برای خرید عروسی یکی از فامیل اصرار میکردن که شما هم بیا. منم اصلا تمایلی نداشتم.هر بار هم یه بهانه ای می اوردم.
یه بار جلوی آقا مصطفی اصرار کردن
منم گفتم :فاطمه ۲ سالشه نمی تونم جایی بذارم .آقا مصطفی سریع گفت:من فاطمه رو نگه میدارم عزیز با شما میاد.
دیگه هیچی نمی تونستم بگم وقتی رسیدیم خونه با ناراحتی گفتم :چرا اینجوری گفتی من دوست نداشتم برم.
گفت:چند روزه دارن اصرار میکنن که بری خرید،چرا ناراحتشون کنیم؟
میدونم سختته ولی خوشحالی اطرافیان با سختی چند ساعته ما قابل قیاس نیست .
فردا صبح زود رفتیم خرید تا دیر وقت هم خرید طول کشید.شب وقتی از خرید برگشتم آقا مصطفی اومد دنبالم.تو مسیر برگشت به خونه گفت :عزیز ازت ممنونم کاری که دوست نداشتی رو انجام دادی؛
من متعجب که الان من باید تشکر کنم که بخاطر خرید یکی از اقوام من،از صبح تا شب یه بچه دوساله رو نگه داشته خسته شده.اما حالا حتی مجال تشکر کردن هم نمیده و دائم داره از من تشکر میکنه .......
وقتی رسیدیم خونه دیدم جلوی آیینه اتاق یه کادویی گذاشته ؛نگاهش کردم
گفت: مال توئه؛
من؟
گفت:آره ،چون کاری که باب میلت نبود رو بخاطر شاد کردن دل دیگران انجام دادی؛
هنوز هم که هنوزه با گذشت ۱۳ سال از اون اتفاق ،با خودم فکر میکنم
چطور ممکنه؟
شاید اگر برای خرید یکی از فامیل خودش می رفتم چرا.......
ولی چطور ممکنه تشکر و هدیه برای خرید رفتن با یکی از فامیل خودم؟
#شهید_مصطفی_صدرزاده
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹وصیتنامه شهید محمد حسن توسلی
#شهید_توسلی
#شهادت
#وصیت_نامه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
تک ورها
#قسمت_صد_و_هشتاد_و_شش
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
صدام بلند بود.انگشت سبابه اش را گذاشت رو نوک بینی آهسته گفت: «هیس.»
از همان اول حدس زده بودم سری تو کار است اما چیزی نمی گفت، بالاخره جانشین هم برای خودش تعیین کرد.
به اش گفت :«خوب هوای گردان رو داشته باش».
«شما جایی تشریف می برین حاج آقا؟»
«جایی می خوام برم معلوم هم نیست کی برگردم ولی حداکثرش تا صبح فرداست»
خداحافظی کرد و رفت حتی مرا هم توی نم
گذاشت!
کمی بعد دیدم با یک موتور آمد پیش من، بی هیچ مقدمه ای گفت:«سوارشو بریم»
فکر کردم حتماً شوخی می کندگفتم: «کجا به سلامتی؟»
گفت:«کاریت نباشه تو فقط بشین ترک موتور»
هیچ اثری از شوخی تو چهره اش نبود، کاملاً جدی و مصمم.
گفتم:«خطمون این جاست کارمون این جاست کجا بریم؟!»
«همه چی الحمدالله خاطر جمع شده سوار شو بریم»
نگاهم بزرگ شده بود عبدالحسین کسی نبود که تو هیچ شرایطی گردانش را تنها بگذارد. پرسیدم: «آخه خبری
هست؟»
با ناراحتی گفت:«تو چکار داری به این حرفها؟ سوار شو دیگه.»
خواه ناخواه سوار شدم تا یک مسیری رفتیم دقیقاً یادم نیست کجا بود که موتور را نگه داشت.گفت:«بپر پایین»پیاده شدم موتور را گوشه ای گذاشت و خودش هم آمد،تو تاریکی شب به یک سنگر بزرگ اشاره کرد و گفت:«بیا بریم اون جا تجهیزات بگیریم»
کلمه ی تجهیزات، معمولاً با رفتن تو عملیات همراه می شد مثل شوک زده ها گفتم: «تجهیزات؟!»
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
شهید پور جعفری میگفت:
روزی در منطقه ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه
همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما!🥀
حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دیدبزنه که این بار گلوله ای نشست
کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت.
بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست، به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم.
هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند!
بعداز این اتفاق حاجی به من گفت: حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف...🥀
#شهیدقاسمسلیمانی🕊
#شهیدحسینپورجعفری🕊
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
34.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خونه آقا سید با سه تا فرزند تکمیل شد🌹
به لطف خدا و کمک شما عزیزان خونه ای که قول داده بودیم در کمتر از بیست روز تکمیل کنیم درست کردیم 💐
تشکر از تمام عزیزانی که در این پویش مارو کمک کردند ، اجرتون با امام زمان (عج)
شماره کارت حاج آقا محمود محمودی 👇
5041721090158446
6037997578188303شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇
6273817010138661بزنید رو شماره کپی میشه👆 حاج آقا محمودی مسول خیریه👇 @mahmode110 09130125204 #پویش_صد_سی_دوم #اینجا_خدمات_خیریه_جهادی_حضرت_زینب_س_ببینید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2894332609C5ed809a508
شهید آسید مرتضی 1اوینی.mp3
10.78M
🎵صوتِ🎵
📣نماهنگ بسیار زیبا (شهید آسید مرتضی آوینی)📣
⭕️#اختصاصی، حتما گوش دهید⭕️
#صوت_شهدایی
#صوت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
تک ورها
#قسمت_صد_و_هشتاد_هفت
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
دستم را گرفت و دنبال خودش کشاند.
«بله، تجهیزات.»
گفتم:«می خوای چکار کنی حاجی؟»
گفت:«امشب قراره به امید خدا و چهارده معصوم (علیهم السلام) کار عملیات رو یکسره کنن و قال قضیه ی
خرمشهر کنده بشه.»
«خوب این چه ربطی داره به ما؟»
«ربطش اینه که ما هم می خوایم به عنایت الهی تو این عملیات شرکت کنیم»
انتظار هر چیزی را داشتم غیر از این یکی به اعتراض گفتم:«ناسلامتی شما فرمانده گردان حر هستی، خط تحویل گردان دادن اون هم خط حساسی که نزدیک دشمنه و هر آن امکان پاتکش هست؛ نیرو
مشکلات داره هزار و یک مسأله داره فردا نمی تونیم جواب بدیم این اصلاً شرعی
نیست!»
به قول معروف کاسه ی داغتر از آش شده بودم خنده ای کرد و گفت:«تو چکار به این حرف هاش داری سید جان؟ کی میگه شرعی نیست گردان ما منظم و مرتب تو خط مستقر شده و فرمانده هم بالا سرشونه، همه رو هم توجیه کردیم و فقط من و شما اومدیم این جا که اگر توفیقی شد تو عملیات آزادی خرمشهر باشیم.»
مسأله به این سادگی ها برام حل نمی شد هر طور بود دنبالش رفتم. تجهیزات که گرفتیم، نفسی تازه کرد و گفت:«خب حالا باید آقای آهنی " 1 ". رو پیدا کنیم.
با این که ناراحت بودم ولی لام تا کام حرف نزدم باز دنبالش رفتم آهنی را زود پیدا کردیم فرمانده ی یکی از گردان هایی بود که می خواستند تو عملیات شرکت کنند، عبدالحسین باهاش هماهنگی کرد و گفت: «دوتا نیروی تک ور . ۲. به گردان شما اضافه شد.»
منظور او، من و خودش بودیم.آهنی خندید و گفت: «مگه میگذارم شما تک ورباشی حاج آقا، باید بیای ور دست خودم که امشب به کمکت احتیاج دارم»
عبدالحسین گفت:«اذیتمون نکن حاجی، من آرزو داشتم تو این عملیات مثل یک
رزمنده معمولی بجنگم.»
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#وصیت_شهید
در هر امری به سخنان حضرت امام(قدس سره) مراجعه کنید! با سکوتش سکوت کنید و با اعتراضش، اعتراض. با تأییدش، تأیید و با تکذیبش، تکذیب...
من، فقط یک آرزو دارم و آن این که اعمالی که انجام دادهام و انجام میدهم، قبول درگاه خدای تعالی باشد.
✍🏻فرازی از وصیت
#شهید_مسعود_ملاحسینی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شھید_سید_میلاد_مصطفوی
#صفـــ۳۵ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
✨﷽✨
✍🏻مقایسه عجیب و غیر منطقی
چون فلان آقای اهل مسجد فلان اشتباه را کرد ، پس من دیگر مسجد نمی روم !
چون فلان کس نماز خوان ، فلان کار را انجام داد ، پس من دیگه نماز نمیخوانم !
چون فلان خانم چادری ، فلان اشتباه را انجام داد ، پس من دیگه چادر نمی پوشم !
