📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب:در انتظار پدر
🔻این کتاب بر اساس خاطرات و ناگفتههای مادرشهید محمدرضا تورجی زاده؛ فرمانده گردان یازهرا(س) به نگارش در آمده و از زمان تولد تا زمان شهادت را به تصویر میکشد.
✍نویسنده:کبری خدا بخش دهقی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔰 #سیره_شهدا | #احترام_به_شهدا
🔻عشق به شهدا و دفاع مقدس در زندگی اش جاری بود. هرکجای زندگی اش سرک می کشیدی،می دیدی شان.خوش دیدترین و خوش قواره ترین جای خانه را که رو به قبله هم نباشد،انتخاب می کرد برای عکس شهدا.
مقید بود در حضور شهدا گناه نشود. همیشه می گفت: " شهدا اینجا هستند و خجالت بکشید." به عکس ها بی اعتنا نبود. سعی میکرد پایش را رو به عکسشان دراز نکند،حتی شب ها که می خوابید.
📙عمارحلب،صفحه ۲۰۱
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🌼🌸فرزند اذان🌸🌼
قسمت8⃣1⃣#شهیدسیدمجتبیعلمدار❤️
🖇قسمتی از وصیت نامه شهید🖇
وصیت میکنم مرا در گلزار شهدا ساری دفن کنند و تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بروی صورتم بگذارند و قبل از آن که مرا در قبر بگذارند مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جده غریبم فاطمه زهرا (س) و جد غریبم حسین (ع) را بخواند و از مستمعین گرامی میخواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم میگویم من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی میترسم.
کی واهمه دارد ز مکافات قیامت
آنکس که بود در صف محشر به پناهت
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#حماسه_نه_دیماه
🔻بصیرت یعنی اینکه بدانیم شمری که سر امام حسین (ع) را برید ،همان جانباز صفین است که تا مرز شهادت رفت.
💠نهم دی ماه روز بصیرت و میثاق امت با ولایت گرامی باد.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
خاطره مادر شهیدان خالقیپور از دیدار با حاجقاسم
🔹در برنامهای در وزارت کشور یکی از همراهان حاجقاسم که ما را میشناخت گفت: حاجخانم میخواهید با سردار صحبت کنید؟
گفتم: نه؛
علت را پرسید، گفتم: من میدانم لحظه لحظه وقت سردار ارزش دارد، ما ایشان را از دور دیدیم.
به سردار خبر دادند و ایشان برگشت به سالن و آمد زانوهایش را زمین زد و سرش را روی زانوهای حاجآقا گذاشت و چادر من را بوسید و با اشک از ما جدا شد؛.
خیلی حسرت میخورم چرا آن روز بیشتر با سردار صحبت نکردم.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنجشنبه ست شادی روح پاک
شهدای عزیزمون...
جمیع اموات، صلواتی همراه با سوره حمد قرائت کنیم
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi