💥مجروح شدن چند روز قبل از مراسم عروسی
10 روز مانده به مراسم عروسی اش، تو یکی از عملیات های سیستان و بلوچستان تیر خورد زیر چشمش و گلوله گیر کرده بود.
ما هم از اینجا پا شدیم رفتیم تهران برای هماهنگی های عروسی و برو بیاهای آن که حالا چی بخریم، چی نخریم.
دیدم محمد زیر چشماش یک چسب بزرگ زده و صورتش باد کرده،
خدایا چرا اینطوری شده؟ من را کشید کنار وگفت:
بابا من تیر خوردم، تیرهم گیر کرده توی صورتم ولی به مامان نگو.
گفت باید بگردیم دکتر پیدا کنیم .
حالا کارت عروسی هم پخش کرده بودیم. من کار داشتم، امیر(برادرش) و مادرش را مامور کردیم بگردند یک دکتری پیدا کنند.
یکی می گفت باید صورتش را جراحی کنیم یکی دیگه می گفت فک بالایش را باید بشکافیم این را در بیاوریم تا اینکه خوشبختانه یک #دکتری پیدا شد که از #جانبازهای_زمان_جنگ بود ایشان گفت که من با لیزرعملش میکنم و #فشنگ را خارج کردند.
این موضوع روی عصب بینایی اش هم تاثیر گذاشت و محمد، عینکی شد. همه جا می گفتین صورتش گیر کرده به شاخه درخت! 🌲
🎙راوی :پدر شهید
#شهیدمحمدغفاری🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
از هیچ یک از کارهایش برای خانواده تعریف نمی کرد تا مبادا ،مادر ،نگران شود. در خانه مراعات حال مادر را میکرد.
حتی به دوستان نزدیکش هم چیزی نمی گفت، به آنها گفته بود که در آنجا آبدارچی هست...
شهید مدافع حرم «رضا بخشی» در همان شب و روزهای اعتکاف های عاشقانه اش در حرم مطھر رضوی برگزیده شد و یا شاید در شب و روز های محرم دوران چهارده سالگیش که با چه عشقی و حالی مداحی میکرد؛در مسجد محل و یا شاید در عھد و پیمانی که در کاروان راهیان نور با شھدای هشت سال دفاع مقدس بسته بود خدا میداند
همیشه اولین کاری که بعد از آمدن از سوریه میکرد این بود که هنوز وسایلش را بر زمین نگذاشته به #حرم_مطهر_رضوی میرفت و با حال و هوایی ویژه زیارت امین الله میخواند
او خود را برای ادامه دادن تحصیلاتش در مقطع #دکتری در رشته دانشگاهی اش حقوق آماده می کرد؛نا گفته نماند که موضوع پایان_نامه ارشدش را تحولات پیرامون سوریه انتخاب کرده بود ...
#شهیدمدافعحرم_فاطمیون
#شهید_رضا_بخشی #فاتح
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR