دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتیام را شب طوفانی گرداب گرفت
در قنوتم ز خدا «عقل» طلب میکردم
«عشق» اما خبر از گوشه محراب گرفت
نتوانست فراموش کند مستی را
هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را میشود از حافظه آب گرفت؟!
فاضل نظری:)
-ࢪوحاء !:)
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم
جفا مکن که جفا رسم دلربائی نیست
جدا مشو که مرا طاقت جدائی نیست
|عبید زاکانی|
هری: میگن عشق اینجوری تعریف شده
ع :علاقه
ش :شدید
ق :قلبی
لویی: ولی
میتونس اینجوری باشه
ع :عکست
ش :شبیه
ق :قورباغه س
شاید حجابشون مشکل داشته باشه :).
اما ...
به قول حاج قاسم ؛
ان دختر بد حجاب هم دختر من است :)
خسته ای و هیچ کس گوشش بدهکار تو نیست
گوش من با توست بنشین! هر چه می خواهی بگو؛)
_علی مردانی
-ࢪوحاء !:)
_
لبخند میزنیم
به درد ها یا به خوشی هایمان
به دل شکستگی ها یا ذوق هایمان
لبخند هایمان انقدر شبیه است
که کسی از درون قلب بی قرارمان چیزی نمیفهمد ؛
قلبی که بر عکس صورت مان که میخندد
اشک میریزد و پر است از ترک های ریز و درشت
میخندیم تا از راز های درونمان
با خبر نشوند
اما با وارد شدن فرشته های زندگی مان..
لبخند های مان جان میگیرند
واقعی میشوند
خبر از خوشحالی درونمان میدهند
فقط کافیست فرشته زندگی مان را پیدا کنیم
گاه میان جنگل و دار و درخت
گاه میان گل های رز وحشی
گاهی در میان رگ های خونی مان
و قلبمان:)♥️
#خودنوشت