eitaa logo
قرارگاه مهندسی فرهنگی شهید سپهبد سلیمانی
136 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.2هزار ویدیو
137 فایل
کانالی وابسته به بسیج برای تبادل افکار و بصیرت افزایی کلیه اعضای محترم و علاقمند به بسیج و کلیه تشکل های خودجوش فرهنگی ذیل منویات امام خامنه ای در سطح استان البرز
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸گریه سربازعراقی 🌺.....در اسارت، اذان گفتن باصدای بلند ممنوع بود.ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: "چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو"! 🌺.....یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: چیه؟ من اذان گفتم نه او. آن بعثی گفت: او اذان گفت. برادرمان اصرار کرد که "نه،اشتباه می‌کنی من اذان گفتم"... مأمور بعثی گفت: خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو". برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد. وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی.الان دیگر پای من گیر است. 🌺... به هر حال،ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل(موصل شماره ۱و۲) زیرزمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش می‌بارید.آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب می‌پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرم تر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) می‌دادند که بیشتر آن خمیر بود.ایشان می‌گفت: می‌دیدم اگر نان رابخورم ازتشنگی خفه می‌شوم نان را فقط مزه مزه می‌کردم که شیره‌اش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی می‌آمد و برای این‌که بیشتر اذیت کند، آب می‌آورد، ولی می‌ریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار می‌کرد. 🌺.....روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک می‌شوم. گفتم: یا فاطمه زهرا!... امروز افتخارمی‌کنم که مثل فرزندتان آقاحسین بن علی(ع) اینجا تشنه‌ کام به شهادت برسم. سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یازهرا!افتخارمی‌کنم.این شهادت همراه با تشنه‌ کامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، ‌این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن. دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم.... 🌺.....تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمی‌خورد و دهانم خشک شده است.در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سرم آورده بود و همیشه آب می‌آورد و می‌ریخت روی زمین. او از پشت پنجره مرا صدا می‌زد که بیا آب آورده‌ام. اعتنایی نکردم. دیدم لحن صدایش فرق می‌کند و دارد گریه می‌کند و می‌گوید: بیا که آب آورده‌ام. او مرا قسم می‌داد به حق فاطمه زهرا(س) که آب را از دستش بگیرم... 🌺... عراقی‌ها هیچ‌وقت به حضرت زهرا (س) قسم نمی‌خوردند.تا نام مبارکت حضرت فاطمه (س) رابرد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و می‌گوید: بیا آب را ببر! این دفعه با دفعات قبل فرق می‌کند. همین‌ طور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم واو لیوان آب را ریخت توی دهانم. لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم. بلند شدم.او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا واز من در گذر ومرا حلال کن! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی‌کنم. گفت: دیشب، نیمه‌ شب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرادر مقابل حضرت زهرا (س) شرمنده کردی.الان حضرت زهرا (س) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: "به پسرت بگو برو ودل اسیری که به دردآورده‌ای را به دست بیاور وگرنه همه شمارا نفرین خواهم کرد....👌 "خاطره ازمرحوم ابوترابی, کتاب حماسه‌های ناگفته ص۹۰" "اسرار ‌حقیقی حیاتم زهراست معنای عبادتم، صلاتم زهراست دیگرچه غم ازکشاکش این دنیا وقتی که فرشته نجاتم زهراست" @BasijCulturalEngineeringCentre98
🌹 نزدیک سحر یکی از اهالی غزه نوشته بود: بگذارید تاریخ شهادت بدهد: مصر نیل دارد و در حالی که غزه از تشنگی می‌میرد. خلیج [فارس] دارای دریاهای نفت است اما هیچ سوختی برای آمبولانس در غزه وجود ندارد. اردن پزشکان زیادی دارد و غزه از کمبود پرسنل و مواد پزشکی رنج می‌برد. اعراب سالانه ۴ میلیون سرباز و هزینه نظامی بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار دارند و نتوانستند حتی یک گلوله به غزه بیاورند. عربستان سعودی میلیاردها دلار برای سرگرمی، مهمانی‌های رقص و گردش‌های شبانه می‌پردازد، اما غزه نمی‌تواند نان و وسایل اولیه زندگی را تامین کند. سوگند به خدایی که جان من در دست اوست، روزی که نه مال و نه فرزند سودی نمی‌برد و در پیشگاه خدا دشمنان جمع می‌شوند، خداوند همه شما را در این خیانت مجازات خواهد کرد. غزه فقط خدا را دارد و بس حسبنا الله و نعم الوکیل ☀️از مصادیق و یکیش اینجاست که  طرف حساب آمریکا دیگر جمهوری اسلامی نیست. "بِلینکن" حرف بزند ، اسماعیل هنیه جوابش را میدهد. "جوبایدن" تهدید کند ، سید حسن نصرالله می ایستد و عبرت های تاریخی را به وی یادآور میشود. "ژنرال براون" تهدید نظامی میکند ، عبدالملک بدرالدین برایش خط و نشان میکشد. "لوید آستین" از پنتاگون عربده میکشد ، مقاومت عراق و سوریه صدای عربده اش را با موشکباران عین الاسد و التنف و میدان گازی کونیکو ، پایین می آورند. و ایران قوی هم ایستاده بالای سر قضیه و دارد با افتخار نگاه میکند به انقلابش ، به فتح الفتوحش و به آنچه که امروز برای تحقق آن سختی ها کشیده و هزینه ها داده است. ☀️فرزند شهید طهرانی‌مقدم گفت: سید حسن نصرالله در دیدار با اعضای خانواده ما معتقد بود که امنیت و آرامش زنان لبنان مدیون افرادی مانند شهید طهرانی‌مقدم است که این امر نشان‌دهنده این است که پدرم به فکر آسایش و آرامش تمام مردم جهان بودند...