چرا هیچ کس نمی گوید : چون فلانی که بنز آخرین سیستم سوار ، دزدی کرد ، من دیگه بنز سوار نمی شوم ؟
چرا هیچ کس نمی گوید : چون فلان خانم که این همه طلا و جواهر دارد ، فلان اشتباه را مرتکب شد ، من دیگر از طلا و جواهرات استفاده نمی کنم .
چرا ما سریع از دین مایه می گذاریم ، نه از دنیا .
آگاه باشیم که هیچ کس به غیر از پیامبر اسلام « صل الله علیه و آله و سلم » معصوم نیست .
پس هر کسی ممکن است ، اشتباه کند . انسان ممکن الخطا است ،جایز الخطا نیست !
🆔https://eitaa.com/zoolfaghar110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلب که پاک شد، قلب که آرام گرفت،
قلب که ساکت شد، ...
✍🏻شهید احمد کاظمی
#امام_زمان
#ربیع_الاول
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید
🍁یاد #شهید_رجبی بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند.
🍁یاد #شهید_بابایی بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
🍁یاد #شهیدحسین_خرازی بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
🍁یاد #شهیدمهدی_باڪری بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!
🍁آره #یاد_خیلی_شهدا به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه #رضـای_خـدا باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !!
#خاطره
#اخلاص
#مردان_بی_ادعا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#احمد_قنبری
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤وداع برادرانه❤داداشش میخواد بره سوریه گریه میکنه ببینید برادرش چی بهش میگه😔😔
شهید #علی_اصغر_الیاسی
#سالروز_شهادت🕊
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#جاییکه_حاج_قاسم_با_تمام_وجود_وارد_میشد....
🌷جلسهای بود، جلسه شورا که دقیقاً یادم نیست سال چند بود. ۹۶ یا ۹۷ بود. یکی از معاونتهای نیروی قدس در جلسه این خبر را بیان کرد که در وزارت امور خارجه، جلسهای بوده که در آن یکی از آقایان به رهبر معظم انقلاب اهانت کرده است. حاج قاسم گفت: تو چکار کردی؟ گفت: من دیدم که اگر بخواهم موضع بگیرم ممکن است سر و صدا شود، بنابراین سکوت کردم. حاجی با عصبانیت گفت: من اگر به جای تو بودم، لیوان را برمیداشتم، پرت میکردم در صورت آن فرد که صورتش خورد شود. تو نشستی، نگاه کردی؟! به آقا اهانت کرده و تو سکوت کردی؟! در جاییکه ولایت مطرح بود، حاج قاسم با تمام وجود وارد میشد.
🌹خاطره ای به یاد سردار دلها، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
راوی:حجتالاسلام شیرازی نماینده سابق ولی فقیه در سپاه قدس
❌️❌️ما چه کارهایم؟؟؟!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
حسیـن ایرلو بچه تهران بود از آن داش مشتی هــا...
شده بود فرمانده تحریب لشکر المهدی(عجل الله)...
می گفت دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه... گلوله مستقیم تانک خورد به سینه اش، تکه تکه شد....
بعد از حسیــن، کاکا علی شـد فرمانده تخریـب...
دیدم همیشــه یک لباس منـدرس و کهنه به تن دارد.
گفتـم کاکا علی این چـیه پوشیدی زشتـه!
گفـت: لباس شهیـد ایرلوِ!
گفتم: حسین هیکلش دو برابر تو بود؟
گفت:دادم خیاط بـرام اندازش کـرده.
روی آسـتین جای یک پارگی بود.
گفـتم: این چـیه، چرا این را ندوختـی؟
گفت: جای ترکـشیه که به بازوی ایرلو رفته.
هر وقت خسـته میشـم. دلم میگیره سرم رو میگذارم رو این پارگی آروم میشم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_حسین_ایرلو
#شهید_عبدالعلی_ناظم_پور(کاکا علی)
فرمانده گردان تخریب لشکر 33 المهدی(عجل الله)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرِ هر #پاسدار ۱۵ هزار ، سرِ محمودکاوه دو میلیون تومان
♦️خاطره ای شنیدنی از فرمانده لشکر 24 ساله ، شهید "#محمود_کاوه"
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سردارشهید_محمود_کاوه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
تک ورها
#قسمت_صد_و_هشتاد_هشت
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
آهنی به این سادگی ها دست بردار نبود خیلی پیله کرد به عبدالحسین،بیفایده. دست آخر گفت: «حداقل بیا
راهنماییمون کن حاج آقا.»
