eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹: "طور؎تلاش‌ڪنید کہ‌اگرروز؎ . . . (عج)فرمودند یڪ‌سربازمتخصص‌میخواهم بفرمایند،فلانـی‌بیاید . . . سرباز؎کہ‌هیچ‌ڪارایی‌نداشته‌باشہ، بدردآقانمی‌خوره ..!" أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
گفت: «مامان، برای امام خمینی گریه می‌کنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار می‌آید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه غصه می‌خورد.»😞 زینب هر روز ظهر که از مدرسه برمی‌گشت اول به مسجد المهدی می‌رفت، نماز می‌خواند و بعد به خانه می‌آمد، هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن او با چادرش او را به شهادت رساندند🕊 شهیده زینب(میترا)کمائی🌹 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | 🌟 خمینی مارو تکون داد .... 🔻 روایتگری حاج محسن سوهانی در بزرگترین گلزار شهدای جهان 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
| رهبر فرزانه انقلاب: اگر حقایق جامعه را روایت نکنید دشمن آنرا ۱۸۰ درجه خلاف واقع روایت میکند 🔹 رهبر حکیم انقلاب در دیدار امروز با پرستاران: شما روایت کنید حقایق جامعه‌ی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. اگرشما روایت نکنید دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید دشمن روایت میکند؛ شما اگر حادثه‌ی دفاع مقدس را روایت نکنید دشمن روایت میکند، هرجور دلش میخواهد. 🔹توجیه میکند، دروغ میگوید، ۱۸۰ درجه با این خلاف واقع، جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثه‌ی تسخیر لانه‌ی جاسوسی را روایت نکنید که متأسفانه نکردید، دشمن روایت میکند و کرده. دشمن روایت کرده، روایتهای دروغ. این کاری است که ما باید انجام بدهیم، این وظیفه‌ی جوانهای ما است. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸بیوگرافی شهید🌸🍃 قسمت1⃣❤️ اسم و فامیلی:سید مجتبی علمدار نام پدر:سیدرمضان تاریخ تولد:۱۳۴۵/۱۰/۱۱ محل زندگی:ساری وضعیت تاهل:متاهل تاریخ شهادت:۱۳۷۵/۱۰/۱۱ مکان شهادت:تخت بیمارستان در اثر عوارض شیمیایی و مجروحیت آدرس مزارشهید:گلزار شهداي شهر ساري پدرش کفاش ساده دل و متدینی بود. و به روزی حلال خیلی اهمیت می داد. سال ۱۳۶۲و در ایام هنرستان که هفده سال بیشتر نداشت،به ندای هل من ناصر حسین (ع)خمینی کبیر(ره) لبیک گفت و راهی جبهه شد. می گفت:《جبهه نوجوان های ما را مرد کرد. ما به تعداد رزمندگان در جبهه انسان وارسته و کار آزموده داریم که آینده ساز انقلاب هستند.》 قدرت بدنی بالا،شجاعت،ایمان وتقوی و برخورد صحیح از او انسان کاملی ساخته بود. سال ۱۳۶۶ به فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم لشکر ۲۵ کربلا منصوب شد و این درحالی بود که در این تاریخ چندین بار به شدت مجروح شده بود. بعد از آن به شدت مجروح و شیمیایی شد. به طوری که طحال و قسمتی از روده هایش را برداشتند.اما این اتفاقات باعث جدایی او از جمع رزمندگان نشد. پس از پایان جنگ تا دوسال در واحد طرح و عملیات تیپ سوم لشکر در همان منطقه ماند. سال ۱۳۶۹ به ساری بازگشت و ازدواج کرد. او با مسئولیت امور ورزش در لشکر۲۵ کربلا مشغول شد. اما او انسانی نبود که به زندگی و شغلی آسوده آرام بگیرد. هیئت بنی فاطمه (س) ،رهروان امام خمینی (ره) و بیت زهرا(س) توسط تلاش های خستگی ناپذیر سید راه اندازی شدند. سوز درونی،اخلاص و سیمای ملکوتی سید همه را جذب می کرد. سال ۱۳۷۴ به طرز عجیبی به مهمانی خانه خدا دعوت شد و این سفر بسیار در حال درونی او تاثیر گذار بود.می گفت انسانی که از سفر معنوی حج برگشت،نباید در این دنیا بماند! سید در جواب دوستان، که از اوضاع اقتصادی گله می کردند، گفت:《این سی ساله عمر ارزش این حرف ها را ندارد! بارها از عبارت سی سال عمر برای خودش استفاده می کرد.》 در مراسم نیمه شعبان سال ۱۳۷۵ همه منتظر نغمه سرایی سید بودند،در حالی که او بر روی تخت بیمارستان بود،عوارض شیمیایی به سراغش آمده بود. درست در روز یازدهم دی ماه و در سی امین سالگرد تولدش،به دوستان شهیدش پیوست. سید هنوز مشغول هدایت است،او به دنبال ماست تا راه کج نرویم. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید_محمد_بروجردی 🌟۱۷ سالش که شد ازدواج کرد با دختر خاله اش. عروسی شان خانه پدر زنش بود توی بر و بیابان.همه را دعوت کرده بودند شده بودند پنج شیش نفر.من حلقه نمی خواهم... موقع خریدحلقه،گفت من حلقه نمی خواهم چیزی نگفتم، من هم پیش ترگفته بودم که آیینه و شمعدان نمی خواهم.مشهد که رفتیم،برایش به جای حلقه،یک انگشتر عقیق خریدم.گفتم باشه به جای حلقه. بعد از شهادتش ،وسایلش را برایم اوردندانگشتر عقیقش هنوز خونی بود. 📚برشی از زندگی شهید محمد بروجردی منبع : کتاب یادگاران،ج۱۲ کتاب شهید بروجردی،ص۶ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا