eitaa logo
روزی حلال
36.2هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
59 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vB1e.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 وای بر من!!! ✍ مرحوم حاج شیخ عباس ، در کتاب «منازل الآخرة » نقل فرموده است که: شخصی به نام «ابن صمد، بیشتر اوقات شب و روز، اعمال خود را محاسبه می‌کرد، روزی به فکر محاسبه اعمال عمر خودافتاد، کرد دید که شصت سال از عمرش گذشته است، پس روزهای این شصت سال را حساب کرد، دید که بیست و یک هزار وپانصد می‌شود، گفت: «وای برمن! اگر روزی یک ، بیشتر نکرده باشم، وقتی خدا را ملاقات می‌کنم، بیست ویک هزار و پانصد گناه انجام داده ام» این را بگفت و بیهوش افتاد... روایت شده که: روزگاری حضرت رسول«صلی الله علیه و آله وسلم»در زمین بی گیاهی فرود آمد، به اصحاب خود فرمود: بروید هیزم بیاورید. عرض کردند: ما، در زمین بی گیاهیم، و هیزم در آن یافت نمی شود. فرمود: هر کس هر چقدر امکان دارد، بیاورد. پس اصحاب هیزم آوردند و در مقابل آن حضرت روی هم ریختند، چون هیزم‌ها جمع شد مانند کوهی به نظر می‌رسید، حضرت فرمود: «گناهان شما نیز همین طور جمع می‌شوند. » معلوم شد که مقصود آن حضرت، از امر به آوردن هیزم، این بود که اصحاب بدانند: همین طور که در آن بیابان خالی، هیزمی به نظر نمی آمد، اما وقتی که جستجو کردند و روی هم ریختند، مقدارکثیری هیزم جمع شد و مانند تلی گردید. بهمین نحو، گناهان ما به نظر نمی آید، اما اگر جستجو و حساب شود، گناهان بسیاری جمع می‌شود. چنانچه «ابن صمد» برای هر روز عمر خود، یک گناه فرض کرد، بیست و یک هزار و پانصد گناه شد. 📚 کتاب داستان‌های شهید دستغیب (معاد و قیامت) ‎‎‌‌‎‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 🔴چرا باید را با دست خود به فقیر بدهید‼️ معلّى بن خنيس نقل مى‏ كند كه: در يك شب بارانى، امام صادق عليه السّلام به طرف سايبان بنى ساعده روانه شد و من هم به دنبال آن حضرت به راه افتادم، ناگاه چيزى از دست آن حضرت بر زمين افتاد، پس فرمود: بنام خدا، خدايا! به من برگردان. راوى مى‏‌گويد كه: من نزد حضرت پيش رفتم و سلام كردم، حضرت فرمود: معلّى! تويى؟! عرض كردم: آرى، فدايت شوم. فرمود: با دستان خود بگرد، اگر چيزى پيدا كردى آن را به من بده، راوى گفت: جستجو كردم تا قرص نان را كه پخش شده بود پيدا كردم، و هر چه مى‏يافتم به آن حضرت مى‏دادم تا سرانجام كيسه‏اى كه همراه امام بود پر از نان شد. عرض كردم: فدايت شوم! اجازه بده تا من به جاى شما كيسه نان را بردارم، فرمود: نه! من به اين كار سزاوارترم، ولى تو به همراه من بيا! راوى گفت: به سايبان بنى ساعده كه رسيديم در آنجا جمعى را ديديم كه خوابيده بودند، حضرت شروع كرد و در زير لباس و يا بر بالين هر يك از آنها يك يا دو قرص نان گذاشت تا نفر آخر و بعد برگشتيم. من به حضرت عرض كردم: فدايت شوم! آيا اينها حق شما (امامت) را مى‏‌شناسند!؟ فرمود: چنانچه حق را مى‏‌شناختند، ما را نيز به آنها مى‏‌داديم، براستى كه خداوند هيچ چيزى را نيافريد مگر آنكه براى او خزانه‌دارى را مقرر فرمود تا آن را انبار كند، به غير از صدقه كه پروردگار تبارك و تعالى خود متولّى و مباشر و خزانه دار آن شده است، و «پدرم هرگاه چيزى را به مستمندى صدقه مى‏‌داد»، آن را از او مى‏‌گرفت و مى‏‌بوسيد و مى‏‌بوئيد و باز آنرا به او باز مى‏گرداند، زيرا صدقه پيش از رسيدن به دست مستمند، در دست خدا قرار مى‏‌گيرد، پس به اين سبب من دوست دارم آنچه كه در دست خدا قرار گرفته است آن را ببوسم و ببويم سپس آن را به صاحبش بازگردانم، براستى كه دادن در خشم الهى را فرو مى‏‌نشاند، و گناهان بزرگ را پاك مى‏‌كند و كار حساب را آسان مى‏‌گرداند، و صدقه دادن در ، مال را افزون و عمر را طولانى مى‏‌كند. 📚البرهان فی تفسیرالقرآن ج2ص837 💎 سیره ائمه صدقه با دست خود به فقیر رساندن است.❗️ 💠 @RoozieHalal 💠