عاشق کمک به دیگران بود و هر کسی که در گوشه خیابان ایستاده بود و احتیاج به کمک داشت حتماً به سراغش میرفت و کمکش میکرد. درسخوان بود و خیلی هم علاقمند به درس بود و حتی جزو نفرات برتر دانشگاه بود و به زبان عربی و انگلیسی مسلط بود و تصمیم داشت زبان آلمانی را هم تسلط پیدا کند. خط و نقاشیاش عالی بود.〰〰〰
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
﷽
.
وقتی حضرت آقا سخنرانی داشتند «روح الله» مقید بود که حتما سخنان ایشان را گوش کند.
.
بعد از خبر ۲۱ که تلویزیون سخنرانی کامل ایشان را پخش می کرد، «روح الله» صدای تلویزیون را زیاد می کرد ، می رفت جلوی تلویزیون می نشست و با دقت به حرف های رهبر گوش می داد. .
سخنرانی که تمام می شد می گفت:
اگر همه به حرف های آقا گوش کنند خیلی خوب می شود ولی حیف که بعضی ها اصلا تو باغ نیستند!!!.
به نقل از: 🎤همسر شهید🎤
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
✨روحالله همیشه درگیر کار بود. همیشه دوست داشت یاد بگیرد و تجربه کند. روحالله کسی بود که کمتر با اطرافیانش رفت و آمد میکرد. اما وقتی با کسی همراه میشد با تمام وجود برای آن فرد مایه میگذاشت. خیلی سختگیر بود. دوست داشت به دوستان و کسانی که به آنها اعتماد دارد آن چیزهایی را که میداند آموزش دهد.✨
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
#شهید_روح_الله_قربانی❤️
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
√یه بار بهش گفتم:
روحالله به نظرت چیکار کنم که ارادم زیاد بشه؟
.
مکثی کرد و گفت:
این لباسای خوشگل رو دربیار، یه لباس پارچهای ارزون و گشاد بپوش، متوجه بشی هیچی نیستی و باید همه چی رو بسازی، درست میشه...
.
این راهکاری بود که خودش بهش عمل کرده بود...
.
🎤به نقل از: یکی از دوستان شهید
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
محسن در سوریه با شهید روحالله قربانی آشنا شده بود و یک مدت باهم بودند.
وقتی روحالله قربانی شهید شد، محسن خیلی ناراحت شد.
مدام عکسش رو نگاه میکرد و میگفت: این آقا روحالله خیلی بچه ی خوبی بود. خوش به حالش که شهید شد.
همانطور که به عکسش خیره شده بود گفت: نگاه کن، عرب نبودا اما نمیدونم چجوری انقدر ماهرانه چفیه رو دور سرش میپیچید...
بعد هم عکس شهید را به طرف من گرفت و نشانم داد.
داشت در مورد همین عکس معروف آقا روحالله صحبت میکرد. همان عکسی که چفیه ی کرم رنگش را دور سرش پیچیده بود.
.
🎤به نقل از: همسر شهید محسن حججی
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
#شهیدانه
روحالله به شدت شجاع و نترس بود. از هیچ چیزی نمیترسید. هر وقت به من زنگ میزد میگفت دعا کن شجاع باشم هیچ وقت نمیگفت که من نمیتوانم، همیشه میگفت من میتوانم.
همسرم میگفت من اگر شجاع باشم به هدفم میرسم. در هر کاری به رسیدن به بالاترین درجه آن کار فکر میکرد. روحالله در درس همیشه اول بود، در همه کارهایش اول بود. روحالله در دورههای مختلفی که میگذراند اگر اول نمیشد حتما دوم میشد.
{خاطره ای از زندگے #شهید روح الله قربانے💔}
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
⭕️دوست نداشت دیده شود
روحالله همیشه درگیر موضوع شهادت بود اما دوست نداشت خیلی دیده شود. به من میگفت اگر من شهید شدم اجازه ندهید درباره من فیلم بسازند.
🎤نقل از برادر خانم شهید🎤
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ تصاویر شهید روح الله قربانی ❤️
(+ مداحی)🎤
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
✨دفعه اولی که به سوریه رفت و برگشت مأموریتش 59 روز طول کشید، اولین سالگرد ازدواجمان بود و بدون روحالله گذشت. بسیار سخت و سنگین، اما به خواست خداوند صبر و تحملم هر روز بیشتر میشد. نزدیک اربعین بود که برگشت و قرارمان بود بعد از مأموریتش به مسافرت برویم، دفترچهاش را که همیشه برنامه زندگیمان را مینوشت نگاه کردم، کل برنامه مسافرتمان را نوشته بود حتی مایحتاج ریز و درشتی که احتیاج داشتیم هم نوشته بود، وقتی برنامهریزی دقیق روحالله را دیدم بسیار خوشحال شدم که در شرایط سخت هم به فکر زندگی مشترکمان هست.
🌹خاطرات همسر شهید🌹
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
سیزده شهریور آخرین مرتبهای بود که روحالله به سوریه رفت، پنجشنبه صبح، چقدر خوشحال بود و من بغض دلتنگی در گلویم داشتم. غذای مورد علاقهاش را پختم، ناهار را خوردیم. از صبح ساکش را جمع کرده بودم، بهترین لباسهایش را پوشید، از زیر قرآن ردش کردم و راهی قرارگاه شدیم، مدام اصرار میکردم که زنگ بزند شاید مأموریتش عقب افتاده باشد تا یک روز یا یک نصف روز و یا یک ساعت تا لحظات و ثانیههای بیشتری را در کنار روحالله سَر کنم. تماس گرفت و گفتند ساعت پرواز تغیر نکرده، پیاده شد و بدون خداحافظی رفت و به من هم گفت توقف نکنم، سریع ماشین را بردارم و حرکت کنم و نگاهم را سپردم به روحالله. با سرعت بهطرف قرارگاه حرکت کرد و من هم راهی خانه شدم.
