#معرفی_کتاب
📚 شیرینتر از شکر
(مجموعه 4 جلدی)
🔹 برشی از کتاب
آدم ها مثل مدادند. هر کدام با زندگی شان داستانی می نویسند، آن قدر که تمام شوند.آدم ها می روند. داستان ها می مانند. یکی شاد یکی غمگین یکی ساده یکی رنگی یکی تلخ یکی شیرین. ماهم داستانی داریم. اول اینکه مداد سفید نباشیم که با همه زیبایی ای که دارد، تنها و بی استفاده است و فقط می تواند توی سیاهی بنویسد نه سفیدی. یا هر چه بنویسد و بکشد پنهان است. حالا این ماییم و دنیایی از داستان های جورواجوری که این مدادها نوشته. چه خوب که این داستان ها را بخوانیم و بهترین آن ها را بنویسیم. منظورم رو نویسی نیست، نه! آن ها را بخوانیم خوب و بد و زشتش را ببینیم و داستان خودمان را بنویسیم. نمی دانم چه رنگی یا چه طعمی…
✍ نویسنده ابوالفضل هادی منش
💠 مناسب برای سنین 10 تا 15 سال
#معرفی_نــرم_افــزار
🌸واجب تمدّن ساز🌸
اپلیکیشن رایگان، جامع و کاربردی در زمینه آموزشِ امر به معروف و نهی از منکر است که با هدف احیاء این دو واجب فراموش شده، توسط «مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده» و تحت اشراف علمی #استاد_علی_تقوی تولید شده است✨
و به صورت کاملا رایگان عرضه میشود🌺
📱لینک دانلود از مایکت:
b2n.ir/vajebکا
#میثم_تمار
#غزل
🔹شوق پرواز🔹
مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است
رطبش طعم نیشکر دارد، تا خدا نیت سفر دارد
از سرانجام خود خبر دارد، شوق پرواز او چه بسیار است!
زخمهای دلش نمک خورده، بارها این چنین محک خورده
از علی گفته و کتک خورده، این برای هزارمین بار است
یاد آن روزهای خوب به خیر! که علی بود و میثم و سلمان
جمعشان جمع بود و میگفتند، رطبت کو؟ که وقت افطار است
در طلوعش غروب پیدا بود، آخر قصه خوب پیدا بود
چوبۀ دار او همین نخل است، لیف خرما طناب این دار است
با زبان علی تکلم کرد، رو به جمع غریب مردم کرد
تا دم مرگ هم تبسم کرد، گفت: این آرزوی تمار است،
که بمیرد فقط به عشق علی «که علی دست قادر ازلیست
رشتۀ ماسوا به دست علیست» سر این رشته ناپدیدار است
رشتۀ اتصال محکم شد، کمر نخل ناگهان خم شد
لحظههای عروج میثم شد، که همان لحظههای دیدار است
📝 #احمد_علوی
#رویداد_تاریخی
#مفاخر_شیعه
🥀شهادت "ميثم تمار" از ياران مُخلص امام علي(علیه السلام) در كوفه(60 ق)
🌺ميثم تمار ابتدا غلام بود و توسط حضرت علي(علیه السلام) خريداري و آزاد شد. امام او را بسيار دوست داشت و احترام زيادي برايش قائل بود و ميثم نيز متقابلاً علاقهي شديدي به حضرت داشت. ميثم را به خاطر آن كه خرما فروش بود، تمّار گويند.امیرالمؤمنین سالها قبل از شهادت ميثم، او را از چگونگي شهادتش آگاه كرده بود. او قبل از شهادت به همگان گفته بود كه مولايش طرز شهادت او را به وي گفته است. حكام جور قصد داشتند به نحوي غير از آن چه كه امام فرموده بود، ميثم را به شهادت برسانند ولي سرانجام طبق پيشبيني، زبان گوياي او را بريدند و اين دوستدار آل علي(علیه السلام) به جرم حمايت آشكار از اهل بيت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و دوستي با آنها، توسط عبيداللَّه ابن زياد، حاكم كوفه به طرزي فجيع به شهادت رسيد.