📎
#ترس، این نام حالت روانی ظهور یافته در جامعه ایرانی در مواجهه با کروناست. خب این را که چینیها هم بلد بودند! پس هنر ما چیست؟ یعنی وقتی قضیه واقعاً جدی میشود تفاوت معنیداری بین رفتار یک جامعه کمونیستی و یک جامعه مسلمان در میان نخواهد بود؟ هر روز آمار ابتلا را پیگیری میکنیم بی آن که به خود ابتلا بیندیشیم و به این که نیاکان ما هزار واژه دیگر برای بیمار شدن میتوانستند برگزینند اما این یکی را پسندیدند که یعنی «آزمون» تا به بیماری معنا بدهد و گرا بدهد به «و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع...». هر روز پای اخبار و آمار مرگ مینشینیم بیچاشنی «انا لله» که معنا کننده مرگ است.
گزارههای معنابخش ما هم از چین وارد شد: #کرونا_را_شکست_میدهیم. و شگفتا که این بیماری مستقیم از چین ماتریالیست، آمد به قم که مرکز تولید معنای عالم اسلام و تشیع است، اما تنها دو بازخورد به ظاهر مذهبی و سنتی یافت: «سرکشی برخی در برابر تمهیدات بهداشتی پیشگیرانه» و «چند توصیه کم جان طب سنتی»!
چرا آن گنجینه معارف و ادبیات هزار ساله در این نقطه بحرانی مجال ظهور و تمایز بخشی به رفتار ایرانیان نیافت؟ چرا خبری از مفاهیمی مثل طمأنینه و سکینه و دعا و صبر و شکر توکل و توسل و صدقه و... در گفتگوهای عمومی و رسانهای نیست؟ مرشدان بهداشتی جامعه کارشان را تقریبا درست انجام دادهاند اما مرشدان معنوی جامعه که وظیفه اصلیشان حفظ سلامت روانی جامعه در بحرانهاست چطور؟ البته این حسرت هم باقیست که ای کاش مرشدان بهداشتیمان قدری جامع نگرانهتر پرورش مییافتند تا اکنون که گوشها به سویشان کشیده شده حکمت در سخن پزشکیشان هم ظاهر میشد.