🎤 خاطرات همسر شهید🌹
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
دو شب 🌃 قبل از شهادت🌹 به من زنگ زد و کمی از اوضاع کارم پرسید، با نگرانی گفتم: روحالله کی برمیگردی؟ از من خواست صبر و تحملم را زیاد کنم و از کوکان سوری، مظلومیت و غربتشان برایم گفت و اینکه نمیتواند ببیند کودکان در آن شرایط بد زندگی کنند و رها کند و بیاید. در آخر تماس هم نام یکیک نزدیکان اقوام را برد و گفت سلام به همهشان برسان. برایم کمی جای تعجب بود، چون همیشه میگفت سلام به همه برسان، اما این بار نام تکتک را برد، هر لحظه دلهرهام بیشتر و بیشتر میشد و در آخر از من خواست تا به همه سلام برسانم و یکییکی نام برد. خیلی کم پیش میآمد که از من بخواهد تا به تکتک اقوام و نزدیکان سلامش را برسانم و این آخرین تماس تلفنی من و روحالله بود و از آن شب به بعد، اضطراب و نگرانی همنشین همه دقایق زندگی من شد.🕊
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
🕊روحالله دور روز بعد از شهید صدرزاده که خود را در لشکر فاطمیون جا کرده بود و حالا به شهادت رسیده بود به شهادت رسید. روحالله همان شب دو باره زنگ زد و به من گفت: حتماً سخنان همسر شهید صدرزاده را گوش کن و پیگیر باش و ببین که بعد از شهادت همسرش چه محکم ایستاده و بدون هیچ ترسی مثل کوه از شهادت همسرش صحبت میکند.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
روحالله به سوريه نرفت كه شهيد شود. او براي هدفش رفت كه دفاع از ارزشها و اعتقاداتش بود. او مثل همه جوانان كشورش🇮🇷 سرشار از اميد و آرزو بود. دوست داشت سردار شود و پنج بچه داشته باشد. روحالله میگفت من از شهادت فرار نمیکنم. ولی ما باید برویم، بجنگیم، نابود کنیم و ریشه ظلم را بکنیم، اگر خدا خواست به شهادت میرسیم؛ و خدا خواست و روحالله عاقبت به خیر شد و به فیض شهادت رسید.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
16.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برش کوتاهی از مستند ملازمان حرم( خاطرات شهید. در سوریه در کنار همرزمان ✨
شهید محمدخانی🌹
شهید قدیر سرلک🌹
شهید میثم مدواری🌹
شهید روح الله قربانی 🌹
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
⭕️تعریف کرد که: بهش گفتم علی (روح الله) نزدیک 60 روزه که اینجایی، بسه دیگه نمیخوای برگردی؟ تو صورتم نگاه هم نکرد، همونجوری که داشت کارشو انجام میداد جواب داد: کجا برم، ناموسم اینجاست زن و بچه ی شیعه، ناموس شیعه تو الفوعه و کفریا و نبل و الزهرا تو محاصره است، اونا ناموس منند، کجا بذارم برم ... چند روز بعد پیکر پاک و سوخته اش رو برگردوندند ...
"نقل از صفحه یکى از دوستان شهید"
۰ ۰
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
روز قبل شهادتش بود و یک روز مونده بود که برگرده تهران.
بچه ها باهاش شوخی میکردن و میگفتن روح الله
تو که میخواستی شهید بشی پس چی شد...!
با یه لبخند قشنگی گفت: رفیق من اگر خدا بخواد که شهید بشم، همین جلوی قرارگاه هم میتونه منو شهید کنه..!!
فردای آنروز دقیقا رو همون نقطه که گفته بود، موقع خداحافظی از بچه ها، با شهید قدیر سرلک در اثر
انفجار به سوی معشوق پرکشیدند...
🎤نقل از همرزم شهید🎤
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
از سمت راست تصویر👆🏻
#شهید_روح_الله_قربانی🌹
#شهید_میثم_مدواری🌹
#شهید_محمد_حسین_محمدخانی🌹
✨✨✨
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
#کتاب_ارزشمند✨✨✨
کتاب دلتنگ نباش !
کتاب در مورد زندگی شهید روح الله قربانی🌹
✅بخشی از کتاب #دلتنگ_نباش :
چشمهایش را باز کرد و به پیکر سوخته او خیره شد...
حسین از معراج که بیرون آمد، یکی از دوستان روحالله را دید.
از حسین سراغ پیکر روحالله را گرفت، حسین دستانش را که سیاه شده بود بالا آورد و گفت: «ایناها، این روحالله ست»
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
نحوه شهادت
خودروی روح الله قربانی و شهید قدیر سرلک روز چهارشنبه 13 آبان سال 94 ساعت سه بعد از ظهر در شهر حلب سوریه در روستای «تل عزان» مورد اصابت موشک کورنت اسرائیلی قرار میگیرد و در مبارزه با تروریستهای تکفیری به شهادت رسیدند. پیکر مطهر شهید قربانی در قطعه ۵۳ گلزار شهدای بهشت زهرا در جوار محرم ترک و رسول خلیلی به خاک سپرده شده است.