eitaa logo
ٖؒ﷽‌ریحانة الحسین(ع)‌﷽ؒ
2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
31 فایل
حجاب تو نشانه ریحانه بودن توست🧕🌱 جزئی ازبخشِ قشنگ زندگیِ اکیپ چهارتا دهه هشتادی❤️👭 کپی از پست ها؟حلالت رفیق‌ فقط یک ذکر استغفار‌ به نیت ما‌ کپی‌از روزمرگی‌؟ راضی نیستم شروع نوکری ۱۴۰۲/۸/۱۸ ارتباط با خادم کانال: @reyhane_al_hosseyn «2k... 🛩 ...3k
مشاهده در ایتا
دانلود
🤍بھـٰاࢪ عـٰاشقۍ‌🤍 با صدای پروانه هردو برمیگردیم +پس برای همین بود میگفتی ریحانه هم بیاد آره؟به خاطر این بود که گفتی بهش بگم تولده نه؟ با چشمانی گرد شده به پروانه خیره میشوم ،با تنفر به من خیره شده +شهاب من تورو دوست دارم چرا نمیخوای بفهمی؟ از شهاب منظور اش همان احسان بود به سمت من می آید میاستم با دستش من را به دیوار میچسباند +دوستش داری؟ به احسان نگاه میکنم، گوشه ای ایستاده و لبخند محوی زده با حرص به پروانه خیره میشوم و سرم را با تاسف تکان میدهم پروانه را با دستانم به عقب هل میدهم _این احــ... یعنی شهاب پسردایی منه خشمگین میگویم: پروانه من ازدواج کردم! پروانه با تعجب به من زل زده و دهانش از تعجب باز و بسته میشود با بوی گند نوشیدنی های داخل سالن حالم بهم میخورد دستم را روی دهانم میگذارم و با حالت تهوع خانه را ترک میکنم اشک های متعدد را با دستم پس میزنم که با احساس دستی رو شانه ام هین بلندی میکشم و برمیگردم! بریده بریده می گویم _مهدی!تو اینجا چکار...میکنی؟ لبخند تلخی میزند که دور از انتظارم من را در آغوش میگیرد بوی عطرش حال بدم را بهتر میکند با دلخوری از او جدا میشوم بغض گلویم را چنگ میزند _چرا هرچی زنگ میزدم جوابمو نمیدادی؟ +انتظار داشتی بعد از اون ماجرا چه رفتاری باهات داشته باشم؟ _ببخشید دستش را دور شانه ام حلقه میکند +بخشیدمت. با تردید لب میزنم _احسان اینجا بود. +چی؟ _قرار بود بیام تولد دوستم اما سر از یه پارتی درآوردم که احسان هم اونجا بود. +بالاخره این دردسرها تموم میشه _کِی؟ +به زودی لبخندی میزند که امیدوار میشوم دستم را در دستش میگیرد +حالا میری پارتی؟ با اعتراض اسمش را صدا میزنم _مهدی!!! +جانم ایش کوتاهی زمزمه میکنم که با خنده می گوید +حالا قهر نکن،شوخی کردم _قهر نکردم +پس چکار کردی؟ _خب..عه گیر نده دیگه +تسلیم شدی؟ نوچی میکنم که چشمانش را ریز میکند +چرا انقدر خوشگل شدی؟ _نبودم؟ +بودی خوشگل تر شدی لبخندی روی لبانم نقش میبندد و از ته دل ذوق میکنم که از چشمان مهدی دور نمی ماند! نویسنده: سرکار‌خانم‌مرادی