدا بعد از شهادت سخن می گفت. 🌹👈 که احساس می کردیم سردار شهید هم با خیل شهدا در حال پرواز است!!! 🌹👈 جالب اینکه چنان این عروج شهدا را با لسانی نرم، گویا، رسا و بسیار جذاب بیان می کرد، که این احساس به ما هم منتقل می شد! 🌹👈 وقتی قطرات اشک بر گونه ها می چکید و این آمادگی روحی در ما ایجاد می شد؛ زیر لب نجوا می کردیم، ایکاش یک تیری هم به ما می خورد و با شهدا همسفر می شدیم!!! 🌹👈 حقیقتا هر وقت به یاد سردار شهید ابوعمار می افتم سخن، منش و سیره اخلاقی و عرفانی سردار شهید دکتر چمران به خاطرم می آید. 🌹👈 آری! سردار شهید ابوعمار می تواند برای همه زمانها و نسلها یک الگو برای جویندگان حقیقت و سبک زندگی اسلامی باشد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرامی باد پانزدهمین سالگرد سرداران و ۸۰۰ شهید شهرستان بهشهر و هفتمین سالگرد ارتحال انیس شهدا حضرت آیت الله سید صابر جباری(ره) ✍راوی:شعبانعلی حیدریان @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا