Mohammad Hossein Pooyanfar - Hossein Jan Be Yade Labat (128).mp3
10.41M
حسین جان...💔
تو بودی و گودال و
ریگ و تنت زیر نیزه...
⭕️وقایع روز عاشورا_ قسمت اول
🔹صبح عاشورا امام حسین(ع) پس از اقامه نماز صبح، صفوف نیروهای خود که۳۲ تن سواره و ۴۰ تن پیاده بودند را منظم کرد. سپس برای اتمام حجت، سوار بر اسب شد و همراه با گروهی از یاران به سوی لشکر دشمن پیش رفت و آنان را موعظه نمود.
🔸پس از سخنان امام، زهیر بن قین آغاز به سخن کرد و از فضایل حسین(ع) گفت و به موعظه پرداخت. قبل از آغاز جنگ حر بن یزید ریاحی از لشکر عمر بن سعد جداشد و به اردوگاه حسین(ع) پیوست.
🔻سپس با فرمان عمر بن سعد حمله به لشگر امام حسین علیه السلام با تیرباران کردن اصحاب آغاز شد. طبق بعضی روایات تاریخی، تا ۵۰ تن از یاران امام، در این حمله به شهادت رسیدند. پس از آن، یاران امام به صورت فردی و یا دو نفری به مبارزه رفتند.
🔺اصحاب اجازه نمیدادند کسی از سپاه دشمن به حسین(ع) نزدیک شود. ظهر عاشورا و در بحبوحه تیرباران دشمن حضرت نماز ظهر را به جماعت برگزار کردتد. پس از شهادت یاران غیر بنی هاشم امام حسین(ع) در صبح و بعداز ظهر عاشورا، یاران بنیهاشمی امام برای نبرد پیش آمدند.
♦️اولین کسی که از بنی هاشم از حسین(ع) اجازه میدان طلبید و به شهادت رسید، علی اکبر بود. پس از او دیگر خاندان امام نیز به میدان رفتند و به شهادت رسیدند. پس از شهادت بنیهاشم، امام حسین(ع) عازم نبرد شد اما از سپاه کوفه تا مدتی کسی برای رویارویی با آن حضرت پا پیش نمینهاد.
✅علیرغم تنهایی حسین(ع) و زخمهای سنگینی که بر جان و بدن او وارد شده بود، امام بیمهابا دشمن را تارومار میکرد، تا آنکه از شدت جراحات بی رمق از اسب بر زمین افتاد
⭕️وقایع روز عاشورا_ قسمت دوم
🔹پس از آن ذوالجناح بر بالین او آمد و به دور پیکر امام میچرخید و او را میبویید. سپس پیشانیاش را به خون بدن امام حسین آغشته کرد و در حالیکه پاهایش را بر زمین میکوبید و شیهه سر میداد به سوی خیمهگاه رفت .
♦️وقتی که اهل بیت امام حسین ذوالجناح را به آن حال دیدند از خیمهها بیرون آمده و دور ذوالجناح گرد آمدند و دست بر سر و صورت و پای او میکشیدند. ام کلثوم دو دست خود را بر بالای سر خویش گذاشت و گفت: وامحمداه واجداه وانبیاه
🔸پس از شهادت حسین(ع)، سپاه دشمن به خیمهها هجوم بردند و آنچه بود به غنیمت گرفتند. آنان در این امر بر یکدیگر سبقت میرفتند. شمر به قصد کشتن امام سجاد(ع) همراه گروهی از سپاهیان، وارد خیمهگاه شدند که زینب(س) مانع این کار شد.
🔻به دستور عمر بن سعد و برای اجرای فرمان ابن زیاد، ده نفر داوطلب از سپاهیان کوفه، با اسبانشان بدن امام حسین(ع) را لگدکوب کردند و استخوانهای سینه و پشت آن حضرت را درهم شکستند.
🔺عمر بن سعد در همان روز سر حسین(ع) را به همراه سر شهدای کربلا که 72 سر بود با شمر و خولی و روانه کوفه کرد. امام سجاد(ع) که بیمار بود، به همراه حضرت زینب(س) و بقیه بازماندگان، به اسارت گرفته و به کوفه نزد ابن زیاد و سپس به دربار یزید در شام فرستاده شدند.
