. 🔗 "ناگهانی آدم نمی‌داند این غم از کجا آمده و به دلش چسبیده؛ فقط دلش می‌گیرد.. 🥀" [محمود دولت‌ آبادی] Ruby

《دشمنان تشنه خون من و من تشنه مرگ زهر شیرین من! ای یار منافق با من!》 [فاضل نظری] Ruby

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌"در گلویم گیر کرده؛ زخمِ یک بغضِ غریب. . 🥀" ‌ [مهدی اخوان ثالث] Ruby

«هربارک‌ِنگاهت‌می‌کنم‌ ، جمله‌ای‌آشنابه‌ذهنم می‌رسد ؛ دراین‌سرزمین‌هنوزچیزی‌هست‌کِ ارزشِ‌زندگی‌کردن‌دارد . .🌱» [محمود درویش] Ruby

"امـان‌ازآن‌روزی‌که‌عشـق‌بشکندو دل‌ويـران‌شود . . ديگرنه‌من ، من‌می‌شوم‌ونه‌تــو دليلِ‌آرامش . . !🍂" [محمد مقیمی] Ruby

!

_دردم‌این‌است‌که‌من‌بی‌‌تـودگر ، ازجهان‌دورم‌وبی‌‌خویشتنم . . تاجنون‌فاصله‌ای‌نیست‌ازاینجاکه منم . ! مگرم‌سوی‌تـو‌راهی‌باشدچون‌فروغِ نگه‌ات . . ورنه‌دیگربه‌چه‌کارآیم‌من . !🍂 _مهدی اخوان ثالث_

«باشه میرم، ولی تو هم برو. از خاطراتم برو؛ از تمام روزهایی که بدون حضور تو رقم خورد برو...؛ اون موقع من میمونم و رد پات که توی زندگیم برجای مونده. یاد روزهایی که باهم ساختیم، من میمونم و نگاه کردن به لبخندت تو خاطراتم...؛ دیگه نمیام دور و برت، اونقدر پیشت نمیمونم که از دستم کلافه شی، دیگه سعی نمیکنم همیشه به حرفات گوش بدم، دیگه وقتی قلبمو خورد میکنی نمیمونم پیشت؛ حتی دیگه بهت نمیگم دوست دارم، نمیگم تموم زندگیمی...؛ میرم یه جوری که انگار از اول نه تو بودی نه من، نه خاطره ای این وسط ساخته شده نه مایی وجود داشته؛ میرم، از تمام عکس ها، از همه خاطراتمون، از دنیایی که با تو ساختم میرم. میرم یه گوشه، با یادت که هیچ وقت فراموش نمیکنم، زندگی میکنم 🥀» [اَفکارِ مَن] Ruby

«اُمیدوارم امروز اون مشکلی که تویِ دلته وُ به هیچکس هم نمیگی یه جوری حل شه که فکرشم نکنی 🤍🌱» [علی سلطانی] Ruby

《پیروز رستم و سهراب هر که هست؛ غیر از شکست نیست این جنگ تن به تن!🍂》 [فاضل نظری] Ruby

"نبودن تو را میکشد؟ مرا حضوری که شبیه نبودن است میکشد...🥀" [محموددرویش] Ruby

«یه عکسِ قدیمی لایِ کتاب که اتفاقی دیدمش؛ مرا بُرد به سال‌های اول آشنایی . . ! آن‌قدر قدیمی‌ست که زمان و حال و هوایش، را به یاد نمی‌آورم🌿. اما لبخندی که در آن به لب دارم بدونِ شک لبخندِ آدمی‌ست که دوستت دارم شنیده باشد . . !» [دیالوگ] Ruby