eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇵🇸
4.5هزار دنبال‌کننده
53.6هزار عکس
37.2هزار ویدیو
615 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://harfeto.timefriend.net/17323605084289 - <مدیرارتباطات> @Reyhaneh_Zahra2
مشاهده در ایتا
دانلود
ریحانه زهرا:))🇵🇸
__
.. ‏شب‌قدر،شب‌قیمتی‌شدنه! قدرِخودتوبدون،تاقیمتی‌شی! _حاج‌حسین‌یکتا
- - مواظب‌دلت‌باش👀‼️ وقتۍاز‌خدا‌گرفتیش‌پاڪِ‌پاڪ‌بود .. مراقب‌باش‌با‌گناه‌سیاهش‌نکنے آلوده‌اش‌نکنی!! حواست‌باشه‌به‌خاطر‌یه‌چت یه‌لذت‌زودگذر .. یه‌لکہ‌ےِسیاه‌زشت‌نندازےرو‌دلت کہ‌دیگہ‌نتونےپاکش‌کنی💔! دلت‌قیمتیہ‌ رفیق‌مراقبش‌باش🖐🏻
ریحانه زهرا:))🇵🇸
بـوۍ سجـاده‌ی‌ خونیـن‌ ڪسے مےآیـد💔' . .
این روز ها طرز نگاه هاۍ علے . . با آخریـن نگاه هاۍ فاطمہ مو نمےزند :)''💔
یک خاطره بنویسم در بابِ هیچ ! چند سال پیش، یک روز صبح حس کردم زبانم زرد رنگ شده و دهانم طعم عجیبی می‌دهد. انگار لاستیک دوچرخه گاز زده باشم. دو روز صبر کردم تا بهتر شود، که نشد. زنگ زدم به دکتر و نوبت گرفتم. بعد رفتم مطب. پرستار آمد و معاینه‌‌ام کرد و فشار و وزن و قد و دور کمر و غیره را اندازه گرفت. بعد گفت چته؟ بهش گفتم که دهانم مزه‌‌ی لاستیک دوچرخه می‌دهد و زبانم زرد شده و قس‌علی‌هذه. پرستار رفت و بعد یک دکتر روسی که آخر فامیلش کوف داشت آمد داخل اتاق. گفت چته؟ من هم همان‌هایی را که به پرستار گفته بودم تکرار کردم. دکتر گفت دهانت را باز کن و بعد یک چوب بستنی کلفت را کرد ته حلقم ، یک نگاه سرسری انداخت به غارِ علی‌صدر! بعد گفت ببند. سر پا شد و گفت : «چیزی نیست، برات یه آزمایش ایدز می‌نویسم، برو طبقه پائین انجام بده». من همان‌جا رویِ تخت، مثل بستنی روی اجاق وا رفتم. مطمئن بودم یا دکتر کوف نمی‌داند ایذر چیست یا نمی‌داند «چیزی نیست» یعنی چی! رفتم طبقهء پائین و نیم لیتر خون دادم بابتِ آزمایش. خانم خون‌گیر گفت که سه روز دیگر نتیجه را می‌دهد. هر چه التماسش کردم که زودتر بده، قبول نکرد. چاره‌ای نبود. زدم بیرون. من کلا آدم بدبینی هستم. همیشه به آن “یک درصد احتمالِ فاجعه” آن قدر علوفه می‌خورانم تا از آن ۹۹ درصدِ “چیزی نیست” فربه‌تر شود. و فربه شد. مطمئن بودم که حتما جوابِ آزمایش مثبت است و بدرود ای زندگی زیبا ! در احتمالِ ابتلا به ایدز ، می‌دانستم که کارنامه‌ء اعمالم سفید است ، اما از تیغِ سلمانی و متهء دندانپزشک که خبر نداشتم. توی راه با رئوف‌ترین حالتِ ممکن رانندگی می‌کردم، درست انگار سهراب سپهری در رقیق‌ترین حالت قلبش نشسته باشد پشت فرمان و بخواهد برود کاشان تا زیر درخت گیلاس شعر بگوید، حتی اگر کاشان گیلاس نداشته باشد! من هم همان‌طور بودم. مهربان و صبور به همه راه می‌دادم. به تک‌تک درختان به محبت سلام می‌دادم و بوس برای پرنده‌ها می‌فرستادم و چند بار خورشید را خطاب کردم که تو همیشه این‌قدر می‌درخشی یا امروز زیادتر هیزم ریختی پای اجاقت؟ سنجاب‌ها را نصیحت می‌کردم که بی‌هوا توی خیابان ندوید و دو تا بلوط و گردویِ اضافه ارزش زیر ماشین رفتن ندارد و قدر زندگی‌تان را بدانید. سه روز روی اجاقِ بدبینی زندگی کردم. هر کس را می‌دیدم بغل و بو می‌کردم. حتی اگر بوی پیاز گندیده می‌داد! بویِ پیازِ زندگی بهتر از بوی لاستیک دوچرخه‌ء مرگ است! شده بودم اختاپوسی چسبناک که هر کس سر راهم سبز می‌شد، با هشت پا بغلش می‌کردم و مَکِش طور می‌بوسیدمش و می‌گفتم آه عزیزم. آن سه روز، طعم ِ شیرین زندگی را حس کردم. به همه کس و همه چیز اشتیاق داشتم. حتی خرمالو و پاک کردنِ میگو! آن سه روز من حس می‌کردم یک رازِ بزرگ برایم آشکار شده که دیگران آن را نمی‌فهمند، رازی که در عین سادگی، توضیح دادنش برای دیگران غیرممکن است، انگار بخواهم برای یک ماهیِ قزل‌آلا از فواید کوهنوردی حرف بزنم! آن سه روز عجیب‌ترین روز‌های زندگی‌ام بود. ثانیه‌ها مثل پنیر پیتزا کش‌ می‌آمدند، مثل