📌نتیجه #تبلیغات_اموی
طبق گزارش مسعودی:
يكى از دوستان ما كه اهل علم بود مي گفت:
در انجمنى در #شام درباره #ابو بكر، #عمر، #على و #معاويه سخن مي گفتيم و سخنان اهل علم را ياد مي كرديم؛ جمعى از عامه مي آمدند و سخنان ما را مي شنيدند.
يكى از آنان كه از ديگران خردمندتر بود و ريش بزرگتری داشت، روزى به من گفت:
چقدر در باره #على و معاويه و فلان و فلان حرف ميزنيد. گفتم: تو در اين باب چه نظر دارى؟ گفت: در باره كى؟ گفتم: در باره على چه ميگوئى؟ گفت:
مگر او پدر #فاطمه نيست؟ گفتم: فاطمه كى بود؟ گفت: زن #پيامبر و دختر #عايشه و خواهر معاويه بود. گفتم حكايت على چگونه بود؟ گفت: در جنگ #حنين با پيامبر كشته شد.
📚مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2، ص33.
#جنگ_شناختی
#جنگ_روایتها
🌷🇮🇷🌷
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️«ابن ابی الحدید» در كتاب شرح نهج البلاغه خود به چه احادیثی در فضیلت امام علی (ع) از منابع اهل سنت اشاره كرده است؟
🔹 #امام_علی (ع) در بخشی از خطبه ۱۵۴ «نهج البلاغه» به بيان بخشى از فضايل اهل بيت (عليهم السلام) پرداخته، چنين مى فرمايد: «نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ، وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ، وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا، فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً؛ ما مَحرم اسرار [پيامبر خدا] و ياران راستين او و گنجينه داران و درهاى علوم وى هستيم؛ و به خانه ها تنها بايد از درهاى آن وارد شد، و هر كس كه از غير در وارد شود سارقش مى نامند!». اشاره به اين كه ما از همه به پيامبر (ص) نزديكتريم و علم و دانش آن حضرت به ما رسيده است و هركس مى خواهد به تعليمات آن وجود مقدّس و هدايت هاى او راه يابد بايد از طريق ما وارد شود. اين تعبيرات در واقع برگرفته از روايات خود #پيامبر_اكرم (ص) درباره #اهل_بيت (عليهم السلام) عموماً و #امام_علی (ع) خصوصاً مى باشد.
🔹احاديثى مانند #حديث_ثقلين كه تمام مسلمين را تا روز قيامت به #قرآن و #اهل_بيت (عليهم السلام) ارجاع مى دهد و حديث «اَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا فَمَنْ اَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ؛ [۱] من شهر علمم و #على درِ آن است، هر كس علم مى خواهد بايد از در آن وارد شود». جالب اينكه ابن ابى الحديد هنگامى كه به تفسير اين بخش از خطبه مى پردازد، مى گويد: «آنچه #علی (ع) در اين خطبه به آن اشاره كرده، تنها عشرى از اعشار فضايلى است كه پيامبر اكرم (ص) در روايات بسيار درباره آن حضرت بيان فرموده است». سپس مى افزايد: «منظور من در اينجا رواياتى كه اماميه در زمينه امامت علی (ع) به آن استدلال كرده اند، نيست؛ بلكه منظور رواياتى است كه بزرگان حديث اهل سنت در كتاب هاى خود از #فضايل_علی (ع) آورده اند و من مختصرى از آن را در اينجا مى آورم». و به دنبال آن بيست و چهار روايت ناب در فضايل آن حضرت نقل مى كند.
🔹مناسب است در اينجا به بعضی از این روایات بسيار پرمحتوا اشاره کنیم. #پيامبر_اکرم (ص) به #امام_علی (ع) فرمود: «يَا عَلِيُّ إِنَّ اللهَ قَدْ زَيَّنَكَ بِزِينَةٍ لَمْ يُزَيِّنِ الْعِبَادَ بِزِينَةٍ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْهَا هِيَ زِينَةُ الْأَبْرَارِ عِنْدَ اللهِ تَعَالَى: الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا جَعَلَكَ لَا تَرْزَأُ مِنَ الدُّنْيَا شَيْئاً وَ لَا تَرْزَأُ الدُّنْيَا مِنْكَ شَيْئاً وَ وَهَبَ لَكَ حُبَّ الْمَسَاكِينِ فَجَعَلَكَ تَرْضَى بِهِمْ أَتْبَاعاً وَ يَرْضَوْنَ بِكَ إِمَاماً؛ [۲] اى #علی! خداوند تو را به زينتى آراسته است كه بندگانش را به زينتى بهتر از آن نياراسته است و آن، زينت نيكان در نزد خداست كه همان زهد در دنياست. خداوند تو را چنان قرار داده كه چيزى از دنيا گردآورى نمى كنى و دنيا نيز چيزى از تو بر نمى گيرد و نمى كاهد. خداوند به تو محبّت مستمندان را بخشيده و تو را آنگونه قرار داده كه از چنين پيروانى خشنود شوى؛ آنها نيز به پيشوايى همچون تو خشنود باشند».
🔹در روایت دیگری #پيامبر_اکرم (ص) فرمود: «خداوند با من درباره #علی (ع) عهدى فرمود [و اشاره به مقامات و فضايل علی كرد] عرض كردم: پروردگارا، آن را براى من بيان فرما؛ فرمود: بشنو! #على، #پرچم_هدايت و پيشواى دوستان من و نور كسانى است كه اطاعتم كنند، و او كلمه اى است كه پرهيزكاران را به آن ملزم ساختم، كسى كه او را دوست دارد، مرا دوست داشته و كسى كه از وى اطاعت كند، مرا اطاعت نموده است. او را به اين فضايل بشارت ده». [۳] در حدیثی دیگر #پيامبر_خدا (ص) فرمود: «هر آن کس که دوست دارد همچون من زندگى كند، و همچون من از دنيا برود، و ساكن بهشت جاويدانى شود كه خداوند آن را غرس كرده، پس بايد #علی (ع) را بعد از من دوست دارد و دوست او را نيز دوست داشته باشد و به امامان پس از من اقتدا كند كه آنها از عترت من اند؛ از باقيمانده گِل من سرشته شدند و خداوند فهم و دانش به آنان داده است. واى بر كسانى از امت من كه آنها را تكذيب كنند و نسبت به من قطع رحم كنند! خداوند هرگز آنها را مشمول شفاعت من نكند!» [۴]
پی نوشتها؛
[۱] اين حديث مشهورى است كه در كتب معروف اهل سنت مانند المستدرك على الصحيحين، أبو عبدالله حاكم نیشابوری؛ المعجم الكبير، الطبرانی و غير آنها نقل شده است.
[۲] ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود اين حديث را از «ابونعيم اصفهانى» در حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، نقل كرده است.
[۳] متن عربی روايت در منبع موجود است
[۴] متن عربی روايت در منبع موجود است
📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، چ اول، ج ۶، ص ۸۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_علی #امیرالمؤمنین
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🌷🌷🌷
#سیره_تربیتی
👌۳۰ نکته در یک داستان تکراری
از سيره بزرگترین شخصیت عالم هستی چقدر #خواندنی و #آموزنده است.
✨مىگويند:
۱- يكى از #اصحاب به #پيامبر بزرگ ۱۲ #درهم هديه كرد كه #لباس بگيرند.
۲- حضرت #قبول نمود و #على را مأمور خريدارى پيراهن كرد و او پيراهنى به ۱۲ درهم تهيّه كرد و آورد.
۳- حضرت هنگامى كه ديد #تمام پولها براى خريد يك پيراهن مصرف شده، به على فرمود: آيا مىشود اين معامله را اقاله كنى؟ (رضايت به فسخ معامله از دو طرف را« اقاله» گويند)
من پيراهن #ارزانتر مىخواهم.
۴- على باز مىگردد و مسأله را با فروشنده در ميان مىگذارد و
۵- او معامله را #اقاله مىكند و على پولها را به نزد پيامبر برمىگرداند.
پيامبر بزرگ مىخواهد #درسهايى بدهد؛ درسهايى براى آنها كه در آن زمان با او بودند و همراهش آمدند و براى ما كه امروز مىشنويم و به گوش مىگيريم.
۶- پيامبر در راه به كنيزى برمىخورند كه در گوشهاى نشسته و غمگين و متحير در خود فرو رفته و ناله مىكند.
درس اول، #سركشى و بازجويى و #دلجويى اوست، توجه به #گرفتار و #درمانده و #دلشكسته است. بيچاره مأمور خريد چيزى بوده و ۴ درهم پولش را گم كرده و اكنون مىترسد كه به خانه برگردد و مورد شكنجه قرار بگيرد.
۷- رسول بزرگ از همان دوازده درهم، چهار درهم بيرون مىآورد و گرفتارى را از #غم و #حيرت بيرون مىكشد و
۸- به راه خود را بازار ادامه مىدهد و لباسى به چهار درهم مىخرد و در همانجا به بَر مىكند و به راه مىافتد و چه درسهايى كه با خود مىگذارد!
۹- در برگشت، برهنهاى فرياد مىزند: آيا كسى مرا مىپوشاند تا او را خداوند در روزى كه پوششها فرو مىريزند، بپوشاند؟
رسول بزرگ #همان_لباس را كه خريدارى كرده بود، در #همانجا بر او مىپوشاند و خود باز مىگردد، نه اينكه او را به زحمت بيندازد. نه، خود باز مىگردد و لباس خود را به او مىدهد تا اينكه براى #چندلحظه هم، او برهنه نماند. و در اين صحنه هم درسهاى ديگرى است!
۱۰- با ۴ درهم باقى مانده، براى حضرت لباسى فراهم مىشود.
۱۱- در آخر راه به همان كنيز درمانده برخورد مىكند كه هنوز حيرتزده ايستاده و مىگويد: مىترسم به خاطر تأخير و دير كردن آزارم دهند. باز رسول بزرگ، با او به راه مىافتد و درِ خانهی مولاى او مىايستد و مىگويد: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اهْلَ الدَّارِ».
و چنين بود #رسم رسول بزرگ؛ كه تا ۳ مرتبه با صداى بلند براى صاحب خانه دعا مىكرد و درود مىفرستاد و اگر جوابى نمىشنيد، باز مىگشت.
در آخرين مرتبه، جواب سلام از داخل بلند شد و صاحب خانه بيرون آمد و توضيح داد كه ما مىخواستيم دعاى شما در حق ما تكرار شود، لذا آخرين دفعه به جوابگويى صدا بلند كرديم.
حضرت داستان را خلاصه كرد و جهت تأخير را شرح داد و #شفاعت كرد.
۱۲- مولاى كنيز در جواب عرضه داشت: من به خاطر #شفاعت و #تشريففرمايى شما او را آزاد كردم و در راه خدا رها نمودم. و
۱۳- پيامبر شكر مىكند كه عجب #پول_بابركتى بود؛ دو برهنه پوشيده شدند و يك كنيز گرفتار آزاد گرديد !
?امالى صدوق، ص ۲۳۸.
۱۴- ✅ در همين #سيره و داستان درسهايى هست براى من، كه حتى با پول يك پيراهن و يك قبا مىتوان دو برهنه را پوشاند و يك گرفتار را آزاد كرد. و
۱۵- رسول بزرگ عملًا نشان مىدهد كه
✨ چگونه مىتوان با پول كم، كارهاى زياد انجام داد و از هر پيشآمد بيشترين نتيجه را گرفت
۱۶- اما من براى اين درسها #آمادگى ندارم.
۱۷- در حالى كه در #يك_انگشتم وسيله تأمين يك خانواده هست و
۱۸- در #يك_دستم جهاز يك دختر هست و
۱۹- بر #تنم پوشاك ده نفر هست و
۲۰- در #جيبم ذخيره يك ماه هست و
۲۱- در #سفرهام خوراك يك كاروان هست،
۲۲- باز مىگويم:
"بيش از خودم ندارم و چه كنم؟ خدا برساند!!"
۲۴-🔺اگر روح
#ايثار و
#انفاق و
#قناعت و يا لااقل
#تكافل و
#عهدهدارى و
#سعى در حوايج و
#اهتمام به امور مسلمين در ما زنده مىشد، بسيارى از مسائل تأمينى در همين #سطحِ_پايين #حل مىشد و به كمك فلان كس هم احتياج نمىافتاد!
۲۵- درست است كه آنها #بهتر و #بيشتر مىتوانند رسيدگى كنند، اما هنگامى كه به آنها #دسترسى نيست و گرفتارى آنها #زياد است، نمىتوان همينطور #نشست و #عذر تراشيد.
۲۶- هر كس بهاندازه #ظرفيت خود بايد #آب بردارد و به #تشنهكامان برساند،
۲۷- گرچه آنكه
#سقّاست و
#مشك و
#تشكيلات
دارد، #مسئوليت زيادترى دارد.
۲۸- هنگامى كه مسلمين درصدر اسلام #هيچ نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همين
#ايثار و
#انفاق و
#عهدهدارى و
#تعاون و
#تكافل يكديگر را #نگه داشتند
۲۹- و لااقل
#انيس و
#غمخوار يكديگر بودند و
#نيروى_روحى و
#پشتوانه_روانى براى هم!
۳۰- در نتيجه از
#هيچ، به
#همه_چيز رسيدند.
#ماه_شعبان
#اسوه_حسنه
#رسول_اعظم
#ماه_رسولالله
📗روحانيت و حوزه: مشكلات و راهكارها، ص: ۱۸۷.
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از آنها که باید اما نمیشناسم!
📃#وصیت_شهید_چمران خطاب به #امام_موسی_صدر در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۵۵:
🔻وصیت میکنم به کسی که او را بیش از حد دوست میدارم! به ... من! به معشوق من! به امام موسی صدر! کسی که او را مظهر #علی میدانم! او را وارث #حسین میخوانم! کسی که رمز طایفه شیعه، و #افتخار آن، و نماینده هزار و چهار صد سال #درد، #غم، #حرمان، #مبارزه، #سرسختی، #حق طلبی و بالأخره #شهادت است! آری به امام موسی وصیت میکنم ...
🔻#عشق #هدف حیات و #محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیدهام و بالاتر از عشق چیزی نخواستهام. عشق است که روح مرا به تموج وا میدارد، قلب مرا به جوش میآورد، #استعدادهای_نهفته مرا ظاهر میکند، مرا از #خودخواهی و #خودبینی میرهاند، دنیای دیگری حس میکنم، در عالم وجود محو میشوم، #احساسی_لطیف و #قلبی_حساس و #دیدهای_زیبابین پیدا میکنم. #لرزش_یک_برگ، #نور_یک_ستاره دور، #موریانه_کوچک، #نسیم_ملایم سحر، #موج_دریا، #غروب_آفتاب، احساس و #روح مرا میربایند و از این عالم به دنیای دیگری میبرند ... اینها همه و همه از تجلیات عشق است ...
#رابطه #مربی و #متربی
#ویژگیهای_مربی #عشقآفرین
#عشق
#ایمان
#معنابخشی به هستی
#تدبر
#دقت
#ظرافت
#لطافت
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از فضائل 🌙ماهمن علي علیهالسلام
همهی انبیا در سرّشان از #علی (علیهالسلام) بهره میبردند و #خدا را در سرّشان با علی میخواندند، ولی آنهایی که پی بردند و او را در سرّ خود شناختند، اولوالعزم شدند؛ همهی ملائکه از علی بهره میبردند، ولی آنهایی که به او #معرفت پیدا کردند، ملک مقرّب شدند.
#حاج_اسماعیل_دولابی (رحمت الله علیه)
🌷🇮🇷🌷
📚 ﷽ 📚
🗨 چرا #علی؟ چرا #غدیر؟
اگر با شما مشورت میشد، چه کسی را غیر از علی معرفی میکردید؟
♦نگرانیِ پیامبر در مورد میراثِ گرانبهایش!
🔹در سالهايى كه ما اين عیدِ بزرگ را در مسجدِ هامبورگ جشن مىگرفتيم، خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرارِ مطلب، موضوعِ سخنرانىِ #عيد_غدير را مسألهاى غير از غدير و #مولا_على عليهالسّلام قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه اگر سالها بگذرد و بخواهم براى همان مردم دربارهٔ غدير سخن بگويم، قافيهٔ سخن تنگ نيست، چون مسألهاى كه موضوعِ عيدِ غدير است يک مسألهٔ جزئىِ پيشِپاافتاده نيست بلكه مسألهاى بسيار مهم است.
🔹مطلب اين است كه پيامبرى به فرمانِ خدا مأموريت يافته در جهانِ پرغوغاى چهارده قرنِ پيش، جامعهٔ نمونهاى بر مبناى اسلام بسازد؛ جامعهاى كه به تمامِ معنا يک جامعهٔ انقلابى است، جامعهاى است كه وضعِ موجود را كاملاً دگرگون كرده است.
🔹پيغمبرِ بزرگوارِ اسلام به فرمانِ خدا و با اتّكا بر وحىِ خدا، بر پايهٔ توحيد و يكتاپرستى، بر پايهٔ احترام به ارزشهاى عالىِ انسانى و بر پايهٔ كنار زدنِ همهٔ ارزشهاى ضدّ انسانىِ ديروز، جامعهاى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى، الهام گرفته است كه ماهها، هفتهها و روزهاى پايانِ عمرش نزديک مىشود. نگران است؛ نگرانِ اينكه اين جامعهٔ نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دستِ چه كسى سپرد و چه كسى مىتواند پس از او اين جامعه را اداره كند؛ ادارهاى كه همراه با آن، حتّى يک درجه زاويهٔ انحرافى در مسيرِ نهضت بهوجود نيايد. اين نگرانى بزرگ است؛ مسأله شوخى نيست ...
🔹پيغمبر احساس مى كند، مىيابد، مىداند و بهعنوانِ رهبرى الهى، دانا، تيزبين و ژرفنگر مىبيند كه با انقلابِ اسلام، عدّهٔ معدودى مسلمانِ زُبدهٔ خالص ساخته است؛ بقيّه هم به اسلام و جامعهٔ اسلامى آمدهاند، نمازِ مسلمانى را مىخوانند، ماهِ رمضان هم روزه مىگيرند، حتّى زكات هم مىدهند، حتّى به ميدانِ جنگ و جهاد هم مىروند و براى اسلام شمشير هم مىزنند، امّا آيا ساختمانِ درون و جسم و جان و روح و خُلق و عادتِ آنها ساختمانِ خالصِ سرهٔ اسلامى است؟ نه!
🔹تعجّب نكنيد ... چطور پيغمبرِ اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطرافِ خودش نگاه مىكند و هر بار نگاه مىكند مقدّم بر همه فقط يک انسان واجدِ شرايط مىباشد؛ انسانى كه اصولاً از نسلِ انقلابِ اسلام است، چون دهساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان دهسال را نيز زيرِ دستِ پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبرِ بزرگوارِ اسلام رشد كرده است: #على.
🔹اين انسانِ زُبدهٔ آگاهِ هوشمندِ بافضيلت، كودک بود كه به خانهٔ محمّد رفت؛ دوران كودكى را در خانهٔ پاکِ پيغمبر گذراند. ده ساله شد كه نهضت اسلام شروع شد؛ اوّلين مردى بود كه اسلام را پذيرفت؛ چه اسلامپذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميّت، بىدَغَل، بىطمع؛ نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارىِ لشكر دارد؛ هيچ طمعى ندارد. خالص در راهِ خدا!
🔹شما اصلاً از فرمانِ خدا صرفنظر كنيد، از تصميمِ پيغمبر صرفنظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يک رهبرِ ديگر جامعهاى را با آن خونِ دل ساخته بود، مىآمد با شما و با آنها كه با تاريخِ سرنوشتِ اسلام آشنايى دارند و با اين حقايقِ اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مشورت مىكرد و مىگفت چه كسى مىتواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضتِ اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مىتوانيم معرفى كنيم غير از على؟ منصف باشيد. قصّهٔ شيعه و سنى مطرح نيست.
🔹آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست على عليهالسّلام را بگيرد و بگويد "من كنت مولاه فهذا على مولاه"، مردم على را ترور كنند؟ نگرانىِ پيغمبر اين نبود، او چنين ترسى از مردم نداشت، پيغمبر نگرانىِ ديگرى داشت؛ از اينطرف نگران بود كه اگر على بر سرِ كار نيايد ميراثِ گرانبهايش ـ يعنى جامعهٔ نوساخته و نوخاستهٔ اسلامى ـ به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آنسو نگران بود كه اگر على را به فرمانِ خدا به زمامدارى منصوب كند عكسالعملِ سياسى دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكسالعملهاى سياسىِ اين امر كه ممكن بود يک بحرانِ سياسى در مسيرِ نهضتِ اسلام بهوجود بياورَد بيمناک بود.
شهید_آیتالله_بهشتی
📚 ولایت رهبری روحانیت (۱۳۹۰)
ص ۷۴-۸۳ (سخنرانی در سال ۱۳۵۱ آبادان)
.
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🌷🌷🌷
#سیره_تربیتی
👌۳۰ نکته در یک داستان تکراری
از سيره بزرگترین شخصیت عالم هستی چقدر #خواندنی و #آموزنده است.
✨مىگويند:
۱- يكى از #اصحاب به #پيامبر بزرگ ۱۲ #درهم هديه كرد كه #لباس بگيرند.
۲- حضرت #قبول نمود و #على را مأمور خريدارى پيراهن كرد و او پيراهنى به ۱۲ درهم تهيّه كرد و آورد.
۳- حضرت هنگامى كه ديد #تمام پولها براى خريد يك پيراهن مصرف شده، به على فرمود: آيا مىشود اين معامله را اقاله كنى؟ (رضايت به فسخ معامله از دو طرف را« اقاله» گويند)
من پيراهن #ارزانتر مىخواهم.
۴- على باز مىگردد و مسأله را با فروشنده در ميان مىگذارد و
۵- او معامله را #اقاله مىكند و على پولها را به نزد پيامبر برمىگرداند.
پيامبر بزرگ مىخواهد #درسهايى بدهد؛ درسهايى براى آنها كه در آن زمان با او بودند و همراهش آمدند و براى ما كه امروز مىشنويم و به گوش مىگيريم.
۶- پيامبر در راه به كنيزى برمىخورند كه در گوشهاى نشسته و غمگين و متحير در خود فرو رفته و ناله مىكند.
درس اول، #سركشى و بازجويى و #دلجويى اوست، توجه به #گرفتار و #درمانده و #دلشكسته است. بيچاره مأمور خريد چيزى بوده و ۴ درهم پولش را گم كرده و اكنون مىترسد كه به خانه برگردد و مورد شكنجه قرار بگيرد.
۷- رسول بزرگ از همان دوازده درهم، چهار درهم بيرون مىآورد و گرفتارى را از #غم و #حيرت بيرون مىكشد و
۸- به راه خود را بازار ادامه مىدهد و لباسى به چهار درهم مىخرد و در همانجا به بَر مىكند و به راه مىافتد و چه درسهايى كه با خود مىگذارد!
۹- در برگشت، برهنهاى فرياد مىزند: آيا كسى مرا مىپوشاند تا او را خداوند در روزى كه پوششها فرو مىريزند، بپوشاند؟
رسول بزرگ #همان_لباس را كه خريدارى كرده بود، در #همانجا بر او مىپوشاند و خود باز مىگردد، نه اينكه او را به زحمت بيندازد. نه، خود باز مىگردد و لباس خود را به او مىدهد تا اينكه براى #چندلحظه هم، او برهنه نماند. و در اين صحنه هم درسهاى ديگرى است!
۱۰- با ۴ درهم باقى مانده، براى حضرت لباسى فراهم مىشود.
۱۱- در آخر راه به همان كنيز درمانده برخورد مىكند كه هنوز حيرتزده ايستاده و مىگويد: مىترسم به خاطر تأخير و دير كردن آزارم دهند. باز رسول بزرگ، با او به راه مىافتد و درِ خانهی مولاى او مىايستد و مىگويد: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اهْلَ الدَّارِ».
و چنين بود #رسم رسول بزرگ؛ كه تا ۳ مرتبه با صداى بلند براى صاحب خانه دعا مىكرد و درود مىفرستاد و اگر جوابى نمىشنيد، باز مىگشت.
در آخرين مرتبه، جواب سلام از داخل بلند شد و صاحب خانه بيرون آمد و توضيح داد كه ما مىخواستيم دعاى شما در حق ما تكرار شود، لذا آخرين دفعه به جوابگويى صدا بلند كرديم.
حضرت داستان را خلاصه كرد و جهت تأخير را شرح داد و #شفاعت كرد.
۱۲- مولاى كنيز در جواب عرضه داشت: من به خاطر #شفاعت و #تشريففرمايى شما او را آزاد كردم و در راه خدا رها نمودم. و
۱۳- پيامبر شكر مىكند كه عجب #پول_بابركتى بود؛ دو برهنه پوشيده شدند و يك كنيز گرفتار آزاد گرديد !
?امالى صدوق، ص ۲۳۸.
۱۴- ✅ در همين #سيره و داستان درسهايى هست براى من، كه حتى با پول يك پيراهن و يك قبا مىتوان دو برهنه را پوشاند و يك گرفتار را آزاد كرد. و
۱۵- رسول بزرگ عملًا نشان مىدهد كه
✨ چگونه مىتوان با پول كم، كارهاى زياد انجام داد و از هر پيشآمد بيشترين نتيجه را گرفت
۱۶- اما من براى اين درسها #آمادگى ندارم.
۱۷- در حالى كه در #يك_انگشتم وسيله تأمين يك خانواده هست و
۱۸- در #يك_دستم جهاز يك دختر هست و
۱۹- بر #تنم پوشاك ده نفر هست و
۲۰- در #جيبم ذخيره يك ماه هست و
۲۱- در #سفرهام خوراك يك كاروان هست،
۲۲- باز مىگويم:
"بيش از خودم ندارم و چه كنم؟ خدا برساند!!"
۲۴-🔺اگر روح
#ايثار و
#انفاق و
#قناعت و يا لااقل
#تكافل و
#عهدهدارى و
#سعى در حوايج و
#اهتمام به امور مسلمين در ما زنده مىشد، بسيارى از مسائل تأمينى در همين #سطحِ_پايين #حل مىشد و به كمك فلان كس هم احتياج نمىافتاد!
۲۵- درست است كه آنها #بهتر و #بيشتر مىتوانند رسيدگى كنند، اما هنگامى كه به آنها #دسترسى نيست و گرفتارى آنها #زياد است، نمىتوان همينطور #نشست و #عذر تراشيد.
۲۶- هر كس بهاندازه #ظرفيت خود بايد #آب بردارد و به #تشنهكامان برساند،
۲۷- گرچه آنكه
#سقّاست و
#مشك و
#تشكيلات
دارد، #مسئوليت زيادترى دارد.
۲۸- هنگامى كه مسلمين درصدر اسلام #هيچ نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همين
#ايثار و
#انفاق و
#عهدهدارى و
#تعاون و
#تكافل يكديگر را #نگه داشتند
۲۹- و لااقل
#انيس و
#غمخوار يكديگر بودند و
#نيروى_روحى و
#پشتوانه_روانى براى هم!
۳۰- در نتيجه از
#هيچ، به
#همه_چيز رسيدند.
#ماه_شعبان
#اسوه_حسنه
#رسول_اعظم
#ماه_رسولالله
📗روحانيت و حوزه: مشكلات و راهكارها، ص: ۱۸۷.
🌷🇮🇷🌷