💠به دستور عمر بن سعد اجساد لشکریان کوفه دفن شدند؛ اما پیکرهای حسین(ع) و یارانش بر زمین ماند. سه روز بعد جماعتی از بنیاسد که در نزدیکی کربلا منزل داشتند، بر امام حسین(ع) و یارانش نماز گزاردند و آنان را دفن کردند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ایستگاه روضه
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ
✍عصر عاشورای حسینی هست این ساعات،ساعاتی که امام حسین علیه السلام آماده رفتن به میدان میشوند و با اهل حرم خداحافظی می کنند چند جمله ای مقتل خوانی کنم دلها و قلبها آماده هست خیلی ها در این ده روز پای روضه ها برا آقا امام حسین علیه السلام اشک ریختن و گریه کردن،خوشا بحال شما قطعاً اینها ذخیره ای برای فردای قیامتمان هست انشاءلله
⚫️آقا امام حسین علیه السلام فردای قیامت دست همه شما را میگیرد،شما با این اشک ها گریه ها عزاداری ها دل مادرشون حضرت زهرای مرضیه را خوشحال کردید حضرت برای شما دعا می کند و فردا قیامت شفاعتتون میکند
⚫️عزیزان مصیبت عصر عاشورا خیلی سخت و سنگین هست اینه که آقا امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایند یا جداه روز برات گریه میکنم شب برات گریه می کنم اگر اشکهای چشمم تمام بشه خون برات گریه می کنم بی جهت نیست این عمق مصیبت را می رساند در بعضی جاها دشمن هم گریه کرده بس که مصیبت سنگین و جانکاه بوده
⚫️در این ساعات همه یاران و اصحاب و فرزندان حضرت همه به شهادت رسیده اند فقط خود آقا امام حسین علیه السلام و اهل خیام مانده اند
⚫️عبارت مقتل را خدمتتون میخوانم همه با هم، هم نوا با آقا امام زمان علیه السلام اشک بریزیم و گریه کنیم
و اما چگونگی واقعه شهادت آن حضرت چنین است:
⚫️امام در حال جنگ بودند که فریادی بلند شد که خیمه ها سوخت به سرعت برگشتند، اهل بیت، زنان، دختران، کودکان دویدند و حلقه وار آقا امام حسین علیه السلام را محاصره کردند بعضی از بچهها فریاد العطش زدند و آب خواستند و وقتی جراحات و زخم های بدن حضرت را دیدند صیحه زدند، به صورت های خودشان لطمه زدند امام علیه السلام به آنها فرمود آرام باشید گریه نکنید گریه شما در پیش است سپس فرمود:زینب من،ام کلثوم، دخترم سکینه،رقیه، فاطمه، خداحافظ شما
حضرت زینب کبری آمد جلو و گفت برادر آماده شهادت شدهای؟ فرمود چگونه آماده نشوم من که دیگر یار و یاری ندارم
حضرت زینب کبری سلام الله علیها گریبان چاک و مو پریشان کرد و با دست بر سر و صورت زد امام علیه السلام چند قدم به سوی میدان رفت دید همه بانوان حرم میآیند برگشتند همه را برگرداندند آماده شدند برای این که حرکت کنند ناگهان سکینه که در آن وقت ۱۳ سالش بود جلوی اسب را گرفت حضرت از اسب پیاده شد و با دختر صحبت کرد دختر به حضرت عرض کرد خودتان بیایید ما را به مدینه برگردانید امام فرمود دخترم این مردم مرا رها نمی کنند من دیگر نمی توانم شما را برگردانم دخترم از من خواسته ای داشتی برای من امکان نداشت برآورده کنم حالا من از تو یک خواسته دارم عرض کرد پدر خواسته ات چیست گفت دخترم مگر نمیدانی که این دانههای اشک تو آتش به دل پدرت میزند مادامی که روح در بدن من هست مرا با این اشکها آتش نزن وقتی من کشته شدم آن وقت اختیار با توست هر چه دلت می خواهد گریه کن
امام صادق علیه السلام میفرمایند حضرت حمله کردند جنگیدند ۳۳ زخم نیزه و ۳۴ زخم شمشیر بر بدن حضرت وارد شد، خسته شدند تشنه و گرسنه و داغدیده بودند صدای گریه می شنیدند، روی زین اسب به نیزه تکیه دادند
علامه مجلسی در بحار الانوار می نویسد ابوالحتوف جعفی تیری به پیشانی حضرت زد و تیر پیشانی را شکافت خواستند جلوی خون را بگیرند دیدند امکان ندارد کمربند شان را باز کردن دامن پیراهن عربی را بالا زدند که جلو خون پیشانی را بگیرند تیر سه شعبه مسمومی به سینه حضرت زدند تیری که وقتی خواهرش زینب کبری سلام الله علیها جانب گودال قتلگاه آمد و آن وضع رقّت بار را دید ناله کرد و صدا زد حسین من. ای کاش این تیر را به قلب خواهرت زده بودند و رگ حیات مرا قطع میکردند و تو را به این حال نمی دیدم
وقتی تیر سه شعبه را به قلب مبارک ایشان زدند از جلو نتوانستد تیر را بیرون بیاورند خم شدند از پشت تیر را بیرون کشیدند و دیگر دیدند طاقت سواری ندارند
(بسم الله و بالله و علی مله رسول الله)