دانه‌ی برف زیر میکروسکوپ زیبایی‌شان دیده می‌شد. نظم‌شان. آمدن‌شان. رفتن‌شان. خوبی‌شان. بدی‌شان. سه روز بعدش زنگ زدم به آزمایشگاه و گفتم من همانم که قرار است احتمالا بمیرد! پرستار جواب را برایم خواند و گفت جواب منفی‌ است و نمی‌میری. این لحظه هم حس عجیبی داشت. درست انگار عزرائیل دستش را بگذارد روی گلوی آدم، بعد یکهو تلفنش زنگ بزند و کارِ واجب پیش بیاید و برود. حس ِ کبوتر از دام جسته، حس ِ آهوی از چنگال شیر گریخته. همان که ایازی از Fishpeople نقل قول کرد: "for a moment I thought I’m gonna die, but that’s when you feel so alive" درست همان دقیقه ای که داشتم میمردم،تو به من احساس زندگی دادی اما قسمتِ عجیبِ ماجرا این بود که هنوز یک هفته نگذشته بود که رازِ بزرگی که به چشم خودم دیده بودم، کمرنگ و کمرنگ‌تر شد ، دو هفته بعد کاملا محو شد و فراموشش کردم. درخشش خورشید به حالتِ قبل درآمد. رانندگی‌ام رئوفانه نبود. سهراب میکروسکوپش را برداشت و رفت ، و من شدم آدمی که یادش رفت روزی رازِ بزرگی را کشف کرده بود!
ریحانه زهرا:))🇵🇸
.. :)
حال دلم بد است.. باتـو فقط خوب میشود.. خیلی‌ از آنچھ که فکر میکنی مبتلا ترم.. :)
آنقـدرعشـق‌حسیـن‌بن‌علـی‌شیـرین‌اسـت... درجوانـی‌هوس‌پیـرغلامـی‌کـردم..!:)"💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💔✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• می‌گفت:موقع صحبت با نامحرم ازپشت‌بالشتِتونم‌سردترباشید! :)) ...⁦♥️ •
به‌قول‌حاج‌حسین‌یکتا: ‏شب‌قدر،شب‌قیمتی‌شدنه! قدرِخودتوبدون،تاقیمتی‌شی! /
الان‌ این‌ جملهـ صدق‌ میکنھِ کہ ؛
چند روزیست‌ آسمان‌ نزدیڪ است 
لحظهـ ھارادریاب(
(:
•🌿❛ عجیب دلم‌حرم‌میخواهد نگاهم‌بھ‌گنبدت‌باشدو پرواز‌دلم‌درصحن‌وسرایت ومن‌باشم‌وگریھ‌هاۍناتمامم!
•• درحسرت یک فرصت هستند درحسرت یک سجده.. درحسرت یکباربازگشت.. آنهم فقط برای جُـبران گناه جَـوانانے که میخواستند در پیرۍ توبه کنند :)✨ ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌آیا با این اوضاع اقتصادی دوست داشتید این چک سفید امضاء با قبول این شرط مال شما بود؟! 🤔
هدایت شده از ریحانه زهرا:))🇵🇸
🌹سلام خواهران و برادران عزیز🌹 تا حالا فکر کردید وقتی آدمی رو مسخره کنین یعنی به خدا توهین کردیم😔 🥀وقتی داریم خلقت خدارو مسخره میکنیم یعنی توهین به خالق کردیم😞💔 بعد میگیم چرا امام زمان ظهور نمیکنه🥀💔 بیاید آدم شیم دوستان🙂 واقعا چی خودمون رو فرض کردیم که حاضر میشیم خلقت خدارو مسخره کنیم😕😞 پس قول بده دیگه کسی رو مسخره نکنی🌹😊 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🌹نشر این پیام ثواب دارد🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بر روح تمام شیعیان تیغ زدند بر مردترین مرد جهان تیغ زدند خورشید به سینه، ماه بر سر می‌زد انگار به فرق آسمان، تیغ زدند! ◾️امشب راه دل همه عاشقان به مسجد کوفه ختم می‌شود و نگاه ملائکه به تیزی شمشیری است که فرق عدالت را می‌شکافد. ◾️شب نوزدهم رمضان است و اولین شب قدر که در آن فرق اولین امام شیعیان هدف شمشیر بُراّن کین و جهل می‌شود. ◾️حضرت «علی»(ع) از قبله آمد و به قبله رهسپار می‌شود، او که سنگینی نامش سایه رحمت تمام یتیمان کوفه است و اینک با رفتنش حکایت اهل زمین، حکایتِ بی کسی و بی پدر شدن است. ◾️او مظهر شجاعت و آینه نمایان عدالت علوی بود؛ از همین روست که پیامبر مهربانی(ص) در وصفش فرمودند: «نگاه کردن به سیمای علی علیه‌السلام عبادت است. 🔰اولین شب قدر مصادف با ضربت خوردن جانگداز امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (ع) را خدمت شما دانش آموزان عزیز و اولیای ارجمند تسلیت عرض می‌نمایم. ➖➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لیله القدر مقدر بنما یا الله اربعین پای پیاده حرم ثارلله سحری راه بیفتیم ز ایوان نجف همگی رو بسوی صحن اباعبدلله 🌿✨