هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
📲 📋+
استاد رحیمپور ازغدی؛ (عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی):
«عدهای در #بدنه_نظام و حتی در درون تشکلهای دانشجویی هستند که کلا باید بگوییم همه چیز عالی است تا بگویند شما #موافق_نظام هستید و اگر بگویید فلان جا #اشکال دارد شما را #ضد_نظام و منحرف میدانند که اینها خودشان کاسب و #عافیت_طلب هستند و میخواهند هم به عنوان #محافظان_نظام شناخته شوند و هم از #بیت_المال بخورند.»
☝️ از پیامهای دریافتی☝️
نقدونظر #حم
مدیریت #هیس_نوچ!
در دهه ۷۰ متوجه عیب بزرگی در #مدیریت دستگاههای حکومتی شدم و اسمش را گذاشتم؛ «مدیریت هیسنوچی»!
و در ادامه آن دیدگاه در دهه ۸۰ مقاله #دخترک_مسئولان را نوشتم که در قالب یک برگه A4 چاپ و در برخی #محافل_سیاسی، توزیع کردم.
(این مقاله بعنوان #پایان_نامه بنده در دوره #آموزش_تخصصی مدیران ۱۳۸۱ #سازمان_فرهنگی هنری شهرداری تهران بنام #تفکر_سیستمی حائز #رتبه_اول گردید)
#هیس؛ یعنی هیچی نگو!
#نوچ؛ یعنی نه، نمیپذیرم!
منظورم نحوه مواجهه برخی از #مدیران با #پیشنهادات و #انتقادات سازنده بود که علت آن (هیس/نوچ) برایم معمائی شده بود!
تا اینکه تدریجا متوجه شدم، #علت_اصلی آنست که به آن انتقاد یا پیشنهاد اگر ترتیب اثری داده شود، از جمله کسانی که باید از قطار آن دستگاه پیاده شوند، همان مدیران هستند!
بنابراین «مدیران هیس/نوچی» نیز از #خائنین به #نظام و #نهضت و #ملت هستند!
حال در #فضای_مجازی هم چنین خائنانی کم نیستند که هیچگونه انتقادی به نظام را بر نمیتابند! زیرا اگر این انتقادات تحت پیگرد جدی قرار بگیرند، بساط #حرام_خوارگی یا محیط #حرام_زیستی آنها مشوش یا محدود و یا معدوم خواهد گشت! فتأمل
بنابراین، گفته فوقالذکر استاد رحیمپور ازغدی کاملاً واقعبینانه است.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
انتقالی از واتساپ ۱۳۹۹
این را هم ببینید 👇
https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2278
💠کانال اطلاعرسانی
چلچراغ معارف و احکام حم 👇
eitaa.com/chelcheraaqHM
🙏گروه هماندیشی
چلچراغ معارف و احکام👇
https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻 @SMHM212
دخترک مسئولان!
(بخش ۱):
مضامینی معطوف به مسائل مدیریتی در ایران، در سال ۱۳۸۲ در ذهن بنده شکل گرفت که در سال ۱۳۸۳ بصورت یک مقاله کوتاه (بصورت دو لت پشت و روی یک برگه A4) تنظیم و تکثیر گردید و امروز بیستمین سال تحریر آن است و به همین مناسبت، عین متن آنرا به اشتراک میگذارم:
بسمه تعالی
قال امیرالمؤمنین؛ علی(ع):
«یستدل علی ادبار الدول اربعه؛ تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل و تضییع الاصول و تزیین الفروع» یعنی مشکلات عظیم مدیریتی و رفتاری
در سال 1382 که افتخار حضور در کارگاه «دوره #تفکر_سیستمی برای مدیران مجموعه فرهنگی ...» را داشتم، استاد آن دوره آموزشی ویژه پرسید:
«اصلیترین، بنیادیترین، خطرناکترین، ترسناکترین، بدترین، زشتترین، آسیبزاترین، مضرّترین، سختترین، پیچیدهترین، طولانیترین، بغرنجترین، زیانبارترین، بیمارکنندهترین، ریشهایترین، حلناشدنیترین، و... مشکل یا معضل و یا بحران ملی ما (ایران) چیست؟ و راهکار پیشنهادی شما برای حل آن کدامست؟»
بدترین مشکل ملی ما چیست؟ راه حل آن کدامست؟
از آنجا که نمره جواب این دو پرسش معادل نیمی از نمره کل دوره آموزشی بود، همگی دست به کار شدیم و هر کسی چیزی را سوژه خود قرار داده و راهحلهای پیشنهادی خود را ردیف نمود؛ از اعتیاد به سیگار و انواع موادمخدر، بیحجابی و بدحجابی، تهاجم فرهنگی و غربزدگی، بیسوادی و بیغیرتی، بیفرهنگی در مراعات آداب شهرنشینی گرفته تا فناوریهای نوظهور از قبیل ماهواره و اینترنت و... گرفته تا پدیده شوم قلم بمزدها، خیانتهای روشنفکری و تا عدم خودکفایی و خودباوری، وابستگی به اقتصاد نفتی و تکمحصولی، رباخواری سازمانیافته و... و امثالهم، مورد توجه دوستان بود و... ناگهان استاد از اختصاص بالاترین نمره به نگارنده این سطور خبر داد و بالتبع همه متقاضی شدند که بنده چه مسئله مهم و بلکه اهمی را نشانه رفتهام؟!
وای بر مدیران و مسئولان!
حقیر در آن زمان به این نتیجه رسیده بودم که (علیرغم برخورداری ما از سرزمینی با ویژگیهای کمنظیر سوقالجیشی و ژئوفیزیکی، قدمت تمدن و سبقه تاریخی کهن، ملتی هوشمند و جوانانی نخبه و توانا، رهبرانی دانا و دلسوز و دلیر، مکتبی پویا و پایا، معادن و منابع فراوان و متنوع، دسترسی گسترده به انواع آبهای آزاد ووو...) معضل اصلی ما #مدیران ما هستند که متأسفانه کارکردهای منفی آنها بر عملکرد مثبت آنان غلبه دارد. ناگهان یکی از مدیران حاضر در کلاس معترض شد که گزینه انتخابی و مورد اشاره وی هم دقیقاً همین مسئله بوده است! پس چرا وی از کسب بالاترین نمره محروم مانده است؟! استاد بلافاصله افزود: «بلی! اما تمایز دیدگاه آقای حسینی منتظر نسبت به نظر شما در راهحل پیشنهادی ایشانست که بنظرم نسبت به شما هوشمندانهتر است»! و از وی خواستند که راهکار خود را بگوید. پیشنهاد او «تبعید مدیران از وطن» بود؛ یعنی تبعید مدیران متخلف و ناکارآمد به جزیرهای دور افتاده ولیکن دارای ساختمانهای اداری شیک و شکوهمند بود تا در آنجا آنها دائماً با همدیگر جلسه و همایش بگذارند و به همدیگر بخشنامه بدهند و از یکدیگر گزارش بخواهند و... آنقدر که بالاخره از پای در آیند!
استاد از بنده هم خواست که راهحل خود را بیان نمایم و دلیل چنین راهکاری را هم مورد اشاره قرار دهم که برخاستم و گفتم: راهکار پیشنهادی ایشان به ذهن بنده هم رسید ولیکن من ترجیحاً پیشنهاد میکنم، طیّ فراخوان بزرگی از همه مدیران دعوت گردد تا در سفری مثالزدنی (فرضا هشتاد روز دور دنیا!) حضور یابند. البته با این شرط که فقط کسانی بیایند که خود را مدیرانی متعهد، متخصص و موفق (قابل و لایق مدیریت) میدانند و اصولاً مدیریتشان را قبایی برازنده فقط تن ایشان و پست مدیریّت را حقّ مسلّم خود و نیز حق مسلّم طبقات نسلی قبل از خود و بعد از خود میشمارند!
بنده احتمال میدهم که در همان اولین روز فراخوان و مهلت تعیین شده درصد قابل توجه و بسیار چشمگیری از مدیران (احتمالاً بیش از دو سوم) حضور خواهند یافت! باید آنها را به یکی از بنادر جنوبی ببریم و سوار بر کشتیهای پسنجری و تفریحی بسیار شیک و زیبا نموده و در دریاها و اقیانوسهای دنیا به گردش در آوریم. بشرطی که ناوبری این ناوگان بلند بالا به بنده سپرده شود. زیرا آنزمان که بنده افسر کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران بودم با تحقیق از ملوانان کشتیها تا حدودی میدانم که بهترین کوسههای درنده و گرسنه در کجاها هستند! البته منوط به آنکه این عملیات کاملاً محرمانه باشد وگرنه بمحض آنکه کوسهها متوجه بشوند که غذای چرب و شیرین آنها از جنس «مدیران ایرانی» هستند، احتمالا خود را به نزدیکترین سواحل رسانیده و دسته جمعی خودکشی میکنند تا نسل خود را به گوشت و خون و پوست اینها آلوده نسازند!
در اینجا بود که ...
...ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۲
🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 گروه 👈محل نظرات👉
🙏