eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
279 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام✋ بیست‌و‌چهارم ماه مبارک🌙 هست این تصویر به قول مصطفی صدرزاده ، یعنی : پایان ماموریت بسیجی است... برای آرزومندانش دعا می‌کنم🙏 یا علی @Revayate_ravi
🔶🔸ظاهرا خبر شهادت رو همه از ظهر می دونستن به جز من!!! حتی همسایه‌‌‌ی ما اینترنت و تلفن خونه ما رو قطع کرد تا کسی بدون مقدمه چیزی به من نگه!!!! 🔶🔸شب گوشی من زنگ خورد ، یکی از دوستانم بود. گفت : اصلا نگران نباش!! خبر تکذیب شد!!! بنده خدا می‌خواست من رو از نگرانی در بیاره ، نمی‌دونست من اصلا اطلاع ندارم. 🔶🔸گفتم:چی تکذیب شد؟؟؟ گفت:خبر شهادت دنیا روی سرم خراب شد. 🔶🔸به یکی از دوستای زنگ زدم تا مطمئن بشم. زد زیر گریه،فقط تونستم جیغ بکشم و بگم امکان نداره!!! 🔶🔸 قول داد برگرده، گفت: سفر مشهد می ریم، حتی هتل رزرف کرد. 🔶🔸بعد از مدتی ، عمو و پدر و مادرم اومدن خونه ما عمو گفت: من خسته‌ام می‌خوام بخوابم. عمو که خوابید یواشکی رفتم سراغ گوشیش. 🔶🔸دیدم پیام اومد شهادتت مبارک♥️ بعد پیکر روی زمین افتاده با همون صورت آنکارد کرده ،/ شبیه کسی که سالها خوابیده!!!! @Revayate_ravi
🔶🔸بعد از خبر شهادت ،دو رکعت نماز شکر خوندم. سلام نماز رو که دادم ، مادر شوهرم اومد خونه ما ، همینطور که سر نماز بودم ، اومد‌جلو و سرم رو بوسید. تا اون شب کسی نمی‌دونست من بار دارم. 🔶🔸اون روزها روزهای تلخ و شیرینی بود.انگار یک دفعه به آدم ارتقاء درجه داده باشن و اون رو از صفر به صد رسونده باشن. 🔶🔸یاد حرف افتادم(اگه شهید شدم ،هر کس هر کاری بکنه برام مهم نیست اما دلم میخواد تو رو قوی و محکم ببینم. 🔶🔸حتی وقتی فهمیدم جنازه‌ای در کار نیست باز هم صبوری کردم. وقتی خبرنگاری از حال و روزم پرسید؟؟ خیلی محکم گفتم: تمام سختی‌های این روزهای من و بچه‌هام تمام اشک‌هایی که ریختیم فدای یک لحظه ظهر عاشورای حضرت زینب(س) 🔶🔸حتی برای پس گرفتن جنازه گفتم:راضی نیستم پولی به این حرامی‌ها بدید. @Revayate_ravi
ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موقع رفتن بهش گفتم: بروداداش،ولی برگـــرد...🥀 یه لبخندے زد و گفت: من دیگه برنمیگردم... گفتم:نزن این حرفو،توبچه ڪوچیڪ داری... یه دست زد به گردنش و گفت: این گـــردنو میبینے؟! ...💔 @Revayate_ravi
💎بسیجی شهید محمد رضا حقیقی بچه اهواز است. متولد ۱۴ آذر ۱۳۴۴٫ او عضو پایگاه بسیج مسجد موسی بن جعفر بود. زمانی که امام خمینی به نوکران پهلوی گفت: سربازان من هنوز در گهواره اند محمد رضا کمتر از دو سال سن داشت. شب ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ یعنی در هفتمین سالگرد انقلاب اسلامی، محمد رضا در ترکیب گردان کربلای اهواز در عملیات والفجر ۸  فاو شرکت داشت و درهمین عملیات در ساحل فاو به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از چند روز که در سرد خانه نگهداری شد به اهواز انتقال یافت و طی مراسمی با حضور خانواده و جمعی از مردم تشییع و در بهشت آباد اهواز به خاک سپرده شد. جالب است بدانید که برادر او یعنی محمود رضا حقیقی متولد ۱۳۴۶ هم در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید ولی فرقش با برادر خود این بود که ۱۴ سال بر سر سفره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشست و بقایای پیکرش پس از تفحص، در کنار مزار برادرش در گلزار شهدای اهواز به خاک امانت داده شده تا در روزی دیگر، به یمن ظهور حجت حق عجل الله تعالی فرجه الشریف از خاک برآیند و از سازندگان جهانی عاری از ظلم و پلیدی باشند. @Revayate_ravi
