💌#کلام_شهید
💠وقتی که شما از این و آن طعنه میخورید و با عکسھای ما سخن میگویید و اشک میریزید!
به خدا قسم اینجا کربلا میشود ...
و برای ھریک از غم ھای دلتان اینجا
ھمه شھیدان زار میزنند!
🇮🇷شھید سید مجتبی علمدار
❣الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج❣
『@sabkeshohada』💚🕊 #سبک_شهدا
🔆قرائت روزانه یک صفحه از قرآن کریم
💚به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان(عج)
✨زیاد وقتمونو نمیگیره ها:)!
#صفحه 113
التماس دعای فراوان🙏🏻⚘️
❣الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج❣
『@sabkeshohada』💚🕊 #سبک_شهدا
Mnshavy(113).MP3_89687.mp3
1.02M
🔅صوت ترتیل صفحه صدوسیزدهم قرآن کریم
💚برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان یه صلواتم بفرستید:)⚘️
❣الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج❣
『@sabkeshohada』💚🕊 #سبک_شهدا
در آستانه طرحریزی عملیات محرم سال ۹۴ بودیم. کارهای شناسایی انجام شده بود و حالا فقط مانده بود اجرای عملیات
حاج قاسم جلسه هماهنگی قبل از عملیات را با حضور فرماندهان ارشد محور تشکیل داده بود. اتاقی ۱۲ متری و مربع شکل. در این جلسه حبیب جبهه مقاومت سردار شهید همدانی، سردار اسدی، سیدجواد غفاری و شهید سیدشفیع مسئول سپاه حلب و حدود ۱۰ نفر دیگر از فرماندهان جبهه مقاومت حضور داشتند. خود حاجی هم بسیار متواضعانه کنج اتاق نشسته بود. تاکید داشت تا «سید ابراهیم» نیامده جلسه را شروع نکنیم.
من کنار در اتاق نشسته بودم. نگاهی به اعضای جلسه انداختم. دیدم همه بزرگان جبهه مقاومت جمع اند. پیش خود گفتم حتما سردار جعفری فرمانده وقت سپاه با نام مستعار سید ابراهیم قرار است بیاید که حاج قاسم اینگونه جلسه را منتظر آمدنش نگه داشته است.
دقایقی گذشت که دیدم جوان لاغراندامی با کفش های کتانی در آستانه در ایستاده است. سردار سلیمانی از آنسوی اتاق بلند شد و خودش را به آستانه در رساند. دست جوان را گرفت و کنار خودش نشاند و گفت: «خوش آمدی سیدابراهیم»! و بعد رو کرد به فرماندهان ارشد حاضر که جلسه را شروع کنند. بعدا فهمیدم آن جوان لاغراندام کسی نبود جز «سید مصطفی صدرزاده»
#شهیدمصطفی_صدرزاده🕊🌹
راوی سردار آتانی
سبک شهدایی ها سـلام✋🏻
اگر مایلیـد در چــله
🔺دعای هفتم صحیفه سجادیه🔺
در {سـبک شـهـدا} شـرکـت کنید،هرچـه زودتر ثبـت نام و اسـم نویسـی کـنید📝
اگر کـسی رو هم مـی شناسید که مـایل هست، بهـش خـبر بدید؛ این چله به نیت ظـهور آقا امام زمان(عـج) از بین رفتن بلایا و فتنه ها و برآورده شـدن حاجـات شخصی برگزار میگـردد
♦️جهـت ثبت نام به آیدی @sarbazeHajGHASEM مراجـعه نمایید.
#سبک_شهدا
زمان شـروع چله: ۲۰آبان
منتظـر خبرتون هسـتم.
یاسجاد(ع)✋
https://eitaa.com/joinchat/2197618720C6e328081dc
#سبک_شهدا
سبک شهدا
سبک شهدایی ها سـلام✋🏻 اگر مایلیـد در چــله 🔺دعای هفتم صحیفه سجادیه🔺 در {سـبک شـهـدا} شـرکـت کنید،هر
کمتر از یک هفته تا شروع چله❌
يَا مَنْ إِلَيْهِ يَلْجَأُ الْمُتَحَيِّرُونَ
ای که آغوش گرمت پذیرای هرچه درمانده ی دل شکسته...
#الهیوسیدیومولای
گفتم : به نظرت کیا شهید میشن؟!
گفت : اونایی که اسراف میکنن
گفتم : اسراف! تو چی؟!
گفت : تو دوست داشتن خدا
#شهید_مصطفی_صدرزاده🕊🌹
"اُجیبُ دَعوَةَ الداعِ اِذا دَعان"
خدا خودش گفته، جواب دعاهامونو میده، پس نگران چی هستیم؟!🤔
#خیالتراحت
یک روز عصر حسابی دلم برای حاجی تنگ شده بود. همان لحظه زنگ خانه پدر به صدا در آمد،
خانم سیده ای وارد خانه شدند. ایشان را می شناختم. حاج اصغر بارها به او کمک کرده بود. ایشان با چشمانی اشکبار به من گفتند:
«به سفارش پدرتون راهی کربلا شده بودم در کربلا به شما و فرزندان تان خیلی دعا کردم.
شب آخر حاج اصغر را در خواب دیدم، از من بسیار تشکر کردند بخاطر دعایی که در حق فرزندان و همسرشان داشتم.
اما مهمتر از این خواب اینکه قبل از رفتن، شبی خواب شهید عبداللهی را دیدم.
ایشان به من گفتند: شما به کربلا می روید.
در همان عالم خواب گفتم: من در نان شبم هم مانده ام کربلا کجا بود؟!
فردا صبح خیلی به این خواب فکر کردم. یعنی چه تعبیری دارد. شهید که اشتباه نمیگوید!
در همین افکار بودم که شخصی به منزل ما زنگ زد. ایشان از اوضاع مالی ما با خبر بود. بی مقدمه گفت: من نیت کرده ام شما را رایگان به کربلا بفرستم...
افراد مختلف در همین مدت کوتاه بارها اظهار کرده اند که شهید عبداللهی روزی کربلا را به ایشان عطا کرده اند!
📙جان باز. خاطرات مجاهد فرهنگی شهید حاج اصغر عبداللهی. به زودی