گفت:«من دوست دارم تو تاریخ زندگیم ثبت بشه که در آزادی خرمشهر،به عنوان یک رزمنده ی ساده سهمی
داشتم.»
بالاخره هم قبول نکرد. بعد از هماهنگی لازم، از آهنی جدا شدیم داشت می رفت قاطی نیروهای دیگربشود،دستش
را گرفتم
«یک لحظه صبر کن آقای برونسی کارت دارم»
ایستاد،گفت: «بفرما.»
«اگر تو این عملیات توفیق شهادت نصیب ما شد وضعیت گردان چطور میشه؟شما به هیچ کس نگفتی که ما
کجا می ریم؟»
گفت:«تو خاطر جمع باش من به اون هایی که لازم بوده سپردم»
انگارنگرانی را تو نگاهم دید تا خیالم راحت تربشود ادامه داد:«تو که خوب می دونی سید،من هیچ وقت بدون
دستور مافوق کاری نمی کنم.»
پاورقی
۱- فرمانده ی یکی از گردان های تیپ بیست و یک امام رضا(سلام الله علیه) که چند شب بعد، به درجه رفیع شهادت
نائل آمد.
۲- تک تیر انداز
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
✅ شوخی جالب شهید دستواره با رهبر انقلاب!
پس از عملیات والفجر8 بچه های کادر لشکر ۲۷ بملاقات #آیت_الله_خامنهای در محل ریاست جمهوری رفتند. بعد از دریافت گزارش عملکرد لشکر در عملیات، و در پایان دیدار، وقتی آقا داشتند از پلکان انتهای سالن بالا میرفتند، دفعتاً شهید دستواره، معاون جوان و پرجنب و جوش لشکر با همان روحیهی شاد و بذلهگویی خاص خودش، با صدای بلند گفت: برای رفع سلامتی ریاست جمهور… - و مکث کرد و چیزی نگفت.
همهی حضار متحیر به رضا خیره شدند، حتی آقا هم سر به عقب چرخاندند تا ببینند چه کسی این جمله را گفت. دستواره تا دید آقا سر به عقب چرخاندهاند و به او نگاه میکنند با لبخند ادامه داد:.. بعث عراق اجماعاً صلوات.
همهی حضار با خنده زدند زیر صلوات! آقا هم خندیدند😊😊
برگرفته از از کتاب: دستواره سخن میگوید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سردار_شهید_محمد_رضا_دستواره
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شھید_حسین_پورجعفری
#صفـــ۳۶ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃برای یاری کردن امام زمان (عج) پاکدامن باش
از گناه دوری کن و چیزی رو که میدونی تو رو تحریک میکنه
نگاه نکن...
#امام_زمان ♥️
#استاد_رائفی_پور 🎤
➖➖➖➖➖➖➖
امـــــامـ زمـــانـــے شــــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞یکی از بهترین کلیپیایی که دیدم...
دشمن فرعون کی بود⁉️
دشمن نمرود کی بود⁉️
دشمن معاویه که بود⁉️
دشمن یزید که بود⁉️
⚠️ در زمان ما اگه از اسرائیل و امریکا و داعش و عربستان و تکفیری ها وهابیت و ... بپرسیم دشمن شما کیه چه میگویند⁉️
➖➖➖➖➖➖➖
امـــــامـ زمـــانـــے شــــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥 فدای غزه و السنوار؛ ما خانه نمیخواهیم، وطن میخواهیم
🔹اینها بخشی از فریادهای یک زن فلسطینی است که اشغالگران منزلش را در منطقه «حزما» در شمال شرق قدس اشغالی ویران کردند.
#شهادت
#غزه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💔خداوند، جبران کنندهس؛
👈🏻تازه می خواست ازدواج کنه؛
به شوخی بهش گفتم:«خیلی دیر جنبیدی! تا بخوای ازدواج کنی و انشاالله بچهدار بشی و بعد بچه بعدی، دیگه سنت خیلی میره بالا!» یه نگاهی بهم کرد و دوباره مثل همیشه یه حرفی زد که کلی رفتم تو فکر؛ گفت:«سید، خدا جبران کنندهس.»
گفتم:«یعنی چی؟!» گفت:«فکر میکنی برای خدا کاری داره بهم دوقلو بده؟! سیدجان، اگه نیت خدایی باشه خدا جبران کنندهس.»
وقتی خدا بهش دوقلو عنایت کرد تازه فهمیدم چی میگه.....
✍🏻به روایت یکی از دوستان شهید مدافع حرم "محمد پورهنگ"
#رفیق_شهید
#امام_زمان
#امام_حسین
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