eitaa logo
روایت عشق🖤
960 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
159 فایل
﷽ 🔸تبادلツ👇🏻 تبادل باهر تعداد عضوی انجام میشه مهم محتواست😊 ❤️ @Azii0_0zii شما مهمان شهدا هستید😍😊 🌺کپی به شرط صلوات برای ظهور اقا و دعا برای شهادت خادمین کانال😊🌹 🌺لفت به شرط صلوات برای سلامتی آقا eitaa.com @Revayateeshg
مشاهده در ایتا
دانلود
شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌱 @Revayateeshg
خدایااگرمۍدانستم‌بامرگ‌من یڪ‌دختر‌ در دامان‌حجاب‌میرود، حاضربودم‌هزاران‌باربمیرم، تاهزاران‌دختر‌در دامان‌حجاب‌بروند.🌸 ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ @Revayateeshg
هیچ‌وقت‌یادم‌نمیرودعلاقه‌اش رابه‌سادات‌واین‌موضوع‌را‌که چقدردلش‌میخواست‌سیدباشد! یکبارذوق‌زده‌برایمان‌تعریف‌کرد که‌خواب‌حضرت‌زهرا(س)رادیده✨ درخواب‌حضرت‌زهرا(س)عمامه‌ی مشکی‌روی‌سرش‌گذاشتتندو‌گفته بودند:‌ اینقدرغصه‌نخورتوهم‌سیدی!💕 🕊 🌱 ♥️ @Revayateeshg
۳۰ نفر زمینش زدند هزاران نفر بلندش کردن شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌼 @Revayateeshg
چند گناه هست که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمیشوند. ۱- عمدا نماز نخواندن ۲- عاق والدین ۳- آبرو بردن @Revayateeshg ─•♡•──♥️──•♡•─
🌸وضو قبل از خواب... قرار بود روز جمعه حمید با یکی از دوستانش برود قم. داشتم توی آشپزخانه برایش کتلت درست می کردم. ساکش را که بستم از فرط خستگی کنار پذیرایی دراز کشیدم. حمید داشت قرآنش را می خواند. وقتی دید آنجا خوابم گرفته، آمد بالای سرم و گفت: «تنبل نشو. بلند شو وضو بگیر راحت بخواب.» با خنده و شوخی می خواست بلندم کند. گفت: به نفع خودت است که بلند شوی و با وضو بخوابی وگرنه باید سر و صدای مرا تحمل کنی. شاید هم مجبور شوم پارچ آبی را روی سرت خالی کنم. داریم بستر کسی که بی وضو می خوابد مثل قبرستان مردار و بستر آنکه با وضو بخوابد همچون مسجد است و تا صبح برایش ثواب می نویسند. آنقدر گفت و سرو صدا کرد که به وضو گرفتن رضایت دادم . @Revayateeshg
جان را سپردید و رفتید عقیده‌تان این بود از سر مَباد کم شودش تارِ مویِ وطن...💕 •┈┈•❀🌷❀•┈┈• @Revayateeshg
به کوچکترین چیزهایی که ما توجه نداشتیم دقت می کرد. اسراف در زندگیش راه نداشت. تا می توانست، در هر شرایطی به مخلوقات خدا کمک می کرد. از هر لحظه ی عمر خودش بهترین استفاده را می کرد. یادم هست پشت باشگاه صدری، دور هم نشسته بودیم. کنار ابراهیم، یک تکه نان خشک شده افتاده بود. نان را برداشت و گفت: ببین نعمت خدا رو چطور بی احترامی کردند؟! نان خیلی سفت بود. بعد یک تکه سنگ برداشت. و همینطور که دور هم نشسته بودیم، شروع به خُرد کردن نان نمود. حسابی که ریز شد، در محوطه باز انتهای کوچه پخش کرد! چند دقیقه بعد کبوتر ها آنجا جمع شدند. پرنده ها مشغول خوردن غذایی شدند که ابراهیم برایشان مهیا نموده بود. @Revayateeshg
🌹 🧡 🌸 بسم‌الله....🌼 اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً، حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا🤲🏻🌺 @Revayateeshg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خامنه‌ای عزیز را عزیز جان خود بدانید💕 @Revayateeshg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا