eitaa logo
روشنا _ ایلام
868 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
42 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ایران، جانِ من است. چشم گشودم به جهان و برای نخستین بار او را دیدم. در هوایش نفس کشیدم و برای آبادانی‌اش خونِ دل خوردم! هرگز به رفتن از کنار او فکر نکردم. هرگز در هیچ زمان دلم نخواست از حریم امن و پر مهرش خارج شوم. زیرا که او با تمام کم و کاستی هایش متعلق به من است و من متعلق به او.. اگر تمام جهان برای من قد خم کنند به یک لبخند ظریفش نمی‌فروشم .. در هر گوشه که باشم، چون میدانم او هم در آنجاست با خیالی راحت مژه بر هم می‌گذارم و شب را به صبح می‌رسانم. وجودش مبارک و نیکوست. وجودش لازم است برای حیات. وجودش وجودِ من است! اگر زخمی بشود، آه می‌کشم و اگر اندوهی بر دلش بنشیند؛ ساعت ها اشک می‌ریزم. من به تمامِ او وابسته ام! من همه‌اش را دوست دارم... بمیرم برای دل وطنم که مغموم است برای و زخمی بزرگ بر پیکرش نقش بسته ... | | •|@ghalam_khakii|•
چشم در چشم چقدر جانکاه بود. مقابل چشم‌های عمار، امامش را دست بسته توی کوچه می‌کشیدند، حتما آدمهایی هم می‌رفتند و می‌آمدند، و او شرمش می‌آمد همه ببینند کاری نمی‌کند.‌ عمار مرد جنگی بود، مگر می‌شد شمشیر همراهش نباشد. او علی را می‌شناخت، به قدر تمام لحظات بعد از اسلام آوردنش. عمار علی را دوست داشت بیشتر از خودش و تمام اهل و عیالش. آنچه را علی می‌خواست به نگاه می‌فهمید نه به کلمه. او دست بر قبضه شمشیر بود تا فقط لحن نگاه امامش اندکی طعم خشم بگیرد. شاید آن لحظات بغضی راه گلویش را به تنگی می‌فشرد. شاید قلبش داشت از شدت صبر از سینه بیرون می‌جست. اما فقط چشم در چشم امامش بود، فقط. اگر ما مردم، گوش به فرمان رهبریم، فرماندهان ارتش و سپاه و تمام جان‌برکفان نظامی‌مان اکنون با تمام قوا، با تک‌تک سلولهایشان دست برقبضه‌اند، آنها نگاه رهبر را خوب می‌شناسند‌. فقط کافی است قدری چشم تنگ کند، هرجا را که لازم باشد چون کاه جویده خواهند کرد.‌ | @ghalam_khakii• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🚩@Roshana_ilam