#آقا_زودتر_بخواب
#نماز_شب_خون_بشی_دیگه👌
#آیت_الله_بهجت
#نماز_شب
💠در تعبدیات کوه کندن از ما نخواسته اند
🌀سخت ترینش نماز شب است کہ در حقیقت تعیین وقت خواب است نه بی خوابی!
🔸بلکه نیم ساعت زودتر بخواب، تا نیم ساعت زودتر بیدار شوی.
🔻آیا میترسی اگر بیدار شوی، دیگر خوابت نرود و بمیری؟ اگر خواب بمانی در خواب هم ممکن است بمیری!!!
▫️إلهی من لی غیرڪ ، أسئلہ کشف ضرّے والنّظر فی أمرے
◻️در محـــ علماء ــــضر👇
http://eitaa.com/joinchat/2872311810C68bf4161f6
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
@ReyhanatoRasoul97
💍 #ماجرا | راز نماز شب
1️⃣ قسمت اول | حلقه طلایی
اوایل ورودش به نجف بود. دورادور اسم سید علی آقای #قاضی و سلوک عرفانیاش را شنیده بود. قوموخویشی دوری هم داشتند. ولی پیش نیامده بود از نزدیک ببیندش یا برود از محضرش استفاده کند. درگیر سختیهای جا افتادن در موطن جدید بود. شهری که زمین تا آسمان با تبریزی که از آن آمده بود، فرق داشت. گرمای طاقتفرسای تابستانش، از دست دادن فرزندان، دستتنگی و مشکلاتی که با دیر و زود رسیدن مقرریاش از تبریز، سختتر هم میشد.
یکی از همان روزهای سخت بود. داشت از راهی میگذشت که او را دید. استاد صاحبنام عرفان، ساده و بیتکلف از کوچههای خاکی #نجف میگذشت. نه شاگرد و مریدی اطرافش بود، نه از ظاهر ساده و متواضعش معلوم بود این آدم تا کجاهای عوالم معنوی را طی کرده است. نگاهش افتاد به محمدحسین و جلوتر آمد. محمدحسین هنوز محو این دیدار اتفاقی بود که سید علی آقا دست گذاشت روی شانهاش. نرم و مهربان فشرد و گفت: «پسرعمو! اگر دنیا میخواهی #نماز_شب بخوان، اگر آخرت میخواهی نماز شب بخوان!»
در لحظه انگار همه غمهای دنیا از دل محمدحسین جوان برداشته شد. دستی که روی شانهاش نشسته بود، کلید طلایی را داده بود دستش. دنیا پیش رویش روشن و فراخ شده بود. انگار هیچ کجا دیگر در بستهای وجود نداشت.
💍 «دنیا میخواهی نماز شب، آخرت میخواهی نماز شب» حلقه طلایی آشنایی استاد و شاگردی بود که بعدها عجیب دلبسته هم شدند. بعدهایی که محمدحسین سالها شاگرد نزدیک و مخصوص سید علی آقا بود. بعدترها که استاد دیگر نبود و آوازه علامه طباطبایی دنیا را پرکرده بود اما هنوز میگفت: «ما هرچه داریم از آقای قاضی داریم.»
استاد و شاگردی که خدا خیر #دنیا و #آخرت را به هردوی آنها داده بود.
📚منبع:
http://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=16364
🌺🍃
@ReyhanatoRasoul97
✳ تجارت در دل شب!
🔻 وسط شب که مصطفی برای #نماز_شب بیدار میشد، غاده طاقت نمیآورد. میگفت: «بس است دیگر. استراحت کن. خسته شدی.» و مصطفی جواب میداد: «تاجر اگر از سرمایهاش خرج کند، بالاخره ورشکست میشود. باید سود دربیاورد که زندگیاش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم، ورشکست میشویم.»
📚 از کتاب « #چمران به روایت همسر شهید»
🌗 #نیمه_پنهان_ماه ۱
📆 ۳۱ خرداد سالروز شهادت دکتر #مصطفی_چمران
@ReyhanatoRasoul97