5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ از دشمن نترسیم و او را بزرگ نپنداریم
✳️ درود خدا بر #خمینی_کبیر که چطور دشمنان را در اوج ترورهای کور سال ۶۰ ، به مگس هایی که آخر عمر خود را می گذرانند تشبیه می کند!
🎤 سخنان #امام_خمینی در ۲۷ مرداد ۱۳۶۰
👌 ببینید و آرام شوید. دشمنان نفس آخر خود را می کشند.
#شاهچراغ
#اغتشاشات
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🕊نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده ،سر پیراهنت هم جنگ بوده
💔ولی شرمنده زینب دیر فهمید ، که انگشتر به دستت تنگ بوده
📸انگشتر خونین شهید آرمان علی وردی که به خاطر ضرب و شتم آشوب گران شکسته و خونین شده
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
⛔️فتنه تینیجری
اصلا تعجب نکنید از اینکه توی فتنه اخیر، نوجوون ها و تینیجرها نقش پر رنگی داشتند
تاریخ تکرار میشه
قبلا هم اینو داشتیم
کجا؟ کی؟
〽️نوجوون هایی که جذب سازمان مجاهدین خلق میشدن
و دست به اسلحه می بردن
یعنی ما یه بار دیگه سال ۶۰ اینو تجربه کردیم
♨️نوجوون هایی داشتیم که با سن کمشون، تعداد زیادی آدم کشته بودند!
نوجوونی داشتیم که ۱۶ سالش بوده و ۱۶ نفر رو به شهادت رسونده!
می پرسید چطور؟ مگه ممکنه؟
بله، ممکنه
⚠️سازمان منافقین روی نوجوون ها سرمایه گذاری میکرد
به دو دلیل
یک: نوجوون احساساتیه
دو: نوجوون کم سواده، اطاعت و آگاهی زیادی نداره
به همین خاطر زود تحریک میشه
❓مگه اکبر گودرزی که شهید مطهری رو به شهادت رسوند، چند سالش بود؟ ۲۰ سال
تازه او مسول گروهک فرقان بود، مابقی که سنشون از او هم کمتر بود
‼️یا اونی که شهید دستغیب رو شهید کرد، یه دختر ۱۷ ساله بود
اگه فتنه اخیر رو در سه ضلع خلاصه کنیم، این طوری میشه:
۱. رسانه ها
۲. لیدرها و لمپن های اغتشاش
۳. خواص پشت صحنه که به اغتشاشات، مشروعیت میدادن.
نوجوون ها جزء همون لمپن هایی هستن که زود تحریک میشن و قدرت تصمیم گیری ندارن.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🚨 نگران آقای #خامنهای نباش!
⭕️ عزیزی نقل میکرد در بهشت زهرا🌷 تهران بودم، پیرمرد باصفایی دیدم که با ادب خاصی بالای این #مزار ایستاده و دعا میخونه، نگاهم بهش بود و مدّتها که دور زدم دیدم دست به سینه هنوز بالای مزار هست، بعد پایان دعا و ذکر متوجه من شد.
صدام کرد و گفت: پسرم ازت میخوام هروقت اومدی برای این #شهید فاتحه بخونی. گفتم چشم، میشه خواهش کنم دلیلش رو بگید‼️
گفت من سالها بود بعد از #فتنه۸۸ برای حضرت آقا و سلامتی جسمی و تعرض احتمالی به جانشان خیلی نگران بودم و اضطراب درونی😰 داشتم، روزی شهیدی با همین شمایل به خوابم اومد و شماره ردیف و قطعه هم بهم گفت.
ازم پرسید چرا نگران آقای خامنهای هستی⁉️ نگران نباش من خودم #محافظش هستم. بار اوّل توجهی به خواب نکردم تا اینکه دوباره همان خواب تکرار شد، همان هفته پنجشنبه با حفظ کردن شماره ردیف و قطعه اومدم بهشت زهرا و دقیقاً همان چهره👤 رو روی قبر دیدم، دیدم تو توضیحات شهید نوشته « #محافظ رئیس جمهور محترم حجت الاسلام سید علی خامنهای♥️».
⭕️ از اون موقع به بعد دیگه خوفی از تعرض به جان #آقا ندارم و در عوض مدام به این شهید سر میزنم و دعاگوش🤲 هستم، به هرکسی هم که بتونم میگم.
💐 شک نکنیم که #عنایت_الهی و نگاه شهدا کشور ما🇮🇷 را از خطرات محافظت میکند.
🌷 حضرت امام فرمودند: #مسلم خون شهدا🌷 اسلام و انقلاب را بیمه کرده است.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
❣شـهیــد مـحمــدحـسیــنحــدادیــان❣
❣شـهیــدے ڪه دراویــش گـنـابـادے او را در قـلــب تـهـران اربـااربـا ڪردن❣
🎬قسمت:0⃣3⃣ آخرین قسمت #بهروایــتمــادرشـهیــد
🥀🌹فرهاد از فعالیت محمدحسین در هیئت گفت.لباس خادمی محمدحسین تو دستش بود.خود #آقا از فرهاد پرسید: (این همون لباسه؟؟؟)وقتی گفتیم : بله!!!گفتند:بدید من لباسش رو ببوسم.
یاد محمدحسین افتادم.بارها با حسرت میگفت: خوش به حال شهید صیاد شیرازی.کی بود!!!که #حضرتآقا تابوتش رو بوسید.فرهاد جریان شهادت محمدحسین رو تعریف کرد.بعد به #آقا گفت: ما نمیدونیم که واقعا اول محمدحسین تیرخورده،چاقو خورده،ضربه خورده....آقا خیلی ناراحت شدن.عصایشان بغل دستشان کنار دستهی مبل بود.برداشتند گذاشتن جلویشان.با دو دست تکیه دادن به آن و گفتن: (تمام این افکاری که تو ذهن شما میگذره ، برای شهید فاصلهاش به اندازه یک افتادن از روی اسب است!!!)
🥀🌹موقع رفتن ،فرهاد به #آقا گفتن: درخواستی دارم.#آقا گفتن: بفرمایید.فرهاد گفت: آن شبی که محمدحسین تو گلستان هفتم به شهادت رسید.یک سری از بچههای هیئتی و بسیجی و سپاهی هم اونجا بودن.الان تعدادی از اونها اینحا توی اتاق هستن و میخوان شما رو ببینن.#آقا گفتن:چه اشکالی داره!!به محافظین گفتن: بگید بیان.در رو که باز کردن انگار به این بچهها بهشت رو دادن ردیف اومدن بیرون مات و مبهوت.بعضی با بغض ، بعضی با اشک دست #آقا رو بوسیدن.بعد از اینکه #آقا رفتن ، دوستای محمدحسین موندند.نشستن به روضه خوندن.
مدام اون جملهی #آقا تو گوشم بود.تمام این افکاری که توی ذهن شما میگذره،برای شهید فاصلهاش به اندازهی یک افتادن از روی اسب هست.بعد از پونزده شب برای اولینبار راحت سرم رو گذاشتم روی بالشت.ته دلم آروم شدهبود که پس محمدحسین موقع شهادت زجری نکشیده.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi