eitaa logo
حسینیه‌ی‌شُهدا 🇵🇸 .
258 دنبال‌کننده
1هزار عکس
558 ویدیو
29 فایل
‌˼بسم‌الله˹ _ /¹/آذر/¹⁴⁰¹ _ کاش‌رشته‌ای‌به‌نام‌شهادت‌داشتیم ... _ پستچی‌📬! https://daigo.ir/pm/JdYqdo _ کانال‌متعلق‌به‌شهیدسیدمیلادمصطفویه ❤️ کپی ؟ اختیارداریدکانال‌وقف‌امیرالمؤمنینه ‌¹¹⁰ 💚
مشاهده در ایتا
دانلود
حسینیه‌ی‌شُهدا 🇵🇸 .
همیشه‌لبخندروی‌لباش‌بود بهش‌میگفتن‌؛سیدِخندان:)
یه‌مدت‌ماشین‌پرایدی‌خریده‌بود اولین‌چیزی‌که‌پشت‌ماشینش‌نصب‌کرد؛جمله: شهداشرمنده‌ایم‌بود. بعدهاجمله‌دیگری‌پشت‌ماشینش‌زد؛ نسأل‌الله‌منازل‌الشهداء دعای‌معروف‌حضرت‌امیر(علیه‌السلام) درنهج‌البلاغه‌است؛ نسأل‌الله‌منازل‌الشهداءومعایشه‌السعداءومرافقه‌الانبیاء ازخداوندجایگاه‌شهیدان‌وزندگی‌باسعادتمندان‌ وهمراهی‌باپیامبران‌راطلب‌میکنم. نهج‌البلاغه/خطبه‌۲۳📚 🫀 📚✍🏻
حسینیه‌ی‌شُهدا 🇵🇸 .
صداکن‌مرا:) #آقاسیدمیلاد❤️‍🩹
علاقه‌خاصی‌به‌شهیدحسین‌قجه‌ای‌داشت حسین‌قجه‌ای‌یکی‌ازفرماندهان‌بزرگ‌جنگ‌بود که‌درعملیات‌فتح‌خرمشهر بعدازرشادت‌های‌بی‌نظیری‌که‌داشت درتاریخ‌۱۳۶۱/۲/۱۵شهیدشدند. تاریخ‌تولدسید،سالروزشهادت‌شهیدحسین‌قجه‌ای‌بود، بعدازشهادتش‌دست‌نوشته‌ای‌دیدم‌که‌نوشته‌بود: خدایامن‌رابه‌شهیدحسین‌قجه‌ای‌برسان... نشون‌میدادکه‌سیدچقدرباشهداعجین‌شده‌که این‌قدرنکته‌سنج‌بود؛ ازبین‌همه‌شهداگشته‌بودشهیدی‌روکه‌روزتولدش‌ مصادف‌باسالروزشهادتش‌بودروپیداکرده‌بود وبه‌عنوان‌رفیق‌شهیدش‌انتخاب‌کرده‌بود. 🫀 📚✍🏻
حسینیه‌ی‌شُهدا 🇵🇸 .
- معشوقه #آقاسیدمیلاد🫀
هروقت‌احساس‌میکردازشهدادورشده، می‌رفت‌منطقه‌برای‌راهیان‌نور؛ یه‌بارزنگ‌زدم‌گفتم : سیدجان‌کجایی؟ گفت‌دارم‌می‌رم‌منطقه‌،دلتنگ‌شهداشدم. شب‌راه‌افتاد،فردارسیدمنطقه، یه‌شب‌هم‌تومنطقه‌خوابید. گفتم‌:باباتودیوونه‌ای‌۱۵۰۰کیلومترراه‌روبری‌و برگردی‌که‌چی‌بشه؟! گفت:بزاربه‌من‌بگن‌دیوونه‌، من‌دیوونه‌ی‌شهداهستمواین‌برام‌افتخاره. 🫀 📚✍🏻
هیچ‌یادواره‌ی‌شهدانبود که‌سیداونجانباشه، نمیدونم‌ازکجامیدونست‌ که‌توفلان‌نقطه‌ی‌شهر یادرفلان‌روستایادواره‌هست؛ زنگ‌میزدمیگفت: بچه‌ها‌میخوام‌برم‌جایی‌میاین؟! ماقبل‌این‌که‌بگه‌کجا، میدونستیم‌که‌یایادواره‌شهداس یادیدارباخانواده‌ی‌شهداست؛ آقاسیداینطوری‌عاشق‌شهدابود، نه‌عین‌ماعکس‌شهداروبزاره‌و عکسِشون‌عمل‌کنه! 🫀 📚✍🏻
روحانی‌باصفائی‌بود.خیلی‌صحبت‌های‌دلنشینی‌داشت؛ درخصوص‌جایگاه‌مجاهدین‌راه‌خداوشهداو... حین‌صحبت‌های‌حاج‌آقاچشمم‌افتادبه‌سیدمیلاد؛ دیدم‌سرش‌روانداخته‌پایین، آرام‌آرام‌میزدتوسرش‌وزیرلب‌بازبان‌ترکی‌زمزمه‌میکرد: [ ای‌ الله‌ مَنِ‌ دَ ایِسَّ ] خدایامن‌روهم‌قبول‌کن؛ [ ای‌ الله‌ مَنِ‌ دَ باغیش‌ لا ] خدایامن‌روببخش؛ [ عمه‌جان‌ مَنِ‌ دَ قبول‌ اِلَ ] عمه‌جان‌من‌روهم‌بپذیر؛ دیگه‌اون‌روزهاسیدبه‌انقطاع‌رسیده‌بود، کم‌کم‌درکنارتمام‌شوخ‌طبعی‌هاوشوروهیجانی‌که‌داشت، رازونیازش‌نمودبیشتری‌پیداکرد. همیشه‌قبل‌اذان‌صبح‌بیداربودومشغول‌عبادت یه‌شب‌هواخیلی‌سردبود، سیدیک‌پتودورخودش‌پیچیدونمازشب‌میخوند.. سیدعاشق‌بود؛دلتنگ‌بود،دلتنگ. 🫀 📚✍🏻
سال۹۳تو‌شلمچه‌بوددیدم‌که با‌پا‌ی‌برهنه‌زیر‌تیغ‌آفتاب باچه‌عشقی‌اززائرین‌پذیرائی‌میکرد، گفتم‌سیدچرااین‌همه‌به‌خودت‌سختی‌میدی؟ بروزیرسایه‌وایسا، میخندیدخنده‌هایی‌ازته‌دل. تمام‌۱۵روزشلمچه‌پابرهنه‌بود کف‌پاهاش‌تاول‌زده‌بود صورتش‌سیاه‌سیاه‌شده‌بود، سیدتوهمه‌مناطق‌پابرهنه‌میرفت، جالب‌بودحتی‌توپادگان‌هم‌پابرهنه‌بود میگفت: ممکنه‌زیرپامون‌پیکرشهیدی‌باشه‌ ناخواسته‌توهین‌بشه... 🫀 📚✍🏻
این‌هشتگوهم‌نگاه‌کنید خالی‌ازلطف‌نیست 📚✍🏻
بهش‌گفتم : سیدوصیتی‌نداری ، نمازی ، روزه‌ای ؟ گفت‌ : من‌حتی‌یک‌روزنماز و روزه‌قضاندارم ؛ خیالم‌راحته ، مادرم‌ماروازکودکی‌اهل‌نماز و روزه‌تربیت‌کرد . 🫀 📚✍🏻
روحانی‌باصفائی‌بود.خیلی‌صحبت‌های‌دلنشینی‌داشت؛ درخصوص‌جایگاه‌مجاهدین‌راه‌خداوشهداو... حین‌صحبت‌های‌حاج‌آقاچشمم‌افتادبه‌سیدمیلاد؛ دیدم‌سرش‌روانداخته‌پایین، آرام‌آرام‌میزدتوسرش‌وزیرلب‌بازبان‌ترکی‌زمزمه‌میکرد: [ ای‌ الله‌ مَنِ‌ دَ ایِسَّ ] خدایامن‌روهم‌قبول‌کن؛ [ ای‌ الله‌ مَنِ‌ دَ باغیش‌ لا ] خدایامن‌روببخش؛ [ عمه‌جان‌ مَنِ‌ دَ قبول‌ اِلَ ] عمه‌جان‌من‌روهم‌بپذیر؛ دیگه‌اون‌روزهاسیدبه‌انقطاع‌رسیده‌بود، کم‌کم‌درکنارتمام‌شوخ‌طبعی‌هاوشوروهیجانی‌که‌داشت، رازونیازش‌نمودبیشتری‌پیداکرد. همیشه‌قبل‌اذان‌صبح‌بیداربودومشغول‌عبادت یه‌شب‌هواخیلی‌سردبود، سیدیک‌پتودورخودش‌پیچیدونمازشب‌میخوند.. سیدعاشق‌بود؛دلتنگ‌بود،دلتنگ. 🫀 📚✍🏻