⁉️ آیا میدانید که؟
مبتکر نماد #شیر_و_خورشید یک روحانی و مجتهد شیعه بوده و بر گرفته از اعتقادات مذهبی شیعیان است؟!
✍ به گزارش خبرنگار بخش فرهنگ ایسنا، پرچم ایران با نماد شیر و خورشید از زمان فتحعلی شاه قاجار رواج پیدا کرد. به این صورت که آیت الله #ملا_احمد_نراقی از مجتهدین بزرگ شیعه پیشنهاد کرد که نماد شیر و خورشید را به نشانهی شیر؛ مظهر حضرت علی(علیه السلام)، شمشیر؛ نماد شمشیر ایشان یعنی ذوالفقار و خورشید؛ به نشانهی خورشید #نبوت رسول بزرگ اسلام حضرت خاتم الانبیاء(صلّی الله علیه و آله وسَلّم) و اتحاد شیعه و سنی برای پرچم ایران به کار برند، و او آن را رواج داد.
شیر بعد از اسلام معنا و مفهوم دیگری برای ایرانیان پیدا کرد و آن نماد حضرت علی(ع) بود، برای همین در تشیع شیر به عنوان یک نماد جایگاه رفیعی به دست آورد. همچنان که اسدالله، لقب علی(ع) بود. به همین دلیل است که در شمار نقش های ملی ما تصویر شیری قرار میگیرد که در دستش، شمشیری به نشانه ذوالفقار امیرالمومنین(ع) است و خورشیدی هم به آن اضافه می شود که در باور ما ایرانیان، نمادی از خورشید نبوت و وجود نورانی حضرت محمد(ص) است و در اعتقاد شیعه، خورشید نبوت و رسالت پشت شیر ولایت قرار دارد.
اما آنچه به این نماد آسیب زد! افزودن #تاج به این نماد مذهبی و ملی بهویژه در دوره دیکتاتوری #رضا_قلدر و #محمد_رضا_پهلوی بود و همین دستبردن در نمادی که براساس باورهای مذهبی و دینی مردم شکل گرفته بود، کافی بود تا جایگاهش خدشه دار شود و از چشمها بیفتد و زمینه برای دینستیزانِ خدانشناس و #منافقین برای مصادره به مطلوب آن، محیا گردد!
حقیقتا باورکردنی نیست
♦️ویراست و توئیت #حجت_الاسلام_راجی و نقل داستانی #حیرت_آور از قساوت قلب شاه ایران
منصور رفیعزاده رئيس پايگاه ساواك در نيويورك و مأمور سيا در کتابWitness"شاهد"در ص216و217 داستان هولناکی از #محمد_رضا_پهلوی نقل می کند:
دربین فعالان ضد شاه،یک معلم تبریزی بود که در صحبتهای عمومیاش،مکرراً القاب بسیار زشتی به شاه نسبت میداد.به همین خاطر،توسط #ساواک بازداشت شد،اما حتی بعد از ضرب و جرحهای شدید، کوتاه نیامد،لذا ساواک وی را به زندان اوین منتقل کرد،در آنجا هم با وجود شکنجه،به نطقهای آتشین خود علیه شاه ادامه داد.
هنگامی که جریان این مرد به گوش شاه رسید، او خیلی ساده گفت:«به جای الاغ باید این فرد را جلوی شیرها انداخت.»
یک هفته بعد شاه و نزدیکانش به باغِ وحش خصوصی او رفتند.تیمسار نصیری نیز حاضر بود. به محض آن که مرد زندانی را از اوین آوردند و چشم او به شاه افتاد،فریاد زد: «خونخوار،مستبد،قصاب!»ناظرین که شوکه شده بودند، گوشهای خودشان را گرفتند تا حرفهای بد مرد زندانی را نشنوند.شاه به نگهبانان اشاره کرد و در یک چشم بر هم زدن،آنها مرد را به داخل #قفس_شیرها پرتاب کردند.شیرهای گرسنه بلافاصله مرد را تکه تکه کردند.
شاه فریاد زد:«تو بودی که جرأت میکردی به ما فحش بدهی؟!»
هنگامی که شاه به اندازهی کافی لذت بصری برد،در حال رفتن،رو به نصیری کرد و خیلی عادی گفت:«حالا دیگر شما یک آدم خاطی کمتر دارید»
دریافت کامل کتاب
*سعداء