خندید و در دل او را مــاه خطاب کرد؛
به نظرش ماه بهترین توصیف برای او بود،
چرا که در میان تاریکی وجودش تنها خندهای از سمتش کافی بود تا نور به دنیای تیرهاش بتابد؛
او روشن ترین و کامل ترین تصویر در قاب چشمانش بود،
او مــــاهش بود..
-ࢪوحاء !:)
_🖤
تو را دوست دارم!
مانند هر چیز با ارزش و پنهانی
که باید
مخفیانه دوست داشت!
درست، ما بین سایه و روح
تو را دوست دارم
بی آنکه بدانم
چگونه، از کی و از کجا
تو را دوست دارم!
بی هیچ پیچیدگی، بی هیچ غروری🫀
و در پایان آنچه دربارهی خودم
میتوانم بگویم این است:
در دلم فریاد بود ، در نگاهم اشک ،
در گلویم بغض . .
اما بلند تر از همه میخندیدم :)
باید کسانی باشند که بتوانیم در میانشان بنشینیم و اشک بریزیم و همچنان دلاور محسوب بشویم.
-مگان دیواین
-ࢪوحاء !:)
ـ 🤍
موی لخت چشمان سیاه ابرو قجر گیسو کمان
آب قندت را بیاور چشمم سیاهی میرود