بسم الله الرحمن الرحیم
#تبدیل_معرفت_به_رفتار
#دین_وسیله_رسیدن_به_سعادت_است
🖤 #امام_حسین (ع) فرمودند:
🌴 إِنَّ اَلنَّاسَ عَبِيدُ اَلدُّنْيَا وَ اَلدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّيَّانُونَ.
🍃 به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى شوند.
#محرم #ما_ملت_امام_حسینیم
📖تحف العقول ص۲۴۵
شب۲ محرم استاد عالی.mp3
15.14M
🎙 #صوت #سخنرانی #استاد_عالی
💠محرم سال ۱۳۹۹💠
🔻جلسه دوم محرم
🔻موضوع: عبادات و بلایا
🔻تفاوت عبادت ها و بلا ها
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_تركناك_يابن_الحسين
هنوز به تکلیف نرسیده بود اما آن شب تکلیف همه را مشخص کرد. هم سن و سالهایش در کوچههای مدینه مشغول بازی بودند و او در بیابان، حیثیت مرگ را به بازی گرفته بود. لباس رزم در قد و قوارهای نبود که او را سخت در آغوش گیرد. آن شب قاسم قرار نداشت، آخر با پدر قول و قرارهایی داشت.
قاسم، یک سر و گردن بالاتر از مرگ ایستاده بود وقتی که در تلخترین شب تاریخ از دولبش عسل میچکید. آنگاه که زمین کارزار از خون عاشقان لالهزار شده بود، قاسمبنالحسن (ع) از کُشته، پُشته میساخت.
قصهی قاسم هم به سر رسید و چه رازها در سردادگی عاشقان است. ماه روی قاسم که شکافت، خورشید حسین (ع) حادثه را بر نتافت و از گوشهی آسمان کربلا سراسیمه به وسط میدان شتافت. جمع کردن پارهی تن برادر کار راحتی نبود وقتی که پازدنهایش زمین کربلا را با دل حسین (ع) یکجا خراش میداد.
الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
✍#زهرا_محسنی_فر
*بداهه با موضوع اصحاب امام حسین (ع)*
قصه لبریز جنون است، اگر خون دارد
یک نگار است که هفتاد و دو مجنون دارد
یک طرف خیمه زده ماه به پیشانی آب
یک طرف لشکری انبوه، به دنبال سراب
امشب این خیمه پر از نور ملائک شده است
کعبه آمادهی احیاء مناسک شده است
این همه نجم و یکی ماه، به دور خورشید
عشق زیباتر از این، چرخ فلک خواهد دید؟
خیمه از رایحهی عشق معطر شده است
فلک از شعلهی این شمع منور شده است
زیر این خیمه غلامیست سیهچرده که ماه
میزند بوسه به پیشانی او گاه به گاه
وهب و نافع و عباس، حبیب و جعفر
همه دلداده و جان بر کف و مشتاق خطر
همه پروانهصفت سوخته در ساحت عشق
یک به یک بسته کمر، باز به قد قامت عشق
چشم دل باز کن این کعبه ولی هم دارد
قبلهای هست که در خویش علی(ع) هم دارد
خطبهای خواند حسین(ع) و سخن از حکمت گفت
شمع را کُشت و ز برداشتن بیعت گفت
خطبه در خیمهی تاریک، چو پایان بگرفت
شعله اندر دل هفتاد و دو تن جان بگرفت
یک به یک اذن گرفتند و چنان برگ خزان
سر سپردند به پایش همه از پیر و جوان
یک نفر ماند که بند از دل او وا شده بود
حُرّ در این دایره افتاده و پیدا شده بود
مرگ، جان دادنشان نیست که جان میگیرند
زنده هستند از این عشق، اگر میمیرند
گرچه منظومهی حق، دور ز پیکر میرفت
باز یک نیزه، از آن قوم فراتر میرفت
دیدهی دهر نبیند دگر این یاران را
این همه عاشقی و مستی بیپایان را
در دل معرکهی عشق جگر باید داشت
پای جانان، هوس دادن سر باید داشت
هرکه دارد به سرش شور نهان، بسمالله
هرکه دارد هوس دادن جان، بسمالله...
بداههسرایان:
فرشته پناهی، احمد رفیعی وردنجانی، ناهید رفیعی، مینا گودرزی، فهیمه انوری، سوده سلامت، حامدسنگونی، سید محمد صفایی، مهدی امامرضایی