اسب تربیت شده فهمید که دیگر آقا طاقت نشستن روی اسب را ندارد به این خاطر آمد میانه گودال دو دستش را جلو و دو پا را کاملا عقب کشید که حضرت به زمین نزدیک باشند آرام از روی اسب به روی زمین قرار گرفتند
امام حسین علیه السلام روی زمین افتاده بودند حضرت زینب کبری و بچهها به جانب میدان آمدند و کنار ابی عبدالله نشستند هنوز حضرت زنده بودند ناگهان دشمن حمله کرد با تازیانه به حضرت زینب کبری و بچه ها زدند و با صدای بلند می گفتند او را رها کن و الا تو را هم به او ملحق میکنیم(یا صاحب الزمان)
حضرت زینب کبری برگشت صاحب صدا را دید که شمر است دست به گردن برادر انداخت و فریاد زد من او را رها نمیکنم اگر بنا باشد سر او را از بدن جدا کنید سر من را هم از بدن جدا کنید شمر با تازیانه به حضرت زینب کبری زد و فریاد زد اگر به جانب او بیشتر از این نزدیک شوی گردنت را میزنم امام حسین علیه السلام بسیار بی حال بودند اشاره کردند اهل بیت برگشتند به سوی خیمه ها
علامه مجلسی می نویسد آن هنگام شمر بر سینه آقا امام حسین علیه السلام نشست و میخواست سر آنحضرت را جدا کند حضرت تا شمر را دیدند فرمودند می دانستم که کشندهی من تو خواهی بود در خواب دیدم که سگانی بر من حمله میکردند و مرا می دریدند و در میان آنها سگ ابلق پیسی بود که بیشتر بر من حمله میکرد و جدم رسول خدا نیز خبر داده بود که گویا سگی را میبینم که پنجه در خون اهل بیت من برده است شمر عصبانی شد و بدن امام حسین علیه السلام را برگرداند و سر امام را از پشت با ضربات زیاد جدا کرد و برای اینکه همه دشمن بداند امام علیه السلام شهید شده عمر بن سعد دستور داد سر حضرت را به نیزه زدند و در میدان گرداندند
امام باقر علیه السلام می فرماید به شکلی جدم حسین را کشتند که پیغمبر از آن شکل کشتن نهی کرده بودند که معروف به قتل صبر است
هر موجودی را به یک نو ضربت می کشند شتر را نحر می کنند گوسفند را سر می برند اما امام باقر علیه السلام می فرماید جدم ابی عبدالله را با شمشیر و نیزه و سنگ و چوب و چوب دستی کشتند و بعد هم از بر بدن او تاختند
بعد از این که امام حسین علیه السلام را شهید کردند اسب ایسان شیهه کنان از کنار کشته ها خود را
به بدن امام حسین علیه السلام رساند
با لبش بدن او را بوسه زد با شامّه اش بدن را بویید و این حیوان مانند مادر داغدیده از دیده اشک می ریخت یال و کاکل خودش را به خون حضرت رنگین کرد و با زین واژگون شده به سوی خیمه ها برگشت شیهه میکشید و سر بر زمین می کوبید حضرت زینب کبری سلام الله علیها با شنیدن صدای شیهه اسب به سکینه فرمود گویا پدرت برگشته و آب آورده از او استقبال کن اما وقتی سکینه بیرون آمد و اسب را دید فریاد زد وا ابتاه واحسیناه واقتیلاه واغربتاه
همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند/ یکی گوید فرس بابای ما کو؟ یکی گوید فرس مولای ما کو؟
منبع:برگرفته از کتاب: مروری بر مقتل سید الشهداء علیه السلام شیخ حسین انصاریان
التماس دعا
4_5931750835397593416.mp3
4.51M
کجا میخوای بری، چرا منو نمیبری...
قرارمون چی شد که بیقرار هم باشیم..
#روضه_وداع که از سخت ترین روضه های عاشوراست💔
...😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 همهی روضههایی که ما در ده روز شنیدیم،
امروز در دو سه ساعت مقابل چشمان حضرت زینب (سلامالله) است🖤
🥀امان از دل زینب🥀
🙏🏻بسیار سفارش شده امروز صدقه برای حفظ و آرامش قلب نازنین امامزمان علیهالسلام بدهید. این کار مهم را فراموش نکنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️روضه ی سوزناک امام حسین🔥
💢نشرِ حداکثری به نیت ظهور💢
◾️آقای حسین طاهری✨️
شماره تلفن حرم امام حسین علیهالسلام 💌
📞 شماره تلفن 1640
مستقیم به میکروفن ضریح امام حسین(ع) وصله، هر درد دلی دارید به آقا بگید.
(بدون پیش شماره است)
کاملا رایگانه
تا آخر شب وصله
التماسدعا 🙏
نشر بدید شاید کسی دلتنگ باشه💔
هدایت شده از [ اردل_بیدار]
باسلام خدمت تمامی اعضای گروه
ضمن تبریک خدمت جناب اقای رضا اسدی،جهت راهیابی به مسابقات کشوری؛ به میزبانی استان کردستان آرزوی موفقیت برای شما نماینده ی شهرستان اردل را در تیم استان داریم و از خداوند منان برای شما پیشرفت روز افزون را خواستاریم.
صالحی.نائب ریس هیئت دو و میدانی شهرستان اردل
روابط عمومی هیئت دوومیدانی استان چهارمحال و بختیاری