eitaa logo
شھیـدان‌مـحـمـدخاڪستـرے🇮🇷
209 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
702 ویدیو
76 فایل
⸎ارتباط با سازنده کانال و مدیر اصلی ⸎👇 کپی حلال به شرط صلوات برای محمد و آل محمد
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤 🍃 یه روز داشتیم با هم حرف می‌زدیم اوایل آشناییمون بود، تازه از خدمت اومده بودم، ایشون میدونست، ولی نمیدونست چند وقته ازم پرسید: کربلا رفتی؟! من یه نیشخند زدم گفتم: کربلا برا ماها نیست، برا از ما بهترونه، ما اینقدر گناه کردیم که آقا ماها رو نمیخره..😏😕 یه دفعه بعد اینکه حرفم تموم شد با خنده بهم گفت: محسن جون!! طلبیدنی نیست، رفتن زوریه... :) ♥️ 🦋 با این حرف من هم پارسال رفتم و هم امسال که هیچ جوره نمی‌شد برم ... 💔 به روایت شاگرد شهید علی خلیلی 📿 💌 @SHAHIDMOHAMADEKHAKESTARI
🎤♥️ تو اون محلی که فعالیت فرهنگی داشتیم، من تو قسمت نشریه مشغول بودم و قسمتی از فعالیت نشریه مصاحبه با بزرگترهای هیئت بود✨ اون روز رفتم برای مصاحبه با علے آقا ... البته فکرشم نمی‌کردم یه روزی این مصاحبه‌ی کوتاه رو پخش کنم که علی آقا شهید شده و... ما جاموندیم ... 💔 قسمتی از مصاحبه: ــ سلام +سلام☺️ ــ اول خودتونو معرفی می‌کنید🙂 +علی خلیلی هستم، کمربندمم نبستم.😉😁 ــ از کاری که کردید پشیمون نیستید!؟🙃 +نه، خیلی هم افتخار میکنم!♥️✌️🏻 ــ اگر دوباره چنین صحنه‌‌ای پیش بیاد چه کاری می‌کنید!؟ +شاید برم جلو، شاید هم نرم ...😇 ــ اگه ضاربتون رو تو خیابون ببینید چه کار می‌کنید!؟ +اول می‌خندم...😁 بعد باهاش سلام علیک میکنم!!🙂 📌به نقل از : حسین رزمی ♥️ 💞 @SHAHIDMOHAMADEKHAKESTARI
:) 🥀 صدا زد : مامان! مادرش اومد... گفت : این سرم رو از دستم در بیار میخوام برم دستشویی ، مادرش کمکش کرد ، رفت وضو گرفت ✨ اومد بیرون... گفت : مامان بغلم میکنی؟ مادرش بغلش کرد ... تموم شد! پرواز کرد :) 💔 ♥️ 💞 @SHAHIDMOHAMADEKHAKESTARI
:) 🥀 صدا زد : مامان! مادرش اومد... گفت : این سرم رو از دستم در بیار میخوام برم دستشویی ، مادرش کمکش کرد ، رفت وضو گرفت ✨ اومد بیرون... گفت : مامان بغلم میکنی؟ مادرش بغلش کرد ... تموم شد! پرواز کرد :) 💔 ♥️ 💞 @ @SHAHIDMOHAMADEKHAKESTARI
📝 💖 وقتی ضارب علی را با چاقو زد🔪 ما پیکر غرق خونش را به کناری کشیدیم.... 💔 پیرمردی آمد و گفت: خوب شد؟😏 همینو می‌خواستی؟ به تو چه ربطی داشت؟ چرا دخالت کردی؟😒😠 علی باصدای ضعیفی گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست ، من از ناموس شما دفاع کردم.... 🥀 :) ❤️ 💕 📝 👇👇👇 @SHAHIDMOHAMADEKHAKESTARI
💌 یه روز به علی آقا گفتم: برای کاری نذر کرده بودم، دعام مستجاب شده؛ قصد کردم یه هیئت برپا کنم و روضه اباعبدالله (علیه السلام) رو بخونیم😌 و آخرش هم به بچه‌ها پیتزا🍕 بدم😋 گفت: واقعا قصد انجامش رو داری؟ گفتم: آره ☺️ همون موقع تلفن همراهش رو برداشت و شروع کرد زنگ زدن به چندتا از بچه‌ها...📲 جمعشون کرد دور هم. بعد به یکی گفت بشین روضه بخون...🏴 اون هم مونده بود... شروع کرد به خوندن... چند دقیقه‌ای دل‌هامون کربلایی شد و تمام :) ♥️ با لبخند و خیلی جدی گفت: خب حالا وقت مرحله دوم نذر شماست. اونم پیتزا دادن به اهل هیئت...🍕✨ به همین راحتی...😌 اصلا معتقد نبود که باید با تعداد خاصی با شرایط خاصی در مکان خاصی روضه و هیئت برپا کرد... هرجا دلش می‌رفت ، بچه‌ها رو دورهم جمع می‌کرد و به یکی هم می‌گفت بخون. ✨ همیشه اولین نفری هم که اشکش جاری می‌شد خودش بود ...💦 🥀 ✨به روایت از:حسین رزمی✨ :) 🥀 💞 @SHAHIDMOHAMADEKHAKESTARI