eitaa logo
صراط رسانه اساتید انقلابی ایران اسلامی
799 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
13هزار ویدیو
82 فایل
♦️#صراط رسانه #شهدای_هسته_ای و اساتیدانقلابی ایران اسلامی فقط خدا دلهارا آرام وقلبهارا مطمئن میسازد يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً #حل_مسئله @SERATE_RESANE #سبک_زندگی ادمین @barane_paeyezi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
?خاطره تکان‌دهنده بازیگر معروف از دیدار اسرارآمیز با پیرمردی با محاسن سفید «۱۰ غذای هیئت را به مردم بخشیدم، ۱ربع به ۴ صبح در خیابان پیرمردی دست تکان داد، نگه داشتم و او از عقب یک وانت به من ۱۰ غذای داغ داد غذاها را کنارم گذاشتم و سرم را که برگردانم تشکر کنم خبری از پیرمرد نبود، عقب وانت هم نرده بود و به آن قفل خورده بود!» ♦️ ♦️پایگاه خبری تحلیلی @SERATE_RESANE───•┅•╮ 🌐 رسانه اساتید انقلابی ایران.........🇮🇷 •┈┈┈••@SERATE_RESANE••┈┈┈• هر آنچه برای شما اتفاق میافتد محترم.... اما شک نکنید از هر کجا سفارش شده است بی شک از صراط اراده عبور میکند تا عملی شود در آغوش گرم امام رضا ع وتحت الامر و اراده آقا صاحب الزمان.... یا فاطمة الزهرا س يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لايُظْلَمُونَ فَتِيلاً [71] [به‌يادآور] روزى را كه هرگروهى را با پيشوايشان مى‌خوانيم. كسانى ‌كه نامه‌ی عملشان به دست راستشان داده‌ شود، آن را [با شادى و سرور] مى‌خوانند و كمترين ستمى به آن‌ها نخواهد شد آیه71سوره17قرآن.... اسرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر میسر نیست ما را کام او عشق بازی میکنیم با نام او ♦️پایگاه خبری تحلیلی رسانه و اساتیدانقلابی ایران اسلامی🇮🇷 فقط خدا دلهارا آرام وقلبهارا مطمئن میسازد يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً @SERATE_RESANE
آیت الله العظمی وحید خراسانی نقل می کنند: نعلبندی در زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از راه شد. رفیق بین راه شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. کرد من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر ، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را دادند، کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در کربلا کن. جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. شبی با اهل و عیالش در نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: تو را می‌خواهد. همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، علیهماالسلام، چه نظری داریم. 🌺 گروه تخصصی بین المللی جوانان ایران مطلبی که دارای اهمیته اینجا میشه اندیشه های نوین اولین سازمان حمایت ازپژوهشهای علمی وصنعتی https://eitaa.com/joinchat/2241593879C48b3f2142e