نکته جالب آن زمان: نکته عجیب و حیرت انگیزی که درباره ی این شهید زبانزد همگان است و برای نخستسن بار در مجله پیام انقلاب در سال ۱۳۶۵ منتشر و منعکس گردید لبخند زیبایی است که چند روز پس از شهادت به هنگام تدفین بر روی لبهای این شهید نقش بست. در مراجعه به پدر و مادر شهید وجود فیلم ۸ میلیمتری از لحظات تدفین شهید در سندیت این حادثه عجیب که نشان از اعجاز شهیدان دارد هیچ شک و تردیدی باقی نمی گذارد. پدر شهید دراین باره می گوید:وقتی تلقین محمدرضا خوانده می شد،من ناباورانه شاهد آخرین لحظات وداع با فرزندم بودم،که ناگاه احساس کردم که لب های بسته شده ی محمدرضا که بر اثر دو سه روز بودن در سرد خانه به هم قفل شده بود،به تدریج که از هم باز شد و گونه های وی مانند یک فرد زنده گل انداخت و جمع شد وچشمهایش نیز بدون اینکه باز شود،به مانند فرد خوابیده ای می مانست که در حال دیدن خواب خوشی است و با منظره و یا حادثه ی خوشحال کننده ای روبرو شده است. من با دیدن این صحنه غیر منتظره،بی اختیار فریاد زدم،الله اکبر،شهید دارد لبخند می زند،شهید دارد لبخند می زند. پس از این فریاد بلند که بی اختیار دو سه با ر تکرار شد،برادری که دوربین فیلم برداری داشت و تا ان لحظه از مراسم فیلم می گرفت وقتی با این فریاد و هجوم جمعیت به بالای قبر مواجه گردید به هر زحمت که بود خودش را به قبر رسانید و دوربین را بالای دستش و بالای سر همه آن کسانی که برای دیدن آن اعجاز دور قبر حلقه زده بودند گرفت و شروع به فیلم برداری کرد و خوشبختانه توانست از این اعجاز با همه ی مشکلاتی که بود فیلم برداری کند . @Revayate_ravi
⭕️ای برادران! قبل از اینکه به جبهه بیایم، میخواست با من با لباسِ نظامی عکس بگیرد؛ اگر شدم، دورش را بگیرید💞 چراکه من او را بسیار ... 👈پ.ن: "فاطمه دقیق" دختر خردسال شهید «علی شفیق دقیق»🌷 رزمنده جاوید الاثر و دانش آموز مدرسه ابتدایی با نوشتن جمله‌ای تأثیرگذار تحسین همگان را برانگیخت👌 وی در وصف رزمنده نوشته است: ✍اگر شما گُلی🌷 را در صحرای دیدید خاک آن را ببوسيد ممکن است آنجا دفن شده باشد😭 🌷 @Revayate_ravi
کتاب ، رمانی جذاب درباره زندگی چهار نسل از یک خانواده است که به زیبایی هرچه تمام‌تر، فرهنگ و جغرافیای این قطعه زمین را به تصویر کشیده است. داستان بسیار و پر کشش است و همچون بلندی، برای مخاطب ناآشنا با جزئیات یک زندگی فلسطینی، اکران شده است. نویسنده‌ فلسطینی کتاب حاضر است که را تجربه کرده و در رمان «زخم داوود»، موضوعات و را در لابه‌لای حوادث جنگ روایت می‌کند. این رمان در سال ۲۰۰۹ عنوان پرفروش‌ترین کتاب را از آن خود کرد و تاکنون به ۲۶ زبان دنیا ترجمه شده است. 🛑قیمت پشت جلد ۴۵۰۰۰تومان 🛑قیمت با تخفیف ۴۰۰۰۰تومان @ketab_hesan سفارش @Revayate_ravi