#خاطرات_طنز_میدان_جنگ😆
#پتو😍
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿
↓°
یه روز فرمانده گردانمون به بهانه دادن پتو همه بچه ها را جمع كرد و با صدای بلند گفت: كی خسته است؟☺
گفتیم: دشمن.😊
صدا زد: كی ناراضیه؟😉
بلند گفتیم: دشمن☺
دوباره با صدای بلند صدا زد: كی سردشه؟😜
ما هم با صدای بلندتر گفتیم: دشمن😝
بعدش فرماندمون گفت: خوب دمتون گرم، حالا كه سردتون نیست می خواستم بگم كه پتو به گردان ما نرسیده !!!😂😂
یه همچین رزمنده هایی داشتیم ما !😅
#خنده حلال😊