الان با پوست و استخون درك ميكنم ك،وقتى يكيو دوس دارى تبديل به همه چيزايى ميشى ك هميشه ميگفتى نميشى :)!
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایانِ هر چیز، شیرینیِ حضورش را تلخ می کند. بگذار پایان تو را غافلگیر کند، درست مثل آغاز!
اون موقع تا حالا از دلتنگی خوابمون نمیبرد؛
الان دیگ از خوشحالی:)
خدایا شکرت!:)
دافنه دوموریه تو رمان ربه کا میگه:
روزی با خود فكر می كردم اگر او را با غريبه ای ببينم، دنيا را به آتش می كشم!
اما، امروز حاضر نيستم كبريتی روشن كنم تا ببينم او كجاست و چه می كند..!